علیرضا شیخی با تاکید بر ضروت فضا سازی برای سرمایه‌گذاری در گردشگری استان‌های شمالی ایران می‌گوید: نباید با ایجاد دوندگی‌های عجیب و بروکراسی بیهوده باعث انصراف سرمایه‌گذار از فعالیت شد. دولت باید به جای ایجاد دست انداز برای سرمایه‌گذار راه آن‌ها را تسهیل کند.

جوجه را می‌شود همه جا خورد، فرهنگ و آداب و رسوم مردم شمال است که جایی پیدا نمی‌شود / شمال به طبیعتش مشهور است، اما در پاسداری از این طبیعت غفلت شده

سلام نو – محمدعلی صف‌آرا: شمال یکی از سنتی‌ترین مقاصد گردشگری ایران است. حداقل از دوران ناصرالدین شاه قاجار رفتن به سمت شمال ایران یکی از مورد علاقه‌ترین سفرهای بخش مهمی از مردم ایران بوده. دیدن دریا، هوای دلپذیر و البته جنگ‌های زیبا از جمله جاذبه‌های سنتی شمال ایران هستند.

با این همه به نظر می‌رسد سفر به شمال ایران حداقل در چند سال اخیر دچار روتین خاصی شده و تنها در دریا، ویلا، جوجه خوردن و البته دمپایی ابری خلاصه شده. اما آیا تنها ظرفیت استان‌های شمال ایران همین است؟ آیا از گلستان تا گیلان و مازندران با دریا، جوجه و آب‌وهوا تمام می‌شود؟

برای پاسخ به این پرسش و نگاهی جدی‌تر به نقاط ضعف و قوت استان‌های شمالی ایران سلام نو با علیرضا شیخی، فعال گردشگری گفت‌وگو کرده است. شیخی در سال‌های گذشته در صنعت گردشگری سه استان شمالی کشور فعال بوده و فعالیت‌های مختلفی در این زمینه انجام داده است.

او پتانسیل‌های سه استان شمالی ایران را متفاوت می‌داند و معتقد است با وجود تمام توجهی که به شمال ایران می‌شود، هنوز می‌توان ظرفیت‌های بسیار بیشتری را فعال کرد.

در ادامه این گفت‌وگو را می‌خوانید.

شمال رفتن برای ما با تصویر دریا، ویلا و جوجه خوردن زیر سایه درخت ها گره خورده است. آیا تمام ظرفیت گردشگری شمال ایران در همین خلاصه می‌شود.

باید بگویم که متاسفانه شمال رفتن تنها با جوجه و دریا آمیخته نشده و در سال‌های اخیر با دمپایی ابری، لباس‌های عجیب و غریب و چیزهایی شبیه به این هم ترکیب شده است. متاسفانه گروهی از گردشگران و مسافرین اصلا توجه نمی‌کنند که مردم در شمال ایران زندگی می‌کنند و باید به سبک زندگی آن‌ها هم احترام گذاشت.

این که حضور مسافر در شمال ایران باعث رونق گردشگری و اقتصاد می‌شود مسئله‌ای غیرقابل انکار است، اما در کنار آن گردشگران هم باید به سبک زندگی، عرف و آداب رسوم مردم احترام بگذارند و شمال ایران را یک مقصد صرفا تفریحی ندانند.

در پاسخ به سوال شما باید گفت آنطور که در این سال‌ها بارها گفته شده حق مطلب درباره جاذبه‌های گردشگری شمال ایران ادا نشده است. هر کدام از استان شمالی ایران ظرفیت‌های خاص خود را دارند و می‌توانند مخاطب خاص خود را داشته باشند.

مازندران تفریحات و اقامت به نسبت لوکس‌تری دارد. اقامت در مازندران بیشتر بر روی ویلاها و هتل‌های شیک و لوکس متمرکز است و تفریحات به روز و مدرن در نقاط مختلف این استان به چشم می‌خورد. در مقابل استان گیلان بیشتر بر روی بهره بردن از ظرفیت‌های بومی و سنتی متمرکز است و شما با تنوع اقامت‌گاه‌های بومی در این استان مواجه هستید.

جوجه را می‌شود همه جا خورد، فرهنگ و آداب و رسوم مردم شمال است که جایی پیدا نمی‌شود / شمال به طبیعتش مشهور است، اما در پاسداری از این طبیعت غفلت شده

گلستان به نظرم زیباترین پاییز را در شمال ایران دارد و شما با تنوع عالی در جنگل و آبشار مواجه هستید. به باور من در مقایسه با مازنداران و گیلان در حق گلستان، زیبایی‌ها و جاذبه‌های طبیعی فوق‌العاده آن کوتاهی شده است.

با تمام این‌ها از ظرفیت هیچ کدام از سه استان استفاده درست نمی‌شود، این عدم استفاده درست محصول ضعف مدیریت است. مسئولین گردشگری باید بتوانند فضا و مسافران را به گونه‌ای مدیریت کنند که تمام ظرفیت‌ها فعال شوند و حداکثر درآمد کسب شود، اما سخت‌گیری‌ها مانع این کار است. سخت‌گیری در حوزه منابع طبیعی حتما بسیار پسندیده است، اما باید با هوشمندی کاری کرد که شمال در دمپایی ابری، به اصطلاح جوجه زدن و دریا خلاصه نشود.

به باور من یکی از نقاط قوتی که در تمام شمال ایران می‌تواند مورد توجه قرار بگیرد سبک زندگی و آداب و رسوم مردم است. جوجه را می‌شود در خیلی جاهای دیگر هم خورد، اما آداب و رسوم و فرهنگ مردم است که بی‌نظیر و غیرقابل تکرار است. به جای دریا یا تفریحات صرفا لاکچری باید تلاش کرد سبک زندگی و فرهنگ مردم شمال ایران را تجربه کرد. متاسفانه هم مسافران کم‌تر به این مسئله توجه دارند و هم مسئله تقویت بومگردی‌ها و ارائه فرهنگ بومی چندان در استان‌های شمالی ایران مورد توجه قرار نگرفته است.

نقاط گردشگری و تاریخی با یک جست‌وجوی ساده پیدا می‌شود، این فرهنگ و آداب و رسوم مردم است که به سادگی قابل کشف و درک نیست. ما با ارائه این فرهنگ نه تنها جاذبه گردشگری جذابی ایجاد می‌کنیم، بلکه به گردشگر آموزش می‌دهیم که به این سبک زندگی، آداب و رسوم و منش احترام بگذارد. بعد از آن هم باید گفت که به جاذبه‌های تاریخی شمال ایران هم بسیار با کم لطفی مواجه شده‌اند و هم در حال تخریب هستند.

گردشگری در شمال ایران رونق بسیاری دارد، اما هنوز توانایی بسیاری برای ارائه رخدادها و تجربه‌های جدید وجود دارد که می‌تواند به کسب درآمد و رونق اقتصادی شمال ایران منجر شود. با برنامه ریزی درست می‌توان سفری را در شمال ایران تجربه کرد که نظیر آن در هیچ نقطه دیگری یافت نمی‌شود.

بزرگ ترین بخش ظرفیت های گردشگری استان‌های شمالی ایران که از آن غفلت شده چیست؟

شمال به طبیعتش مشهور است، اما بیش از همه ما شاهد غفلت در پاسداری از همین طبیعت هستیم و این جاذبه طبیعی در حال از بین رفتن است. خیلی از محلی‌ها زمین‌های خود را تبدیل به ویلا کردند یا از روی ناچاری زمین را فروختند.

همانطور که گفتم مسئله دیگر فراموش شدن آداب و رسوم مردم است. وقتی جایی مسافر زیاد است مردم محلی سعی می‌کنند خود را با فرهنگ مسافران تطبیق دهند تا کسب‌وکار و زندگی پررونق‌تری داشته باشند. به طور مشخص این اتفاق در مازندران شدت دارد و در کنار ویلاسازی‌های گسترده‌ای که بافت تاریخی منطقه را عوض کرده، فرهنگ مردم هم در حال تغییر است و آن چه که ما از مازندارن قدیم در ذهن داشتیم در حال از بین رفتن است.

جوجه را می‌شود همه جا خورد، فرهنگ و آداب و رسوم مردم شمال است که جایی پیدا نمی‌شود / شمال به طبیعتش مشهور است، اما در پاسداری از این طبیعت غفلت شده

در گیلان هم شاید ظاهر اوضاع مناسب باشد، اما تنها اندکی کنجکاوی و سرکشی به روستاها کافی است تا با حجم واقعی ویلاسازی آن هم در نقاطی که کمتر به ذهن می‌رسد مواجه شوید. در نهایت استان گلستان به لطف غفلتی که از آن شده اندکی وضعیت بهتری دارد.

ما باید این را به مردم و مسئولین بگوییم که آداب و رسوم و اصالت آن‌ها مهم است و همان سبک زندگی اصیل و تاریخی آن‌ها خود یک جاذبه گردشگری مهم است. این اهمیت وقتی بیشتر می‌شود که ما بدانیم شادی بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ مردم شمال ایران است.

به نظر من گردشگری در شمال ایران در حال رسیدن به یک روتین خاص است که به مرور به این صنعت ضربه می‌زند. تنها راه خروج از این روتین تکیه بر ظرفیت‌های اصیل و مغفول مانده استان‌های شمالی است.

جالب است بدانید که در سال‌های اخیر توریست‌های خارجی به شدت دنبال آشنایی با آداب و رسوم و تاریخ شمال ایران هستند و چندان مشتاق جنگل و دریا نیستند. این توریست‌های خارجی بیشتر دنبال تجربه سبک زندگی مناطق مختلف هستند.

ما سال‌ها است که به شمال رفتن عادت کردیم و خیلی دقت خاصی در امکانات رفاهی آن نداریم. آیا امکانات رفاهی شهرهای شمالی تناسبی با حجم گردشگرها دارد؟

وضعیت امکانات رفاهی در استان‌های مختلف شمال ایران متفاوت است. امکانات رفاهی در استان گلستان نسبت به گیلان و مازندران کمتر است و این استان از محرومیت امکانات رفاهی برای گردشگران رنج می‌برد. البته محلی‌ها به صورت مستقل اقداماتی کرده‌اند که شایسته تقدیر است، اما در مجموع امکانات رفاهی- به ویژه بخش بهداشتی- این استان در حد و اندازه ظرفیت‌های کم‌نظیر گلستان نیست. این کمبود امکانات در نهایت به این ختم می‌شود که این استان بخشی از مسافران لوکس پسند را به شکل مطلق از دست بدهید.

در استان مازندران ماجرا متفاوت و امکانات تفریحی، بهداشتی و رفاهی بسیار زیاد است، اما متاسفانه قیمت این امکانات و خدمات بسیار گران است و بسیاری بیش از ارزش آن‌ها است. در نتیجه به نظرم اولویت در مازندران باید کاهش قیمت امکانات و خدمات باشد تا به جز لوکس پسندها دیگر گردشگران هم بتوانند با آسودگی به مازندران فکر کنند. البته ظرفیت توسعه خدمات و امکانات در مازندران هم وجود دارد.

گیلان امکانات و خدمات رفاهی دارد و قیمت آن‌ها هم معقول است، اما باید کیفیت خدمات را افزایش داد و امکانات را به روز کرد چون مسافر حس می‌کند خدماتی که می‌گیرد چندان با خدمات مشابه در دیگر نقاط گردشگری تناسب ندارد.

با توجه به این نکات زیر ساخت‌های رفاهی استان‌های مختلف تا چه اندازه تقویت شده است؟

شمال ایران نه تنها برای مردم بلکه برای دولت هم منافع بسیاری داشته است، در نتیجه سعی شده که خدمات رفاهی و زیرساخت‌های گردشگری در بهترین حالت خود باشد. در سال‌های گذشته راه‌سازی شده و خدمات توسعه یافته است، اما نظارت‌ها کم است و دولت باید نظارت و مدیریت خود را در هر سه استان ارتقا دهد.

به طور مشخص وضعیت اقامتگاه ها و هتل های شمال چطور است؟ آیا کیفیت مناسبی دارند و آیا تنوع لازم برای میزبانی از قشرهای مختلف گردشگران را دارند؟

در مازندران وضعیت اقامت روی اجاره ویلا و بعد هتل تمرکز دارد. نقطه ضعف اقامت در مازندران به قیمت‌هایی باز می‌گردد که هیچ نظارتی روی آن نیست و مطلقا توسط صاحبان ویلاها تعیین می‌شود. نکته قابل توجه دیگر این است که در مازندران هر کسی که ویلا می‌سازد به راحتی آن را اجاره می‌دهد و هیچ نظارتی روی آن نیست. به نظر می‌رسد باید این مسئله با نظارتی همراه باشد که امنیت و آرامش خاطر بیشتری را برای مسافران به همراه بیاورد.

جوجه را می‌شود همه جا خورد، فرهنگ و آداب و رسوم مردم شمال است که جایی پیدا نمی‌شود / شمال به طبیعتش مشهور است، اما در پاسداری از این طبیعت غفلت شده

در گیلان هتل در رنج‌های مختلف وجود دارد و ویلا کمتر مورد توجه است. در مقابل اقامت‌گاه‌های بومگردی در شکل‌ها و سطوح مختلف وجود دارد، با این وجود به نظر من عموما این اقامت‌گاه‌ها آن کیفیتی را که باید ندارند. نکته بعدی این است که تنوع خدمات بومگردی در گیلان کم است و شما شاهد تقلید بسیاری هستید. این مسئله هم محصول آن است که اوضاع اشتغال خوب نیست و هر کسی دنبال این است که با امکاناتش مکانی را برای کسب درآمد شکل دهد. اینجا نیاز است که این نیروها آموزش ببینند و کیفیت کار آن‌ها افزایش یابد.

در گلستان هم تنوع، هم کیفیت و هم بهداشت خدمات رفاهی بسیار ضعیف است و باید از این استان حمایت ویژه‌ای شود تا امکانات رفاهی در خوری برای این استان کم نظیر شمال ایران فراهم شود.

شمال ایران همیشه فرصت جذابی برای سرمایه‌گذاری بوده، آیا هنوز فرصت سرمایه‌گذاری در حوزه گردشگری برای علاقه‌مندان وجود دارد؟

سرمایه‌گذاری در شمال ایران عموما به دو دسته تقسیم می‌شود، یکی خرید و فروش ملک و ویلا است که از قدیم بوده و امروز هم رونق دارد و هر کسی از هر جای ایران علاقه‌مند است که وارد این کسب‌وکار شود. این کسب‌وکار اما به طبیعت تمام شمال ایران ضربه زده و باعث از بین رفتن مهم‌ترین ویژگی استان‌های شمالی یعنی طبیعت آن شده است. گیلان و مازندران به خاطر توسعه بی‌رویه ویلاسازی از معنا، تاریخ و طبیعت خود تهی شده‌اند.

زمینه بعدی سرمایه‌گذاری در حوزه گردشگری است که به علت حجم مسافر بالای شمال ایران بسیار جذاب است. این نوع از سرمایه‌گذاری همچنان سودزاست، اما به شرط این که هدفمند و با مشاوره آگاهان این امر باشد. با این همه باید نظارت‌هایی باشد که از آسیب به خطه شمال جلوگیری کند، چون بسیاری از افراد برای کسب سود دست به هر اقدام مخربی می‌زنند. تمام شمال ایران برای سرمایه‌گذاری در حوزه گردشگری ظرفیت دارد، اما این گردشگری باید هوشمندانه، با هدف مشخص و هم‌راستا با طبیعت، تاریخ و فرهنگ مردم باشد.

با توجه به این مسئله بزرگ ترین مانع بر سر راه سرمایه گذاران حوزه گردشگری و بزرگ ترین کمکی که به آن‌ها می‌شود کرد چیست؟

متاسفانه در این سال‌ها قوانین عجیب وضع شده که به نظر من چندان مفید نیست. به طور نمونه قوانینی وضع شده که تنها افراد محلی حق سرمایه‌گذاری گردشگری در روستای خود را دارند. می‌خواستند با این عمل از مهاجرت جلوگیری کنند و زندگی روستایی را رونق دهند. این دست از قوانین باعث شده بسیاری از سرمایه‌گذاری‌ها به مشکلات ریز و درشت حقوقی بخورند. اگر قوانین این چنینی تسهیل شوند و به جای آن در قوانین حفاظت از محیط زیست و منابع طبیعی سخت‌گیری شود بسیار هوشمندانه و موثرتر خواهد بود.

نباید با ایجاد دوندگی‌های عجیب و بروکراسی بیهوده باعث انصراف سرمایه‌گذار از فعالیت شد. دولت باید به جای ایجاد دست انداز برای سرمایه‌گذار راه آن‌ها را تسهیل کند. بسیاری از سرمایه‌گذاران به خاطر همین قوانین از سرمایه‌گذاری منصرف شدند. سهولت مسیر سرمایه‌گذاری بهترین و بزرگ‌ترین کمک برای سرمایه‌گذار است.

کد خبرنگار: ۹
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید