روایت هنر صدر بود، هنری که در کتاب‌ها، نوشته‌ها، حرف زدن و هر جایی دیگری آن را به خوبی و بدون خود نمایی برای همگان به نمایش گذاشت و کام آنان را شیرین کرد.

برای حمیدرضا صدر؛ استاد روایت کردن و کودکی که هرگز بزرگ نشد

پوریا صف‌آرا- روز گذشته،جمعه ۲۵ تیر ماه، حمیدرضا صدر درگذشت. در سال‌های اخیر بسیاری او را به عنوان مفسر فوتبال می‌شناختند، اما صدر تنها یک مفسر فوتبال نبود. او منتقد درجه یک سینما، نویسنده خبره و البته دارنده مدرک دکتری برنامه‌ریزی شهری آن هم از دانشگاه لیدز بود.

اما چیزی که صدر را جذاب می‌کرد تعدد عناوین پس از نامش نبود، چه آن‌که این روزها بسیاری در هر مسئله‌ای حرف می‌زنند و هزار عنوان و مدرک یدک می‌کشند. جذابیت صدر به تبحر و تسلطش در موضوعات مختلف و نگاه متفاوتش به آن‌ها باز می‌گشت.

شاید از نظر فنی کارشناسانی قدرتر از صدر داشته باشیم یا باشند کسانی که به تاریخ فوتبال ایران و انگلیس بیش از صدر تسلط دارند، که البته بعید است، اما واقعیت این است که نگاه صدر به فوتبال، تحلیل آن و اثرات آن نگاهی تکرار نشدنی بود و هست. همین نگاه درباره سینما هم وجود دارد. احتمالا فراستی از فرم بیشتر سر در می‌آورد تا حمیدرضا صدر و گلمکانی منتقدی حرفه‌ای و پرکارتر است تا صدر، اما باز هم این نگاه صدر است که تحلیل و نقدهایش درباره سینما را خواندنی می‌کند.

برای حمیدرضا صدر؛ استاد روایت کردن و کودکی که هرگز بزرگ نشد

صدر فوتبال و سینما را به زندگی پیوند می‌زد و بعد هنر اصلی خود را رو می‌کرد، هنر روایت کردن. هنر روایت کردن صدر ویژگی خاصی بود که او را از تمام منتقدین فیلم و فوتبال متفاوت و جدا می‌کرد. به باور من صدر از این منظر در کلاس اساتید بی‌تکراری مثل اسماعیل میرفخرایی قرار دارد.

به پادکست‌های میرفخرایی یا برنامه مشترکش با مهدی محسنیان راد، که تحت عنوان ایران در چهار کهکشان ارتباطی از شبکه چهار پخش می‌شد، نگاه کنید. میرفخرایی در این حضورها مجری بهتری از دیگر مجریان صدا و سیما نیست! او اساسا سطح دیگری از اجرا را ارائه می‌دهد که کمتر در رسانه ملی به چشم می‌خورد. میرفخرایی یک مجری ساده نیست، او یک راوی حرفه‌ای و یک قصه‌گوی درجه یک است!

حمیدرضا صدر هم همین بود و هست. او چنان از شش‌تایی معروف پرسپولیس و استقلال سخن می‌گفت که تو بهزادی و کلانی را در هنگام گل زدن می‌دیدی. وقتی از منچستر حرف می‌زد تو را به اولدترافرد می‌برد و روی سکوها می‌نشاند. او درباره سینما هم چنین بود. با شعف از باستر کیتون حرف می‌زد و جان وین را واقعا دوست داشت.

روایت هنر صدر بود، هنری که در کتاب‌ها، نوشته‌ها، حرف زدن و هر جای دیگری آن را به خوبی و بدون خود نمایی برای همگان به نمایش گذاشت و کام آنان را شیرین کرد.

اما ویژگی دیگر صدر که او را به چهره‌ای محبوب بدل می‌کرد و رنگی دیگر به نگاهش می‌داد، ذوق کودکانه‌اش نسبت به فوتبال و سینما بود. برای او هر بازی و هر فیلم جدید بود. هر بازی تکراری و خاطره انگیزی را چنان می‌دید که انگار اولین بار است آن را تماشا می‌کند. چنان از سینمای کلاسیک سخن می‌گفت که انگار امروز تازه خلق شده است.

این ویژگی، که از حسد برانگیزترین ویژگی‌های دوران کودکی است، باعث می‌شد تا مخاطب به وجد بیاید و بازی و فیلم را دوباره و با چشم دیگری ببیند، چشمی که بینایی خود را مدیون شور حمیدرضا صدر بود.

با تمام این‌ها نباید حمیدرضا صدر را در این دو ویژگی خلاصه کرد. سواد فنی او در سینما و فوتبال اصلا کم نبود و این را می‌توان با مقایسه دانش او با کارشناسان مرسوم صدا و سیما در حوزه فوتبال و سینما فهمید.

خوشبختانه حمیدرضا صدر همانطور که دوست داشت دنیا را بدرود گفت، بعد از یک تورنومنت؛ آن هم تورنومنتی که احتمالا حسابی از آن لذت برده است. تورومنتی که انگلیس به فینالش رسید، ایتالیا قهرمانش شد، بزرگانی مثل اسپانیا و فرانسه حذف شدند و تیم‌های کوچکی مثل اتریش و دانمارک خوش درخشیدند. یک تورمنت جذاب برای صدری که طرفدار تیم‌های کوچک و سورپرایزهای بزرگ بود.

سلام نو

کد خبرنگار: ۹
۱دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ایرانی IR ۱۳:۵۵ - ۱۴۰۰/۰۴/۲۶
    1 0
    خدارحمت کنه استاد صدر رو .روحش شاد و یادش گرامی . امثال صدر کم داریم در ایران انسانی متین با صحه صدری بالا و میشه گفت دائرالتمعارف بود برای بیندگان .

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید