یکی از نگرانی‌های سالمند شدن جمعیت این است که اقتصاد ایران توانایی کشیدن بار این تعداد سالمند را ندارد؛ چراکه این افراد به اقتضای سن فقط مصرف‌کننده هستند. تأمین این هزینه‌ها باعث کاهش سرمایه‌گذاری عمومی و درنهایت، موجب کاهش رشد اقتصادی می‌شود.

تصویر اقتصاد ایران در سال ۱۴۲۵ / تاثیر کاهش جمعیت روی اقتصاد ایران چیست؟

به گزاشر سلام نو، روزنامه فرهیختگان نوشت: پیری جمعیت موضوعی است که طی دهه‌های اخیر اغلب کشورها به آن سمت حرکت کرده‌اند، اما موضوع مهم در اینجا، سرعت این تحولات است.بررسی‌های آماری حکایت از آن دارد که سرعت تحولات سالمندی جمعیت در ایران به‌قدری بالاست که درصورتی‌که تمهیداتی برای مقابله با کاهش جمعیت اندیشیده نشود، طی دهه‌های آتی کشور با مشکلات عدیده‌ای روبه‌رو خواهد شد.

پرواضح است که سالمندی جمعیت آثار چندگانه‌ای بر اقتصاد می‌گذارد؛ این مساله به کاهش نسبی جمعیت اقتصادی مولد و تغییر ضریب وابستگی اقتصادی منجر می‌شود که خود باعث کاهش عرضه نیروی کار مؤثر می‌شود و می‌تواند مانعی دربرابر رشد باشد.علاوه‌بر این، افزایش سالمندی باعث افزایش هزینه‌های سلامت و تأمین اجتماعی می‌شود، این هزینه‌ها که توسط سازمان‌های بازنشستگی به سالمندان پرداخت می‌شود، درواقع انتقال از نسل جوان به نسل سالمند است که به‌مرور می‌تواند سنگین و مشکل‌ساز شود.

یکی از نگرانی‌های سالمند شدن جمعیت این است که اقتصاد ایران توانایی کشیدن بار این تعداد سالمند را ندارد؛ چراکه این افراد به اقتضای سن فقط مصرف‌کننده هستند. تأمین این هزینه‌ها باعث کاهش سرمایه‌گذاری عمومی و درنهایت، موجب کاهش رشد اقتصادی می‌شود.ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی ازجمله تهدیدهای دودهه آتی کشور است که از همین امروز باید با مشوق‌های جوانی جمعیت به مقابله با این تهدید رفت. بسته شدن «پنجره جمعیتی» که فرصت بی‌نظیری را برای توسعه اقتصادی دراختیار ایران قرار داده، از دیگر تهدیدات سالمندی جمعیت ایران است.

۲۰ سال تا ۳ برابر شدن جمعیت سالمند ایران

درخصوص کم‌وکیف تعداد جمعیت ایران در دهه‌های آتی پیش‌بینی‌های مختلفی ازسوی نهادهای مختلف بین‌المللی و داخلی صورت گرفته که یکی از مستندترین آنها، گزارش مرکز آینده‌نگری سازمان برنامه‌وبودجه است.

در این گزارش براساس مجموعه فرضیه‌ها و تجربیات کارشناسی در پیش‌بینی‌های جمعیت کشور و مهم‌تر از همه تغییرات سطح باروری در دهه اخیر درقالب چهار گزینه مطرح‌شده به آینده‌نگری جمعیت کل کشور پرداخته شده است. این چهار سناریو شامل: ۱- کاهش سطح باروری کل با شیبی تند به کمتر از سطح جانشینی ۱٫۵ فرزند در سال ۱۴۲۵، ۲- کاهش سطح باروری کل با شیبی ملایم به کمتر از سطح جانشینی ۱٫۹۵فرزند در سال ۱۴۲۵، ۳- تثبیت سطح باروری کل از سال ۱۳۹۵ به بعد، یعنی ۲٫۱ فرزند تا سال ۱۴۲۵، و ۴- افزایش سطح باروری کل و رسیدن به حدود ۲٫۶ فرزند در سال ۱۴۲۵ است.

کارشناسان سازمان برنامه‌وبودجه درنهایت فرض محتمل و عملیاتی را سطح باروری کل حدود ۱٫۹۵ فرزند درنظر گرفته است.در مطالعه مذکور کارشناسان با درنظر گرفتن جمعیت ۸۳ میلیون و ۴۰۵ هزار نفری سال ۱۳۹۸ و درنظر گرفتن سطح باروی ۱٫۹۵ فرزند و سایر مولفه‌های تاثیرگذار در رشد جمعیت، پیش‌بینی کرده‌اند جمعیت ایران تا سال ۱۴۲۵ به ۹۹ میلیون و ۷۹۱ هزار نفر خواهد رسید.

به‌عبارتی دیگر طی ۲۵ سال آینده به جمعیت فعلی ایران ۱۴ میلیون و ۸۲۰ هزار نفر دیگر اضافه خواهد شد. این تعداد افزایش جمعیت بیانگر این موضوع است که به‌طور میانگین طی ۲۵ سال آتی، سالانه کمتر از ۵۵۰ هزار نفر به جمعیت کشور اضافه خواهد شد؛ رقمی که معادل نصف متولدان سال‌های اخیر کشور است. برآورد کارشناسان سازمان برنامه‌وبودجه این است که در ۲۵ سال آینده یعنی در سال ۱۴۲۵ تعداد جمعیت ایران به ۹۹ میلیون و ۷۹۱ هزار نفر خواهد رسید.

اما موضوع مهم‌تر اینکه، در شرایط فعلی درحالی از مجموع ۸۳ میلیون و ۴۰۵ هزار جمعیت کشور ۲۴٫۶ درصد آن را جمعیت صفر تا ۱۴ ساله، ۶۸٫۷درصد را افراد در سن ۱۵ تا ۶۴ سال و ۶٫۷ درصد آنها را جمعیت ۶۵ سال به بالا یا سالمندان تشکیل می‌دهند که در سال ۱۴۲۵ از تعداد ۹۹ میلیون و ۷۹۱ هزار نفر، ۱۸٫۷ درصد آنان را جمعیت صفر تا ۱۴ ساله، ۶۶ درصد را جمعیت ۱۵ تا ۶۴ سال و ۱۵٫۳درصد آنان را جمعیت بالای ۶۵ سال یا همان سالمندان تشکیل خواهند داد؛ یا به‌عبارتی در ۲۵ سال آتی، جمعیت گروه‌های سنی به‌شکل قابل‌تاملی تغییر خواهد کرد که براساس آن،تعداد جمعیت صفر تا ۱۴ ساله کشور با کاهش ۲/۲ میلیون نفری از ۲۰٫۵ میلیون نفر فعلی به ۱۸٫۶ میلیون نفر کاهش می‌یابد، جمعیت ۱۵ تا ۶۴ ساله با افزایش ۷٫۵ میلیون نفری از ۵۷٫۳میلیون نفر فعلی به ۶۵٫۹ میلیون نفر رسیده و جمعیت بالای ۶۵ سال کشور نیز با افزایش ۹٫۵ میلیون نفری از ۵٫۶ میلیون نفر فعلی به ۱۵٫۲ میلیون نفر می‌رسد.

شیب تند ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی

گفته شد که نتایج پیش‌بینی‌های سازمان برنامه‌وبودجه حکایت از آن دارد که جمعیت بالای ۶۵ سال کشور با افزایش ۹٫۵ میلیون نفری از ۵٫۶ میلیون نفر فعلی به ۱۵٫۲ میلیون نفر در سال ۱۴۲۵ خواهد رسید. یکی از پیامدهای افزایش تعداد سالمندان، اتفاقاتی است که در آینده برای صندوق‌های بازنشستگی رخ خواهد داد.

یکی از شاخص‌هایی که وضعیت صندوق‌های بیمه‌ای را به‌خوبی ترسیم می‌کند، شاخص پشتیبانی است.

براساس تعاریف بین‌المللی، شاخص پشتیبانی عبارت است از تقسیم تعداد بیمه‌شدگان اصلی بر تعداد مستمری‌بگیران برحسب پرونده. طبق پژوهش‌های انجام‌شده، اگر شاخص پشتیبانی به کمتر از ۶٫۳ نفر تقلیل پیدا کند، صندوق‌های بازنشستگی قادر نخواهند بود براساس منابع نقدی حاصل از دریافت حق بیمه به تعهدات قانونی خود عمل کنند و اگر این شاخص از ۵٫۳ نفر کمتر شود، پرداخت تمامی تعهدات به‌ویژه بدهی‌های دولت نیز کفاف مصارف صندوق‌های بازنشستگی را نخواهد داد.

در این خصوص بررسی‌های آماری نشان می‌دهد از ۱۶ صندوق بازنشستگی کشور (به‌جز دو صندوق تامین اجتماعی نیروهای مسلح و صندوق کارکنان وزارت اطلاعات)، فقط نسبت پشتیبانی دو صندوق وکلای دادگستری و روستاییان و عشایر نیز در شرایط مطلوب بوده، نسبت پشتیبانی در صندوق سازمان تامین اجتماعی ۴٫۷ نفر است، در یک صندوق (صندوق بیمه ایران) نسبت پشتیبانی حدود ۳ درصد و در ۱۱ صندوق دیگر این نسبت کمتر از عدد ۲ است.

اگرچه آماری از دو صندوق وابسته به نیروهای مسلح وجود ندارد، اما به‌نظر می‌رسد باتوجه به کمک‌های دولتی به این صندوق‌ها در بودجه سالانه، این صندوق‌ها نیز در شاخص نسبت پشتیبانی وضعیت چندان مطلوبی نداشته باشند.

از آنجاکه منابع داخلی صندوق‌ها درحال حاضر هم آن‌قدری نیست که بتواند شکاف هزینه و درآمد را پرکند (کمک ۳۰۰ هزار میلیارد تومانی دولت به صندوق‌ها)، ۳ برابر شدن جمعیت سالمند کشور که اغلب آنها مستمری‌بگیر و بازنشسته یکی از ۱۸ صندوق کشور خواهند بود، می‌تواند صندوق‌های بازنشستگی را در دو دهه آتی به ورشکستگی بکشاند. تنها نوشداروی این وضعیت، افزایش جمعیت جوان و نیروی کاری است که بتواند با اشتغال و پرداخت حق‌بیمه، ورشکستگی صندوق‌ها را به تاخیر بیندازد.

خطر بسته شدن پنجره جمعیتی

پیش‌بینی و تخمین دقیق رفتار پدیده‌هایی که روی وضعیت اجتماعی، اقتصادی و محیطی تاثیرگذار هستند، نقش مهمی در اتخاذ تصمیم‌های صحیح دارد. تحولات جمعیتی یک کشور به‌عنوان مبنایی برای سیاستگذاری تصمیم‌گیری‌های کلان است، به‌طوری‌که جمعیت، مبنای سرمایه‌گذاری در زمینه توسعه راه‌ و مسکن، توسعه تولید و بنگاه‌های اقتصادی، توسعه تاسیسات آموزشی و درمانی، ایجاد تسهیلات رفاهی و تامین انرژی و… است.

از این‌رو، عدم درک صحیح از تحولات جمعیتی منجربه ناهماهنگی در برنامه‌ریزی‌ها و درنهایت اتلاف سرمایه و زمان خواهد شد. بررسی‌ها نشان می‌دهد با تحولاتی که طی سه‌دهه اخیر در کم‌وکیف جمعیت کشور رخ داده، دو اتفاق مهم قابل‌مشاهده است؛ مورد اول کاهش قابل‌توجه باروری و درنتیجه آن کاهش تعداد جمعیت جوان کشور است.

مورد دوم مربوط به افزایش جمعیت در سن کار است. براساس آمارهای مرکز آمار ایران، درحال حاضر از ۸۴میلیون جمعیت ایران بیش از ۶۱میلیون نفر در سن کار قرار دارند.همچنین پیش‌بینی‌های انجام‌شده نیز تایید می‌کند این جمعیت به ۶۶میلیون نفر تا سال۱۴۲۵ خواهد رسید. این پیش‌بینی حکایت از آن دارد که جمعیت در سن کار کشور درحدود سه دهه آینده همچنان هرم سنی غالب در مقایسه با دیگر هرم‌های سنی خواهد بود.

این وضعیتی است که از میانه دهه ۱۳۸۰ در هرم جمعیتی ایران رخ داده و در جامعه‌شناسی اقتصادی از چنین فرصتی با نام «پنجره جمعیتی» و فرصتی طلایی برای توسعه و رشد اقتصادی یاد می‌شود. «پنجره جمعیتی» وضعیتی است که بیش از دوسوم جمعیت یک کشور در سن کار و فعالیت یعنی ١۵ تا ۶۴ سال قرار گرفته‌ باشد و درنتیجه آن، فرصت طلایی و منحصربه‌فردی فراروی اقتصاد قرار می‌گیرد.

به هرحال پنجره جمعیتی دودهه است فرصت بی‌نظیری را دراختیار اقتصاد ایران قرار داده و درصورت سیاستگذاری صحیح می‌توان شاهد جهش‌های بزرگ اقتصادی و اجتماعی بود.این فرصت به‌ویژه از این منظر حائز اهمیت است که طبق آمارهای بین‌المللی، جمعیت در سن کار ایران به‌لحاظ شاخص‌های علمی در وضعیت بسیار مطلوبی قرار داشته و اگر فرصت‌های کار، اشتغال و تولید و کارآفرینی فراهم شود، با توسعه مهارت‌آموزی و کارورزی، می‌توان از پس بسیاری از «نشدها» و «نتوانستن‌ها» که به‌ویژه در ۸سال اخیر بر کشور حاکم شده، برآمد.

لازم است تاکید کنیم پنجره جمعیتی به همان نسبت که فرصت‌های طلایی پیش‌روی اقتصادها قرار می‌دهد، درصورت کم‌توجهی به آن، می‌تواند تهدیدهای سالمندی جمعیت را نیز به‌وجود بیاورد.از این‌رو، به‌فعل درآمدن این فرصت، مستلزم توجه ویژه به نقش تغییرات ساختار سنی در «چرخه عمر اقتصادی» و سیاستگذاری و برنامه‌ریزی شایسته، برای بهره‌گیری هرچه بیشتر از آن است. حال آن‌طور که آمارها نشان می‌دهد، ساختار جمعیتی ایران در مقاطع مختلف گذشته، حال و آینده به‌گونه‌ای تغییر کرده که از ساختار کاملا جوان قبلی، درحال حاضر به یک ساختار میانسال رسیده و از این پس به‌سمت ساختار سالخورده تغییر خواهد کرد.

مخاطرات عدم جایگزینی جمعیت، افزایش سالمندی، افزایش فقر، مخاطرات ورشکستگی صندوق‌های بازنشستگی، واردات نیروی کار، افزایش هزینه‌های بهداشتی-درمانی و آسیب‌پذیری سیستم سلامت ایران خواهد بود.

فقر سالمندان دوبرابر افراد عادی است

یکی از مخاطرات سالمندی، مطرودیت اجتماعی آنان است. سالمندان با طردشدگی، در معرض خطرات فزاینده‌ای ازجمله مشکلات روحی و روانی و بیماری‌های جسمانی قرار خواهند گرفت. سالمندان به‌عنوان قشری آسیب‌پذیر با مشکلات متعددی چون کمبودهای مالی، ناتوانی، بیماری، ازکارافتادگی و… مواجه هستند؛ به‌خصوص زمانی که به‌علت بازنشستگی و افول فعالیت اجتماعی دچار تضعیف روحیه می‌شوند.

نوع برخورد با سالمندان در این مرحله از زندگی‌شان بسیار اهمیت می‌یابد؛ اینکه همچون دوران جوانی مورد توجه قرار گیرند یا دچار طرد اجتماعی شوند. میزان فقر سالمندان، یا به‌بیان ‌دیگر، درصد سالمندان ۶۰ساله و بالاتر که در فقر درآمدی نسبی زندگی می‌کنند، یکی از شاخص‌هایی است که بیانگر وضعیت نامطلوب بخشی از جمعیت کشور است.

طبق بررسی‌های نهاد پژوهشی صندوق بازنشستگی کشوری، ۲۵درصد سالمندان ۶۰سال به بالا یا به‌بیان ‌دیگر یک‌چهارم سالمندان ایرانی در فقر درآمدی نسبی زندگی می‌کنند. این درحالی است که فقر درآمدی برای گروه‌های سنی غیرسالمند حدود ۱۳درصد است. از این‌رو، سالمندان حدود دوبرابر بیشتر از سایر گروه‌های سنی در معرض خطر فقر قرار دارند.

اما براساس آخرین گزارش وزارت رفاه نیز که با عنوان «ویژگی‌های اجتماعی-اقتصادی سالمندان در ایران ۱۳۹۹-۱۳۹۰» منتشر شده، از ۲۰میلیون و ۶۲هزار خانوار شهری کشور، سرپرست ۴٫۵میلیون خانوار سالمند هستند. نکته قابل‌تامل اینکه، در دهک اول که فقیرترین دهک درآمدی است، ۳۳درصد از سرپرستان آن سالمندان هستند. در دهک دوم ۲۰٫۳درصد، در دهک سوم ۲۲٫۳درصد و در دهک چهارم و پنجم به ترتیب ۱۹٫۷ و ۱۸٫۷درصد از سرپرستان خانوار را سالمندان تشکیل می‌دهند.

در مناطق روستایی نیز از ۶میلیون و ۱۲۷هزار خانوار، سرپرست یک‌میلیون و ۳۶۵هزار خانوار سالمند است. در روستاها نزدیک به ۶۶درصد از کل سالمندان این مناطق در ۵دهک کم‌درآمد یک تا پنجم قرار دارند. همچنین در دهک اول که کم‌درآمدترین دهک است، ۵۲درصد از سرپرستان خانوار سالمند هستند. در دهک دوم ۳۶٫۶درصد، در دهک سوم ۲۳٫۳درصد، در دهک چهارم ۱۷٫۷درصد و در دهک پنجم ۱۶٫۱درصد از سرپرستان خانوار سالمند هستند.

مفهوم این چند قلم آمار این است که تعداد زیادی از سالمندان کشور در دهک‌های فقیر قرار دارند. با این حساب، با توجه به اینکه نابرابری توزیع درآمدها، دومین عامل فقر در ایران است، گسترش جمعیت سالمند در دهه‌های آینده، احتمال پیوستن سالمندان به گروه فقیر را افزایش می‌دهد.

به این ترتیب، حتی اگر دیگر نیروهای تشدیدکننده نابرابری و فقر مثل تورم، رکود اقتصادی و… متوقف شوند، پدیده روبه‌رشد جمعیت سالمند، نیروی بالقوه‌ای برای رشد نابرابری و فقر در کشور است. بنابراین، از منظر رشد، برای اقتصادی که دچار یک الگوی نامتعادل در توزیع درآمدهاست و گذار جمعیتی سریعی را تجربه می‌کند، پدیده سالخوردگی جمعیت می‌تواند چالش مهمی در سیاستگذاری رشد باشد.

کاهش جمعیت مانع رشد اقتصادی ایران

در پژوهشی که طی سال ۱۳۹۸ توسط میری، مداح و راغفر با عنوان «سالمندی و رشد اقتصادی» انجام شده و نتایج آن در مجله سالمند مرکز تحقیقات سالمندی منتشر شده است، حکایت از آن دارد که اثر رشد جمعیت کمتر از ۱۴ سال از کل جمعیت، در کوتاه‌مدت بر رشد اقتصادی از لحاظ آماری معنی‌دار نیست، اما همین جمعیت در بلندمدت (زمانی که در سن کار قرار می‌گیرد)؛ اثر مثبتی روی رشد اقتصادی دارد. همچنین، براساس نتایج این پژوهش، رشد جمعیت ۱۵ تا ۶۴ سال (جمعیت در سن کار) از کل جمعیت بر رشد اقتصادی کوتاه‌مدت و بلندمدت اثر مثبت و معناداری داشت.

اثر رشد جمعیت سالمند یا بیش از ۶۴ سال در بلندمدت بر رشد اقتصادی کشور منفی است. این پژوهش توصیه می‌کند برای جبران اثرات سوءسالمندی، علاوه‌بر سیاست‌های مشوق افزایش جمعیت، تمهیدات لازم برای افزایش مشارکت نیروی کار، افزایش مشارکت زنان، بهره‌وری عوامل تولید و توسعه سرمایه انسانی اندیشیده شود.

اما در پژوهشی دیگر که با عنوان «تاثیر رشد جمعیت بر رشد اقتصادی در کشورهای چهار گروه درآمدی» توسط محرابیان و صدقی‌سیگارچی انجام شده و در نشریه اقتصاد مالی (اقتصاد مالی و توسعه) منتشر شده، آمده است «بررسی وضعیت تاثیر جمعیت و نرخ زاد و ولد بر رشد اقتصادی در ۱۵۶ کشور نشان می‌دهد در سطح جهان و در چهار گروه مختلف درآمدی (بالا، متوسط رو به بالا، متوسط رو به پایین و پایین) آثار کاهش یا افزایش جمعیت متفاوت است.»

طبق نتایج این گزارش، در کشورهای پیشرفته و با درآمد بالا، افزایش جمعیت منجر به کاهش رشد اقتصادی در بلندمدت شده است. همچنین نرخ زاد و ولد در این گروه از کشورها چه به‌صورت مستقیم و چه غیرمستقیم باعث کاهش رشد اقتصادی می‌شود. زیرا این کشورها مرحله خیز را گذرانده و به لحاظ اقتصادی توسعه پیدا کرده‌اند.

لذا افزایش جمعیت و زاد و ولد در این کشورها هزینه‌های دولتی را افزایش داده و در بلندمدت منجر به کاهش رشد اقتصادی می‌شود. در این کشورها تکنولوژی و سرمایه‌های فیزیکی و انسانی حرف اول را در رشد تولید می‌زند، به همین دلیل به‌جای افزایش نیروی کار در داخل کشور، به‌دنبال تربیت نیروی کار مجرب و کاردان هستند.

طبق نتایج این پژوهش، در سایر گروه‌های درآمدی رشد جمعیت اثر مثبت و مستقیم بر رشد اقتصادی بلندمدت گذاشته است و به این دلیل است که این گروه از کشورها به‌لحاظ توسعه‌یافتگی در مرحله خیز و گذر هستند. لذا افزایش جمعیت در آنها منجر به افزایش نیروی کار فعال در جامعه و درنتیجه افزایش رشد اقتصادی می‌شود. براساس این گزارش اثر کاهش جمعیت روی اقتصاد ایران نیز منفی است.

کد خبرنگار: ۱۴
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید