سلام نو – سرویس اجتماعی: سالها است که متخصصان و دلسوزان از تنش آبی، کم آبی و خشکسالی میگویند، اما صدایشان به جایی نمیرسد. آنان که باید بشنوند، فکر کنند، چاره بیاندیشند و تصمیم بگیرند گوش به حرف گروهی سپردهاند که بدون هیچ سند و مدرکی از آغاز دوره ترسالی ایران سخن میگویند، قرارداد آب و هوایی پاریس را توطئه میدانند و متخصصانی مثل کاوه مدنی را با دروغ و تهمت میرانند.
مسئله خشکسالی و کم آبی اما تنها یکی از چند بحران بزرگ خوزستان است، استانی که نفتش تامین کننده هزینه معاش کشور و خاکش وارث خونهای ریخته شده چند صد هزار شهید در هشت سال جنگ تحمیلی و مقاومتهای قبل از آن است.
خوزستان آب تمیز ندارد، شغل کافی ندارد، هوای تمیز و بدون ریزگرد ندارد، امکانات رفاهی و بهداشتی مطلوب ندارد و حتی در بسیاری از نقاط لوله کشی گاز و سوخت لازم را نیز ندارد. نیازی به مرور نرخ آمار خودکشی، بیکاری و هزار و یک عارضه اجتماعی دیگر نیست. سفری به نقاط مختلف خوزستان کافی است تا شما ببینید که انگار جنگ در خوزستان تمام نشده است. بنا بر همان مثل مشهور خرمشهر آزاد شد، اما آباد نشد.
حالا با فرا رسیدن تابستان بحرانهای مختلف خوزستان دوباره سربرآورده و پیش چشم ما قرار گرفته و اعتراض مقامات مختلف و مردم استان را نیز در پی داشته است.
محمد حسین احمدی شاهرودی، عضو مجلس خبرگان رهبری خواستار محاکمه مسئولان وزارت نیرو و سازمان آب و برق خوزستان به دلیل بی تدبیری و بی مسئولیتی شد.
سید محمد مولوی، نماینده مردم آبادان در مجلس شورای اسلامی با انتقاد از گزارش کمیسیون انرژی در مورد قطعی برق اظهار کرد که در این گزارش تقصیرها به گردن طبیعت انداخته شده در حالی که باید از بیمدیریتی و بیتوجهی مدیران وزارت نیرو هم حرف زد. او با اشاره به اوضاع ناخوشایند استان خوزستان گفت: خوزستان در حال له شدن است.
مجید ناصری نژاد، نماینده شادگان در مجلس نیز با انتقاد از برگزار نشدن جلسه فوق العاده ای در مجلس برای حل مشکلات خوزستان گفت که باید یک جایی قصه ی پر غصه خوزستان خاتمه پیدا کند، از همه مسوولان خاضعانه درخواست دارم که به داد خوزستان برسید.
البته فریادهای نمایندگان برای خوزستان، فریادهایی محترم است اما باید به این نمایندگان محترم یادآوری کرد که مشکل خوزستان مشکل امروز و دیروز نیست و مشکل چند سال و حتی چند دهه است. این مشکلات چنان بزرگ، واضح و روشن است که نمیتوان به بهانه دیده نشدن از بیتوجهی به آنها گذشت.
بر اساس آمار مختلف میزان بارش ایران در بهترین حالت نصف و در بدترین حالت یک سوم متوسط میزان بارش در جهان است. نکته قابل توجه این است که بیشتر این بارش سهم نوار شمالی کشور و برخی نقاط دیگر است. در چنین شرایطی اصلا عجیب که کل کشور، به خصوص نوار جنوب و مرکزی، درگیر خشکسالی و کمبود آب باشند. نکته عجیب این جا است که با وجود علم به خشکسالی هیچ اقدام درخوری برای حل مشکل انجام نمیشود.
برای درک شرایط بارشی استان خوزستان کافی است بدانید که تعداد روزهای بارانی این استان به سختی به مرز ۴۰ روز در سال می رسد و در برخی موارد بین دو بارش سه ماه فاصله میافتد!
اما مسئله خشکسالی تنها یکی از مشکلات خوزستان است. کافی است دوستی خوزستانی داشته باشید و او را به تهران یا شهرهایی مثل اصفهان و شیراز دعوت کنید و لذت آب خوردنش از شیر خانه را تماشا کنید. در بیشتر نقاط خوزستان آبی که به شیر منازل میرسد اصلا قابل شرب نیست و هر خانواده باید تصفیه کنندهای جدا برای آب خود بگیرد.
بر اساس آخرین آمار حدود ۱۱ شهر استان خوزستان در بحران خشکسالی و بیآبی قرار دارند، ۶۶۰ روستا فاقد لولهکشی آب و کل روستاهای استان با ۷۸ تانکــر سیار آبرسانی میشوند، پس چندان عجیب نیست اگر مردم لب به اعتراض بگشایند.
مشکل برق، مشکل ریزگرد و مشکل اجتماعی مثل کمبود شغل هم از دیگر دردسرهای مردم شریف خوزستان است، خوزستانی که هشت سال سنگر اول مقاومت در برابر دشمن متجاوز بود.
حال دست آوردهای مدیریتی برای خوزستان در این سالها چه بوده است؟ کارون به عنوان شریان اصلی حیات خوزستان و رود قصهها و آهنگهای ایرانی به دلیل سد سازیها در بالا دست رودخانه کرخه، در شرف خشک شدن است. به زودی کارونی باقی نمیماند که بر لبش بنشینیم و تلاش کنیم با لهجه عربی آن را شط خطاب کنیم.
مشکل دیگر اما هدر رفت منابع است. بارها و بارها بودجه به سمت خوزستان رفته است، اما آجر روی آجر گذاشته نشده. مسئولین استان در دولتهای مختلف از مجلس، دولت و حتی صندوق توسعه ملی پول گرفتند اما فاضلاب اهواز را درست نکردند.
حالا تجمیع مشکلات، گرما، کرونا و کم آبی حتی حیوانات را هم عاصی کرده است. گاومیشها به زایمان زودرس دچار و ماهیهای نادر هورالعظیم کشته شدند، هورالعظیم که یکی از بزرگترین زیستگاه ماهیها بود.
امروز میراث طبیعی خوزستان عملا در مرز نابودی است و به تبع زندگی مردم هم بر لبه تیغ و با نهایت سختی در جریان است. در چنین شرایطی طبیعی است که مردم برای طلب اولین حقوق خود، از جمله آب سالم نسبت به ناکارآمدیها اعتراض کنند، هرچند اعتراض و برخورد با اعتراض هر دو باید از خشونت به دور باشد.
به نظر میرسد مسئولین به جز یک اقدام سریع و موقت برای کاهش فشار روی مردم خوزستان باید فریاد العطش محیط زیست و مردم خوزستان را بشنوند و فکری به حال سیاستهای کلان جاری در این استان کنند و گرنه به زودی از خوزستان جز بیابانی خشک و بیآب چیزی باقی نمیماند.
نظر شما