اینکه تاریخ، هرچقدر که جعلش کنند باز سکوت نمیکند و روزی، جایی، زمانی، لحظهای زبان باز خواهد کرد و واقعیات را بیرون خواهد ریخت، در لفظ منسوب به ادواردو گالیانو روزنامهنگار اروگوئهای است ولی در عمل منسوب است به بسیاری از آنها که تاریخ را چیزی به جز محفوظات متداول میخواهند.
اینکه در دوران پراتفاق سده تازه خورشیدی،بارها و بارها با بازپخش دو فیلم یکی پسرکشی ساخته محمدهادی کریمی و دیگری مادران موازی ساخته پدرو آلمادوار از شبکههای ماهوارهای فارسی زبان و در عین حال به اشتراک گذاری تکه های مختلف این دو فیلم در شبکه های اجتماعی روبروییم، بیش از هر چیز شاید مرتبط با زبان باز کردن تاریخ و تلاش برای تعامل با تاریخ باشد.
لزوما لازم نیست که وقتی از محرومیتها و تبعیضها میگوییم همان مسیر تکراری هزار بار تکرار شده را برویم بلکه گاهی هم میشود این تکرار پرتحریف را کنار زد و گذاشت تا صدای تاریخ شنیده شود؛ آن گاه است که تاریخ مثل یک نقال شیرین سخن، زبان میگشاید و میگوید آنچه بر آن رفته.
در فیلم پسرکشی فقط بخشی از تحریف تاریخ را میبینیم و نقضی ارائه میشود بر حکم همیشگی مردِ غالبِ پیروز و برنده. اینجا با مذکرانی روبرو هستیم که کاملا محقر پنداشته شدهاند و در تحقیر است که پیچ درام میچرخد و میچرخد تا میرسد به آن سکانس پایانی در پسرکشی و نوادهای که میخواهد راز گذشته را کشف کند.
گذشتهای که با کشف اسکلتهای همآغوش پیوند خورده و توضیح استاد در توضیح واقعیت ماجرای استخوانهای کشفشده؛ مرگ دو نفر در حال دعوا و نزاع(!) و کشف استخوانهایشان در آغوش هم...
عین این مرگ در نتیجه نزاع و مدفون شدن فقط اندکی پس از نزاع را در فیلم مادران موازی ساخته پدرو آلمادوآر میبینیم. در اینجا پایان بندی عبارتست از حفاری یک گور دسته جمعی در روستایی در دل اسپانیا. جایی که مردانی در طول جنگ داخلی اسپانیا کشته و دفن شدهاند و حالا زندگی امروز یکی از نوادگان است که با این دفن، گره میخورد.
نوادهای که ازقضا شغلش که عکاسی است نوعی ضبط نماست ولی تازه بعد از تجربه مادری اشتباهی بر مولود دیگری است که درمییابد چقدر ممکن است اشتباهات ساده تاریخی، به نتایج عجیب آتی منجر گردند.
از منظر توالی زمانی، فیلم مادران موازی در سپتامبر ۲۰۲۱ در جشنواره ونیز رونمایی شده و فیلم پسرکشی در بهمن ۹۸(فوریه ۲۰۲۰) در جشنواره فجر پس از منظر ورود به سوژه، فیلم پسرکشی را میتوان پیشرو دانست به خصوص که زدن به ریشههای تبعیض خلاف رویه و شکستن سکوت تاریخی را کارگردان پسرکشی -در کمدی انسانی که سه سال قبلتر از پسرکشی تولید شده بود- خیلی آشکار نشان داده بود.
به آغاز برگردیم؛ به اینکه جعل تاریخی حتی اگر به شکل سوزاندن داشته های فرهنگی یک ملک باشد باز به جایی نخواهد رسید که اگر این طور بود فرهنگ ایرانیان در هجوم مغولها از بین رفته بود و هیچ کس نمیدانست برزویهای بود از طبابت تا اخلاق بیهمتا!
پدرو آلمادوآر در مادران موازی، یک اشتباه خُرد را زمینهای کرده برای شکلدهی اتفاقات متعددی که زندگی دو انسان با خاستگاه کاملا متفاوت را پیش برده و گاهی آنها را آن قدر به هم نزدیک میکند که همچون اسکلتهای مدفون فیلم پسرکشی، ژست هماغوشی بگیرند و گاه آن قدر دور از هم که حتی محبت خیرخواهانه در حق طفل اشتباهی را درک نکرده و فراری از هم؛ باز شبیه همان اسکلتهای پسرکشی که راز هماغوشیشان، نزدیکی حین نزاع بوده.
اشتباهات خُرد تاریخی در فیلم پسرکشی به نزدیکی دختر و پسر جوانی منجر میگردد که یکی برای کشف راز آمده و دیگری برای کشف دل و تعارض میانی با دوری موقت شکل میگیرد ولی در نهایت محمدهادی کریمی مولف پسرکشی دعوت به درک و تعامل میکند برای راحتی کنار آمدن با تاریخی که به حرف آمده.
عین این نگاه را پدرو آلمادوآر در مادران موازی هم نشان میدهد که وقتی بعد از درگیری های متعدد زن و مرد در انتها باز به هم میرسند، کنار هم میکوشند برای نبش گور دسته جمعی تا تعامل با تاریخی شکل گیرد که به حرف آمده...
این تعامل با تاریخ سخنگو در روزگار قطبیتزدهای که همه چیز و حتی سرو یک نوشیدنی حلال را برچسبزده میخواهند بدجوری حس میشود. ترس از تاریخ سخنگو است که بازی دوقطبی شکل میدهد و همه یا له میشوند و یا علیه!
یک بار هم بیاییم و بی برچسب قبلی، سخن تاریخ را آن طور که خودِ تاریخ میگوید، بشنویم و نه آن طور که میخواهند به ما بخورانند.
اینکه تاریخ، هرچقدر که جعلش کنند باز سکوت نمیکند و روزی، جایی، زمانی، لحظهای زبان باز خواهد کرد و واقعیات را بیرون خواهد ریخت، در لفظ منسوب به ادواردو گالیانو روزنامهنگار اروگوئهای است ولی در عمل منسوب است به بسیاری از آنها که تاریخ را چیزی به جز محفوظات متداول میخواهند.
نظر شما