سلام نو – سرویس سیاسی: پدیده انتخابات ۱۴۰۰ نه عبدالناصر همتی اقتصاددان بود، نه محسن رضایی و پیشانی بوتاکس کردهاش و نه حتی ابراهیم رییسی که بردش از مدتها پیش قطعی به نظر میرسید. پدیده این دوره از انتخابات بیتردید آرای باطله و سفید بودند که با قدرت بعد از رای ۱۸ میلیونی ابراهیم رییسی با ۳ میلیون و ۷۲۶ هزار و ۸۷۰ در جایگاه دوم قرار گرفتند.
این برای نخستین بار است که آرای باطله سه نامزد انتخابات ریاست جمهوری را پشت سر میگذارد و با حجمی میلیونی در جایگاه دوم قرار میگیرد؛ آرایی که شامل نقاشی، خط خطی، رای به جمهوری اسلامی و هزار و یک اسم دیگر میشدند.
برای درک بهتر ماجرا تنها کافی است به وضعیت استان البرز نگاهی کوتاه کنیم. میزان مشارکت استان البرز در انتخابات ریاستجمهوری ۴۲ درصد اعلام شده اما از مجموع حدود ۷۳۳ هزار رأی، بیش از ۳۷۵ هزار رأی باطله بوده و مجموع آرای همه نامزدها به حدود ۳۵۸ هزار رأی رسیده است. این یعنی آرای باطله از رای نفر اول شورای شهر کرج نیز بیشتر بود.
در استان بوشهر هم آرای باطله به ۱۴ درصد کل آرای مأخوذه رسیده که همچون نتیجه کلی انتخابات پس از آرای ابراهیم رئیسی در رتبه دوم قرار گرفته است.
اما آرای باطله خلاصه به انتخابات ریاست جمهوری نبود و در شهرهایی مثل تهران و کرج با قدرت از نامزدهای لیست شورای شهر پیروز هم پیشی گرفتند. بر اساس گزارشها آرای باطله انتخابات شورای شهر کرج از میزان آرای نفر اول نیز بیشتر بود. در شهر تهران هم چنین بود و این تنها مهدی چمران بود که از آرای باطله میزان رای بیشتری داشت.
چهرهای مثل احمد خاتمی، امام جمعه موقت تهران، دلیل مشارکت ۴۸ درصدی مردم در انتخابات را عواملی چون کرونا، کمکاری دولت و مشکلات حاشیهای میداند و میگوید: حداقل ۱۰ درصد عدم حضور مردم به دلیل کرونا بوده است. همچنین دستگاههای هویت سنجش از اول تا آخر شب دچار اخلال بودند و قطع میشدند.
اما وقتی بیش از ۳ میلیون ۷۰۰ هزار رای باطله، سفید و مخدوش داریم میتوانیم گناه مشارکت کم را به گردنِ کم کاری دولت در زمینه انتخابات و کرونا بیانداریم؟
پاسخ محمد خاتمی، رییس جمهور اسبق و رهبر اصلاحطلبان به این پرسش منفی است و معتقد است زنگ خطری به صدا درآمده که باید صدای آن را شنید. خاتمی در پیامی که به مناسبت انتخابات منتشر کرد نوشت: عدم شرکت (بیسابقه) بالای پنجاه درصد از مردم و وجود بالاترین درصد رایهای باطله اگر نشانه دلسردی و نومیدی مردم و فاصله آنان با حکومت نیست، نشان چیست؟
واقعیت این است که در انتخابات گذشته مردم سه مدل کنش اعتراضی به وضع کشور و برخی تصمیمات سیاسی کلان داشتند. گروه اول معترضین بخشی از بدنه هوادار اصلاحطلبان بودند که رای خود را به عبدالناصر همتی دادند. این گروه از محافظهکارترین اصلاحطلبان بودند که معتقد بودند به هر شکل باید راه اعتراض از صندوق رای را باز گذاشت.
گروه دوم آنهایی بودند که رای ندادند. این گروه الزاما هم فکر نبودند و شامل بخشی از طرفدار اصلاحطلبان که پیشروتر بودند، بخشی از هواداران احمدینژاد، بخش بزرگی از رایهای خاکستری و البته طیفی از مخالفین نظام بودند. دلیل این گروه برای رای ندادن اعتراض بود، اما انگیزه و اهداف متفاوتی در هر بخش آن به چشم میخورد.
گروه سومچ اما آنهایی بودند که در انتخابات شرکت کردند و رای باطله دادند. این گروه از این جهت اهمیت دارد که بخش مهمی از آنها از وفادارترین بخش جامعه به نظام سیاسی تشکیل شده است و رای خود را برای این سفید داد که به عملکرد بخشهای مختلف نظام، از جمله شورای نگهبان اعتراض داشت و راضی نمیشد که به ابراهیم رییسی رای دهد.
شاید این پرسش مطرح شود که چرا سهم مهمی از آرای باطله به اصلاحطلبان اختصاص نمییابد؟ دلیل روشن است؛ اکثر اصلاحطلبان یا در انتخابات شرکت کرده و به همتی رای دادند یا در انتخابات شرکت نکردند و بخشی از ۵۱ درصد عدم مشارکت بودند.
روزنامه جمهوری اسلامی با تصدیق این مسئله مینویسد: آراء باطله را میتوان اینگونه تفسیر کرد که صاحبان آنها به نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارند ولی چون نامزدهای راهیافته به رقابت انتخابات ریاست جمهوری را قبول ندارند، رأی باطله به صندوق انداختهاند.
زنگ خطر این بخش از آن جهت مهم است که در بین آنان طرفداران لاریجانی، احمدینژاد و جلیلی به چشم میخورند. هر سه گروه به نظام علاقه دارند، اما تصمیماتی مثل رد صلاحیتهای شورای نگهبان را درک نمیکنند و با آن موافق نیستند. این بخش از رای دهندگان نه به پایگاه رای اصلاحطلبان و نه رایها خاکستری تعلق ندارند، آنها بخشی از سنتیترین پایگاه رای اصولگرایان هستند که تردیدشان زنگ خطری برای اصولگرایان و تمام مسئولان است.
ناامیدی این گروه از رای دهندگان از صندوق رای بن بست جدیدی در فضای اجتماعی ایجاد میکند که هزینه برخورد با آن بسیار بیشتر از رای ندادن یا رای سفید دادن اصلاحطلبان است. این بخش از معترضین اعتماد خود را سخت از دست میدهند، اما وقتی بیاعتماد شوند دیگر نمیتوان انتظار بازگشتشان به پای صندوق را داشت.
نظرات