سلام نو – سرویس اجتماعی: روز گذشته دو قطار متروی تهران در حوالی چیتگر به هم برخورد کردند. هر چند در این حادثه بیش از ۲۰ نفر مصدوم شدند، اما ظاهرا به لطف هوشیاری راهبر قطار از شدت حادثه کاسته شد و کسی جان خود را از دست نداد.
از همان ساعت اولیه برخورد کارشناسان حمل و نقل، به ویژه کارشناسان حوزه حمل و نقل ریلی و مترو دو عامل فرسودگی خطوط و قطارهای مترو و کمبود نیروی انسانی را از عوامل احتمالی حادثه دانستند. حالا پس از گذشت یک روز بیانیه مترو تهران تقریبا هر دو مسئله را تایید میکند.
مترو تهران در بیانیه خود گفته است که در بررسیهای کارشناسی به این نتیجه رسیده است که "علتالعلل حادثه متروی تهران-کرج در صبح روز یک دی ماه، ضعف ناوگان، فرسودگی در سیستم سیگنالینگ و تجهیزات، تشخیص داده شد." براساس این بیانیه، مشکلات فنی شبکه مترو "به ایجاد خطاهای متعدد در سیستم اتوماتیک حمل و نقل ریلی و در نتیجه افزایش تکیه سیستم به عوامل انسانی خارج از پروتکل شرکت بهرهبرداری متروی تهران و حومه در سالهای اخیر منجر شده است."
این بیانیه امکانات فنی شبکه مترو تهران را همتراز امکانات مورد استفاده در کشورهای پیشرفته ندانسته و گفته است که "امروزه در متروهای پیشرفتهی دنیا، مراکز فرمان و سیستم سیگنالینگ از مهمترین بخشهای مورد توجه محسوب میشود که متاسفانه در تهران حدود بیست سال از نوسازی این مراکز حیاتی میگذرد."
به باور بسیاری یکی از علتهای انسانی حادثه دیروز کاهش راهوران قطارهای مترو است، اقدامی که باعث افزایش فشار روی باقی راهروان قطار شده و حتی کار را به جایی رسانده که در بسیاری از قطارهای مترو به جای دو راهور در یک اتاقک شاهد حضور یک راهور هستیم.
اما چرا وضعیت متروی تهران و در مقیا س کلانتر وضعیت حمل و نقل عمومی تهران و کشور این چنین است؟ در گزارش «عملکرد طرح های مرتبط با توسعه و نوسازی ناوگان حمل و نقل عمومی کشور از سال ۱۳۹۶ الی ۱۳۹۹» که توسط دیوان محاسبات کشور تهیه شده است، آمده: از ۳۲ هزار میلیارد تومان اعتبار پیش بینی شده از محل هدفمندی یارانه ها بین سال های ۱۳۹۱ الی ۱۳۹۹ سهم حمل و نقل عمومی پرداخت نشده است. ضمن اینکه عملکرد این سازمان در اعطای تسهیلات به سرمایه گذاران بخش های خصوصی و تعاونی و شهرداری ها برای انواع مختلف حمل و نقل درون و برون شهری فاقد عملکرد است.
در این میان نوسازی خطوط مترو نیز وضعیت مطلوبی ندارد و از سال ۱۳۹۶ الی ۱۳۹۹ حدود ۱۱ درصد از کل خطوط مصوب احداث و ۱۳ درصد از تعداد واگن های پیش بینی شده وارد چرخه شده است. در چنین شرایطی عجیب نیست که برای کاهش هزینهها تعداد نیروی انسانی نیز تا آنجا که ممکن است کاهش یابد.
رابطه دولت و شهرداریها و به خصوص شهرداری تهران در تمام این سالها یک رابطه نه چندان مطلوب بوده است. نه محمود احمدینژاد و نه حسن روحانی هیچ کدام آن توجهی که باید را به شهرداری و به خصوص مترو نمیکردند. یکی با حضور محسن هاشمی در راس مترو مشکل داشت و دیگر اساسا بودجه چندانی در دست نداشت.
از ظاهر امور اینطور به نظر میرسد که علیرضا زاکانی از شهرداران پیشین تهران ارتباطات بیشتری دارد و به واسطه این ارتباطات میتواند چکهای بیشتری را برای مترو نقد کند، اما آیا واقعا چنین است؟ آیا زاکانی از قالیباف توانمندتر است و از محمدعلی نجفی به رییس جمهور نزدیکتر است؟ سوال دیگر آن است که فارغ از بودجه توان مدیریتی زاکانی امکان حل مشکل مترو را به او میدهد؟ آن هم وقتی که مشکل ترافیک تهران این روزها تبدیل به یک بحران کشنده و عصبی کننده شده است؟
نظر شما