سلام نو – سرویس بینالملل: آویگدور لیبرمن، رهبر حزب "اسرائیل خانه ما" و وزیر دارایی رژیم صهیونیستی به تازگی از جنگ اجتناب ناپذیر با ایران سخن گفته است و ادامه داد: برخورد نظامی با ایران اجتنابناپذیر است و این تنها راه برای جلوگیری از دستیابی جمهوری اسلامی به توانمندیهای هستهای است.
لیبرمن در گفتوگو با سایت خبری "والا نیوز" مستقر در سرزمینهای اشغالی تصریح کرد: مقابله نظامی با ایران فقط موضوع زمان است و زمان زیادی نیز باقی نمانده است.
البته این نخستین بار نیست که مقامات رژیم صهیونیستی ایران را تهدید میکنند، اما با ظهور دولت رییسی مقامات ارشد این رژیم اظهارات تنشزای خود علیه ایران را افزایش داده و با صراحت بیشتری از ترور و جنگ سخن میگویند و برای این کار بودجه مشخصی نیز اختصاص میدهند.
آن طور که شبکه ۱۲ رژیم صهوینیستی خبر داده است، قرار است رقمی حدود پنج میلیارد شِکِل، معادل یک و نیم میلیارد دلار برای هزینه در تهیه هواپیما، پهپادهای بدون سرنشین جمعآوری اطلاعات و تسلیحات منحصر به فرد برای حمله به تاسیسات مستحکم زیرزمینی ایران هزینه شود.
البته تهدیدها بیپاسخ نمانده و به عنوان نمونه علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، در توییتی ضمن تهدید متقابل رژیم صهیونیستی نوشته است:
رژیم صهیونیستی به جای اختصاص بودجه ۱.۵ میلیارد دلاری برای شرارت علیه #ایران به فکر تامین دهها هزار میلیارد دلار بودجه برای بازسازی خسارتهای ناشی از پاسخ کوبنده ایران باشد.
ضعف اصولگرایان در برابر فشارهای رژیم صهیونیستی، چرا و چگونه؟
رژیم صهوینستی از زمان دولت موقت مهدی بازرگان تا دولت ابراهیم رئیسی میانه خوبی با ایران نداشته و جمهوری اسلامی را تهدید درجه اول خود دانسته. چنین چیزی نیز درباره جمهوری اسلامی صادق است. اما پرسش اینجا است چرا در دولتهایی مثل دولت احمدینژاد یا ابراهیم رئیسی که دولتهایی تماما اصولگرا هستند اسرائیلیها زبان بازتری برای تهدید دارند و آسیبهای شدیدتری به ایران میزنند؟
سند این حرف نیز در سخنان مقامات رژیم صهیونیستی در دوران احمدینژاد و عملیاتهای تروریستی زنجیرهای این رژیم در ترور دانشمندان هستهای و انفجار ملارد موجود است. آن حلقه تروریستی پس از آن حملات نه تنها کشف و منهدم نشد بلکه با بازیابی خود توانست در دوران حسن روحانی اسناد هستهای مهمی را از ایران خارج و در ترور شهید فخریزاده نقش آفرینی کند.
چیزی که باعث آسیبزایی بیشتر صهیونیستها در دوران اصولگرایان میشود غفلت آنها از دیپلماسی و نگاه اشتباه به آن و تغییر ناصحیح اولویتهای امنیتی است، عواملی که تا اینجا یکی از آنها، یعنی غفلت از دیپلماسی را در دولت رئیسی هم مشاهده میکنیم.
سوال اینجا است که چرا مقامات رژیم صهیونیستی اینقدر ساده موقعیت تهدید ایران را به دست میآورند و بعد هم چرا هیچ تحرک دیپلماتیکی برای هزینهزا کردن این اقدامات صورت نمیگیرد؟
مشکل اینجا است که با ظهور دولتهای اصولگرا وزارت خارجه وزن کمتر در سیاست خارجی مییابد و ساختارهای تو در تو باید برای مسائل سیاست خارجی تصمیم بگیرند. در چنین زمانی بیتصمیمی یا تصمیم غلط به اوج خود میرسد. به ماجرای برجام نگاه کنید. وضعیت ایران چنان نامشخص است که انتقاد نماینده روسیه در گفتوگوهای وین را نیز در پی داشته است. آیا واقعا تیم امیرعبداللهیان که سوابقی جدی در وزارت خارجه دارند هنوز پرونده را مطالعه نکرده و به نتیجه نرسیده اند؟ چرا با تعلل، خود را در موضع ضعف قرار داده و به بازیگرانی مثل رژیم صهیونیستی اجازه مانور میدهد.
مسئله بعد این است که در دولتهای اصولگرا دیپلماسی، نهادهای بینالملل و رایزنیهای حرفهای دیپلماتیک نسبت به اقدامات و رایزنیهای امنیتی ارزش کمتری دارد، در نتیجه همین رویکرد به وزارت خارجه هم منتقل شده و وزارتخانه در اولویت خود نمیبیند که این توحش رسمی اسرائیل را در بوق و کرنا کرده و تا شورای امنیت بکشاند. در مقابل بخش امنیتی دولت صرفا پاسخ تنشزا به اظهاراتی تنشزا میدهد، مسئلهای که اتفاقا بیشتر باب طبع رژیمهایی مثل اسرائیل است.
همین رویکرد باعث میشود تا رژیم صهوینیستی که مطالعاتی جدی بر روی ایران دارد و شکل رفتار دولتهای اصولگرا بیشترین استفاده را برای خود کند.
در این وضعیت تنها امید این است که اسماعیل خطیب به عنوان چهرهای که در بدنه وزارت اطلاعات و ساختار امنیتی کشور حضور داشته از بازیهای امنیتی اسرائیلیها غافل نشود و بتوانند شبکهای که در اواسط دولت احمدینژاد در ایران شکل گرفت را از ریشه در بیاورد و ضربهای کاری به رژیم صهوینیستی بزند. اگر خطیب بخواهد مثل مصلحی اولویت امنیتی وزارت اطلاعات را چند دانشجوی ناراضی، حرف چند هنرمند یا اعتراضات جستهوگریخته بگذارد و مشغول مسائل کم اهمیت شود، آن وقت باید نگران ادامه ضربات امنیتی رژیم صهیونیستی نیز بود.
نظر شما