سرویس ترجمه سلام نو: محتوایی که در ادامه میخوانید در راستای آشنایی با دیدگاههای مختلف و جریان آزاد اطلاع رسانی منتشر میشود و انتشار آن به معنای تایید کل یا بخشی از دیدگاههای مطرح شده در آن نیست.
سلام نو – سرویس بینالملل: پل آر.پیلار* با نگاه به اقداماتی که خاورمیانه را بیثبات میکنند از استانداردهای دوگانه علیه ایران سخن گفت و در نشنال اینترست نوشت: با اینکه هنوز هیچ چیز قطعی نیست، اما اکنون که بازگشت به توافق هستهای با ایران در مسیر خود قرار دارد بد نیست یادآوری کنیم که ایران با امضای این توافقنامه، خود را تحت چه محدودیتهای استثنایی قرار داده است. ایران محدودیتهای بسیار شدیدتری از محدودیتهای عمومیای دارد که بر دیگر کشورها اعمال میشود؛ محدودیتهایی که تحت آنها دولتی - که اتفاقاً ایران نیست – میتواند در جایی از خاورمیانه اورانیوم را به اندازهای که دوست دارد غنی کند، از نظارتها و محدودیتهای بینالمللی خودداری کند و زرادخانهای اتمی داشته باشد، هرچند هیچگاه صحت آن را تایید نمیکند.
ایران در قبال پذیرش محدودیتهای فوقالعاده هستهای و نظارت تحت برجام چیز عجیبی هم دریافت نکرد. به عنوان مثال تهران، برخلاف برخی کشورهای آن سوی خلیج فارس، به دنبال نوعی کمک آمریکا به برنامه هستهای خود نبود. تنها انتظار ایران این بود که با آن مثل یک کشور نرمال و معمولی برخورد شود، به خصوص تا جایی که به بازرگانی و تجارت مربوط است.
در طرف مقابل ایالات متحده چیز خاصی ارائه و کمک ویژهای به ایران نکرد، به جز برداشتن تحریمهایی که هدفش شکل دادن به مذاکرات برجام بود. برداشتن این تحریمها نیز برای اقتصاد آمریکا یک امتیاز مثبت بود.
ایالات متحده تا زمان اقدام ایران به انجام تعهداتش، مجبور نبود به تعهدات خود در چارچوب برجام عمل کند. تعهدات ایران شامل اقداماتی از جمله کنار گذاشتن غنیسازی اورانیوم در سطح بالا، کنار گذاشتن برخی سانتریفیوژها و انجام سایر اقدامات طبق برجام بود. پس از آن ترس و تردید مانع از آن شد که ایران تجارت طبیعی و منافع اقتصادی خاصی که از برجام نیاز داشت را به دست بیاورد. این مسئله پیش از آن بود که دولت ترامپ از برجام خارج شود و جنگ اقتصادی بدون محدودیتی را علیه ایران آغاز کند.
با این پیشزمینه اصلاً عجیب نیست که بسیاری، از جمله تندروهای ایران معتقد باشند که این کشور کمترین منافع را از برجام برده است. همچنین تعجب برانگیز نیست که آیتالله خامنهای، رهبر معظم ایران، از راستیآزمایی لغو تحریمها سخن میگوید چون او و دیگر مقامات ارشد ایران تجربه خوبی از مذاکرات قبلی ندارند.
استانداردهای دوگانه
پیلار در ادامه به شرایط خاصی اشاره میکند که برجام در آن شکل گرفت. او با اشاره به این شرایط ویژه معتقد است که یکی از عوارض جانبی برجام این بود که برخی فکر کردند استانداردهایی را میتوان بر ایران اعمال کرد که بر کشور دیگری اعمال نشده است. به باور پیلار هر چند ایران با ناراحتی تن به توافقی مثل برجام داد ولی این به این معنا نیست که در موضوعات دیگر هم چنین میکند. به باور او چنین توافقی، به خصوص در موضوعات مرتبط با توافق امنیت ملی، برای هیچ رهبر سیاسی در ایران منطقی و قابل پذیرش نیست.
پیلار مینویسد: ایرانیان در منطقهای با سختیهای خاص خود زندگی میکنند. بسیاری از رژیمهای سیاسی در این منطقه از روشهایی برای نفوذ و اعمال قدرت استفاده میکنند که مغایر با قوانین و هنجارهای بینالمللی است. ایران نیز در بسیاری از موارد قربانی چنین مواردی بوده است. مواردی که در بسیاری مواقع باعث پیچیدن نسخههایی خاص برای ایران در آمریکا میشود، تنها مختص به این کشور نیست و درباره بازیگران دیگر هم صادق است.
نویسنده در ادامه به ترور و تروریسم اشاره میکند و میگوید امروز ایران "حامی شماره یک تروریسم" نامیده میشود، اما واقعیت این است که این عربستان است که بازیگر اصلی ترور و تروریسم در منطقه است و جمال خاشقچی را در ترکیه به قتل میرساند.
فعالیتهای منطقهای ایران که برچسب تروریسم به آن چسبانده میشود نیز بیشتر از دیگر کشورها نیست. در سوریه ایران در حالی از نظام پنجاه ساله اسد حمایت میکند که در طرف مقابل کشورهای حاشیه خلیج فارس از گروههایی شبیه القاعده حمایت میکنند.
در عراق، ایران همراه آمریکا، از دولت عراق در مبارزه با داعش حمایت میکند. این حمایت بیشتر از طریق گروههای شبهنظامی عراقی صورت میگیرد، گروههایی که تنها نماینده ایران نیستند بلکه بخشی از ساختار رسمی امنیتی عراق هستند.
پیلار در ادامه تصویرسازی از ایران به عنوان یک دولت تروریستی را محصول تلاش ترامپ میداند و تاکید میکند اقداماتی که ایران در سالهای اخیر انجام داد و در نگاه آمریکا تروریستی قلمداد میشود، واکنشی به اقداماتی بود که دیگران علیه ایران انجام دادند.
او سپس به الگویی دیگر از خشونت سیاسی در خاورمیانه اشاره میکند که ترور نیست و استفاده آشکار از زور نظامی است. او با اشاره به حملات هوایی ویرانگر عربستان در یمن، حملات هوایی رژیم صهیونیستی در سوریه، آغاز جنگ دریایی اعلام نشده در دریای سرخ و شرق مدیترانه و خرابکاریهای سایبری میگوید که ایران هیچ وقت اقداماتی از این دست را انجام نداده است.
او در ادامه با اشاره به مسئله موشکهای ایران مینویسد: بله ایران موشک دارد، اما سایر کشورهای خاورمیانه نیز موشک دارند و برخی از این موشکها به سمت ایران است. این عربستان سعودی بود که با خرید مخفیانه ناوگان موشکهای میان برد ساخت چین در دهه ۱۹۸۰، مسابقه موشکی خاورمیانه را شروع کرد.
او سپس با اشاره به فرسودگی نیروی هوایی ایران این سوال را میپرسد که اگر نیروهای دشمنان ایران محدود نشود، محدودیتهای عوامل بازدارنده ایران چه توجیهی خواهد داشت؟
پیلار در ادامه از نوشتههای خود سه نتیجه میگیرد. اول اینکه تصویر مرسوم آمریکا از ایران که ریشه در تاریخ و سیاست بین دو طرف دارد باعث ارائه تصویر مخدوش و ناقص از منابع ناامنی و عدم ثبات در خاورمیانه میشود. دوم اینکه برجام توافق خوبی برای محدود کردن برنامه هستهای ایران است و نباید تلاش کرد آن را به موضوعات دیگر گسترش داد و تبدیل به چیزی کرد که در زمان مذاکرات اولیه مدنظر نبود و اکنون هم قابل اجرا نیست.
سومین مسئله که شاید مهمترین نکته بحث پیلار باشد این است که او تاکید میکند در صورت زنده ماندن برجام، توافقهای بعدی نباید به شکل کوتهبینانهای صرفاً روی ایران تمرکز کند. او با اشاره به مسئله موشکی میگوید که تنها توافقنامه عملی که میتواند موشکهای ایرانی را تحت تأثیر قرار دهد، توافقنامههایی است که محدودیتهایی مانند محدودیت برد موشک را برای سایر کشورهای خاورمیانه نیز اعمال کند.
پیلار مینویسد: در یک نگاه کلان، راه یک خاورمیانه امن و با ثبات از مدیریت تفاوتهای رقبا و یافتن راهی برای همزیستی مسالمتآمیز آنان میگذرد؛ نه تلاش برای فلج کردن یک بازیکن خاص در رقابتهای منطقهای.
* پیلار سابقه فعالیت ۲۸ ساله در جامعه اطلاعاتی آمریکا را دارد و در مقام تحلیلگر سالها سیا همکاری کرده است. آخرین سمت او افسر اطلاعات ملی خاور نزدیک و آسیای جنوبی بوده است. او همچنین از همکاران ارشد مرکز مطالعات امنیتی در دانشگاه جورج تاون و موسسه بروکینگز است.
نظر شما