نهج البلاغه پس از کتاب آسمانی قرآن کریم، یکی از کتاب های پرفضیلت می باشد که گنجینه ی بسیار ارزشمندی برای مسلمانان است.
این کتاب، میراث گرانبهایی از حضرت علی(ع) می باشد که درس انسان سازی داده وانسان را از لحاظ تمامی ابعاد اجتماعی، سیاسی و... هدایت کرده و با زیباترین کلام، راه تقرب الهی را به انسان می آموزد.
سخنان حضرت علی(ع) در کتاب نهج البلاغه در سه باب بیان شده است که یک باب به خطبه ها، باب دیگر به نامه ها و رسائل و وصایا و باب آخر به کلمات قصار، حکمت آمیز و مواعظ اختصاص داده شده است.
خطبه بعد از کشته شدن طلحه و زبیر
وَ مِنْ خُطْبَه لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ
از خطبه های آن حضرت است
که بعد از کشته شدن طلحه و زبیر ایراد فرموده
بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْماءِ، وَ تَسَنَّمْتُمُ الْعَلْیاءَ، وَ بِنَا انْفَجَرْتُمْ عَنِ
در عرصه تاریکی ها به کمک ما هدایت یافتید، و به اوج برتری رسیدید، و از شب تاریک
السَّرارِ. وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ یَفْقَهِ الْواعِیَهَ، وَ کَیْفَ یُراعِی النَّبْأَهَ مَنْ أصَمَّتْهُ
درآمدید. گران باد گوشی که ندای نصیحت را نشنود، و آن که آوای بلند گوشش را کر نموده چگونه صدای ملایم
الصَّیْحَهُ؟! رُبِطَ جَنانٌ لَمْ یُفارِقْهُ الْخَفَقانُ. مازِلْتُ اَنْتَظِرُ بِکُمْ
مرا بشنود؟! آرام باد قلبی که از خوف خدا از ضربان بازنمی ایستد. پیوسته در انتظار عواقب عهدشکنی
عَواقِبَ الْغَدْرِ، وَاَتَوَسَّمُکُمْ بِحِلْیَهِ الْمُغْتَرِّینَ. سَتَرَنی عَنْکُمْ جِلْبابُ
شما بودم، و علامت فریب خوردگان را در چهره شما می دیدیم. چشم پوشیم از شما به خاطر پنهان بودنتان
الدِّینِ، وَ بَصَّرَنیکُمْ صِدْقُ النِّیَّهِ. اَقَمْتُ لَکُمْ عَلی سَنَنِ الْحَقِّ فی
زیر لباس دین بود، در حالی که نور قلبم مرا از پنهان شما خبر می داد. کنار مسیر گمراه کننده ایستادم تا شما را به راه
جَوادِّ الْمَضَلَّهِ، حَیْثُ تَلْتَقُونَ وَلادَلیلَ، وَ تَحْتَفِرُونَ وَلاتُمیهُونَ.
حق آرم، آن زمان که جمع می شدید و راهنما نداشتید، و برای آب هدایت چاه می کندید و به آب نمی رسیدید.
اَلْیَوْمَ اُنْطِقُ لَکُمُ الْعَجْماءَ ذاتَ الْبَیانِ. غَرَبَ رَأْیُ امْرِئ تَخَلَّفَ
امروز (اسرار و رموز) زبان بسته را برایتان به سخن می آورم. آن که از پیروی من بازماند عقل از سرش
عَنّی. مَاشَکَکْتُ فِی الْحَقِّ مُذْ اُریتُهُ. لَمْ یُوجِسْ مُوسی عَلَیْهِ السَّلامُ
پریده است. از زمانی که حق را به من نمایاندند در آن تردید ننمودم. (پس وحشتم از خودم نیست، چنانکه) موسی
خیفَهً عَلی نَفْسِهِ، بَلْ اَشْفَقَ مِنْ غَلَبَهِ الْجُهّالِ وَ دِوَلِ الضَّلالِ. اَلْیَوْمَ
بر خودش نترسید، وحشتش از پیروزی جهّال و حکومتهای گمراه بود. امروز ما و شما
تَواقَفْنا عَلی سَبیلِ الْحَقِّ وَالْباطِلِ. مَنْ وَثِقَ بِماء لَمْ یَظْمَأْ.
بر سر دوراهی حق وباطلیم (ما حقّیم وشما باطل). کسی که اطمینان بهوجود آب دارد تشنه نمی ماند.
خطبه بعد از وفات پیامبر(صلی الله علیه وآله) در خطاب به عباس و ابوسفیان
وَ مِنْ خُطْبَهِ لَهُ عَلَیْهِ السَّلامُ
لَمَّا قُبِضَ رَسُولُ اللّهُ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَ خاطَبَهُ الْعَبّاسُ
بعد از وفات پیامبر(ص) در خطاب به عباس و ابوسفیان که پس از
وَ اَبُوسُفْیانَ بْنُ حَرْب فی اَنْ یُبایِعا لَهُ بِالخِلافَهِ
اوضاع سقیفه از حضرت درخواست قبول بیعت داشتند
اَیُّهَا النّاسُ، شُقُّوا اَمْواجَ الْفِتَنِ بِسُفُنِ النَّجاهِ، وَ عَرِّجُوا عَنْ
ای مردم، با کشتی های نجات امواج فتنه ها را بشکافید، از جادّه دشمنی و اختلاف
طَریقِ الْمُنافَرَهِ، وَ ضَعُوا تیجانَ الْمُفاخَرَهِ. اَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَناح،
کنار روید، تاجهای مفاخرت و برتری جویی را از سر بیندازید. رستگار گردد آن که با داشتن یار قیام نماید،
اَوِ اسْتَسْلَمَ فَاَراحَ. هذا ماءٌ آجِنٌ، وَلُقْمَهٌ یَغَصُّ بِها آکِلُها.
یا در بی قدرتی راه سلامت گیرد و دیگران را راحت گذارد. حکومت بدین صورت آبی متعفن، و لقمه ای گلوگیر است.
وَ مُجْتَنِی الثَّمَرَهِ لِغَیْرِ وَقْتِ ایناعِها کَالزّارِعِ بِغَیْرِ اَرْضِهِ.
هرکس میوه را به موقع نچیند چون کشاورزی است که بذر را در زمین دیگری بپاشد.
فَاِنْ اَقُلْ یَقُولُوا: حَرَصَ عَلَی الْمُلْکِ، وَ اِنْ اَسْکُتْ یَقُولُوا:
اگر از قدر و منزلتم بگویم تهمتم می زنند که بر حکومت حریص است، و اگر ساکت بمانم می گویند
جَزَعَ مِنَ الْمَوْتِ. هَیْهاتَ، بَعْدَ اللَّتَیّا وَالَّتی! وَاللّهِ لاَبْنُ اَبی طالِب
از مرگ ترسیده. هرگز، آن هم با آن همه مبارزات و جنگها! به خدا قسم عشق پسر ابوطالب
آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفْلِ بِثَدْیِ اُمِّهِ. بَلِ انْدَمَجْتُ عَلی مَکْنُونِ عِلْم
به مرگ از علاقه کودک شیرخوار به پستان مادر بیشتر است. سکوتم محض اسراری است که در سینه
لَوْ بُحْتُ بِهِ لاَضْطَرَبْتُمُ اضْطِرابَ الاَْرْشِیَهِ فِی الطَّوِیِّ الْبَعیدَهِ.
دارم که اگر بگویم همه شما مردم همچون ریسمانهای بسته در دلو در اعماق چاه به لرزه خواهید آمد.