به گزارش سلام نو به نقل از اعتمادآنلاین، آرمان و همسرش تصمیم دارند از هم جدا شوند. آنها با مشکلات زیادی ازدواج کردند اما حالا قصد طلاق دارند.
*چند سال است ازدواج کرده‌ای؟
۱۰ سال.
*آن‌طور که همسرت می‌گفت، شما برای رسیدن به هم مشکلات زیادی را تحمل کرده‌اید.
بله درست است. ما سال‌ها بود که همدیگر را می‌خواستیم اما والدین‌مان موافق نبودند. ما از دو فرهنگ متفاوت بودیم. در نهایت آنها قبول کردند و ما ازدواج کردیم.
*بچه دارید؟
نه. همسرم دوست نداشت بچه‌دار شود.
*چرا؟
چون مادر من خیلی می‌گفت دوست دارد نوه داشته باشد و من هم تنها پسر خانواده بودم، همسرم لجبازی کرد و گفت که نمی‌خواهد بچه‌دار شود.
*حالا مشکل شما چیست؟
همسرم اینفلوئنسر شده و فالوور زیادی دارد و دیگر من را دوست ندارد.
*اما خودش می‌گوید تو را دوست دارد.
می‌خواهد بقیه را هم گول بزند. او همه زندگی‌اش شده نمایش دادن.
*اختلاف از کجا شروع شد؟
خانواده من سنتی هستند و زندگی ما در معرض دید مردم نیست. من در این باره با خانواده‌ام موافق هستم. همسرم دوست نداشت خیلی سفت و سخت باشد، من هم چیزی نگفتم و اعتراض نکردم اما اینکه همه زندگی‌اش شده اینستاگرام، برایم قابل قبول نیست. او فقط نمایش اجرا می‌کند و همه چیز را نمایشی می‌کند. من زندگی واقعی می‌خواهم.
*خانواده‌های شما در جریان این مساله هستند؟
بله، به هر دو خانواده گفته‌ایم. حتی پدر و مادر همسرم که مثل خانواده من سنتی نیستند با کارهای دخترشان مخالف هستند.
*همسرت به طلاق رضایت داده است؟
بله. حتماً می‌خواهد با طلاق گرفتن ما هم نمایشی برای فالوورهایش اجرا کند. من عشق و زندگی واقعی می‌خواستم، نه اینکه با زندگی‌ام نمایش اجرا کنند.
نظر شما