سلام نو – سرویس سیاسی: آن طور که رییس جمهور حسن روحانی گفته است مذاکرات وین برای احیای برجام چیزی در حدود ۷۰ درصد پیشرفت داشته است، در نتیجه اگر اتفاق خاصی رخ ندهد به نظر میرسد دیر یا زود باید منتظر به ثمر نشستن این مذاکرات و احیای برجام باشیم.
با وجود حمایت رهبری از مذاکره کنندگان و تاکید بر برداشتن تحریمها، هر چه به انتهای مذاکرات نزدیک میشویم فشارهای داخلی به دولت بیشتر میشود. پرس تی وی خبر جعلی علیه مذاکرات تولید میکند، مستندی علیه برجام پخش میشود، نمایندگان از تخطی تیم مذاکره کننده از خطوط قرمز میگویند و برخی دیگری مثل همیشه از «نعمت تحریم» سخن میگویند.
حتی در این میان کسی مثل عزت الله ضرغامی که نامزد انتخابات ریاست جمهوری است در سخنان پر شور از زدن زیر میز برجام به نفع مردم سخن میگوید.
اما آیا واقعا چنین چیزی ممکن است و آیا این آرزوی قلبی اصولگرایان رادیکال به نفع کشور و حتی خودشان هست؟ برای پاسخ به این سوال باید نگاهی به سیاستهای نظام، وضعیت کشور و وضعیت منطقه انداخت تا گزینههای پیشروی ایران را بهتر شناخت.
نظام جمهوری اسلامی ایران در پنجمین دهه از عمر خود به بلوغی نسبی به خصوص در سیاست خارجی، رسیده است و با فاصله گرفتن از آرمانگرایی شدید، تمایل بیشتری به عملگرایی یافته است، عملگرایی که آیت الله هاشمی آن را نوعی آرمانگراییِ عملگرایانه توصیف کرده بود. همین عملگرایی روسیه را تبدیل به شریک راهبردی ایران در سوریه کرد و اجازه داد ایران با طالبانی بر سر میز مذاکره بنشیند که هنوز نامش در لیست گروههای تروریستی ایران است.
اما گامهای بلندتر این عملگرایی را میتوان در سند راهبردی ۲۵ ساله ایران و چین مشاهده کرد. جمهوری اسلامی ایران به عنوان تنها نظام اسلامی شیعه در جهان، اولین سند شراکت راهبردی جدی خود را با کشوری امضا کرده است که سیستم حکومتی آن خدا را به رسمیت نمیشناسند، اما منافعی مشترک با ایران دارد.
البته این به معنای خالی شدن سیاستهای کلان ایران از آرمان نیست، اما وزن واقعگرایی در سیاستهای کلان نظام، به خصوص در سیاست خارجی، به شکل قابل توجهی افزایش یافته است. از این منظر میتوان گفت نظام در صورت تامین منافع و شروط مورد نیازش حتی با آمریکا نیز ممکن است مذاکره کند.
مسئله دیگر وضعیت کشور است. تحریمهای یک دهه اخیر ایران باعث شده تا دهه ۹۰ از نظر اقتصادی از دست برود. خط فقر بر سر فقرا خراب شده، موجهای مهاجرت نخبگان و غیرنخبگان افزایش قابل توجهی یافته و سرمایهها مثل سیل از کشور خارج میشود. نام پناهجویان ایرانی در بسیاری از کشورها بعد یا حتی قبل از پناهجویان سوری میآید و سرمایهگذران ایرانی از اولین خریداران ملک در ترکیه هستند.
تیری شلیک نشده، اما وضعیت ایران جنگی است و عواقب یک جنگ به کشور تحمیل شده است، جنگی که از جنگ تحمیلی هم سختتر بوده است. نظام قطعا مایل نیست چنین وضعیتی ادامه یابد. که این موضوع در مواضع تمام سران ارشد کشور وجود دارد.
نه تنها به دو دلیل فوق و رفع تحریمها ایران مایل است به برجام باز گردد، بلکه شرایط منطقه و بازیگران آن نیز مایل به بازگشت ایران به برجام هستند و در این زمینه با ایران رایزنی میکنند.
روسیه و چین را میتوان دو بازیگر مهم این صحنه دانست. روسیه با وجود شراکت راهبردی با ایران در سوریه و برخی نقاط دیگر، اصلا مایل نیست یک قدرت هستهای تمام عیار را در همسایگی خود داشته باشد. چین هم به عنوان یکی از اصلیترین نقش آفرینان آینده خاورمیانه، به خصوص از منظر اقتصادی، اصلا علاقهمند نیست این منطقه محل تنش، زد و خورد و دعوای قدرتها و حتی کشورهای منطقه باشد.
وانگ یی، وزیر خارجۀ چین پیش از سفر اخیرش به تهران برای امضای سند راهبردی ۲۵ ساله، به عربستان و ترکیه رفت و پس از تهران نیز راهی پایتختهای عمان و امارات و بحرین شد. ظاهرا او طرحی ۵ مادهای را با خود به همراه داشت که منطقه را به سمت نوعی از گفتوگو پیش میبرد.
به جز این، آمریکا هم مایل است تنشهای کلان در منطقه خاورمیانه را پایان دهد و انرژی اصلی خود را بر روی رقابت سیاسی، اقتصادی و امنیتی با چین متمرکز کند.
با توجه به این مسائل به نظر میرسد بازگشت به برجام گزینهای گریزناپذیر برای تمام طرفها است و دعوای اصلی بر سر چگونگی آن است. در نتیجه برای همه، به ویژه اصولگرایان، بهتر است که بازگشت به توافق را محمدجواد ظریف و تیم او در وزارت خارجه مدیریت کنند.
اما چرا بازگشت روحانی و دولتش به برجام بیش از همه به نفع اصولگرایان است؟ تیم ظریف از کارآمدترین تیمهای مذاکره کنندهای است که توان و اجازه فعالیت در چهارچوب جمهوری اسلامی را دارد و بیشترین منفعت را در کنار کمترین ضرر ممکن به ارمغان میآورد. حتی اگر امروز آمریکا به برجام بازگردد و ایران تعهداتش را از سر بگیرد، دو تا سه ماه زمان نیاز خواهد بود تا اثرات اساسی برجام بر روی اقتصاد ایران مشخص شود. این به معنای آن است که میوه بازگشت ایران به برجام را دولت بعد خواهد چید.
از طرف دیگر به خاطر برچسب اعتدال و اصلاحطلبی که تیم ظریف دارد اصولگرایان تا همیشه میتوانند از برجام ابراز نارضایتی کنند، به تیم مذاکره کننده ناسزا بگویند، ضررهای برجام را گردن ظریف بیاندازند و پیروزیهای آن را به حساب خود بنویسند و در قامت قهرمانان مقاوت سربلند کنند، چنانچه با قطعنامه ۵۹۸ و پایان جنگ چنین میکنند.
البته این قابل انکار نیست که احیای برجام باعث بهبود فضای جامعه و مشارکت بیشتر مردم در انتخابات میشود، امری که با وجود مطلوب بودنش برای نظام و رهبر انقلاب، چندان خوشایند اصولگرایان نخواهد بود، چون مشارکت بیشتر پیروزی را برای آنان سختتر میکند. اما حتی اینجا هم بازی به نفع اصولگرایان تمام میشود چون در صورت افزایش مشارکت، اجماع روی یک گزینه راحتتر میشود و نامزدهایی مثل عزتالله ضرغامی یا سعید محمد را راحتتر میتوان به سمت نامزد نهایی اصولگرایان متمایل کرد. با این اتفاق اصولگرایان همچنان میتوانند بازی انتخابات را به سود نامزد خود تمام کنند.
نظر شما