سلام نو – سرویس سیاسی: اگر کمی اهل پیگیری اخبار سیاسی باشید و پرونده بازداشت شدگان سیاسی را دنبال کنید، این را میدانید که در پرونده بسیاری از اهالی سیاست که سابقه بازداشت را دارند، عبارت اقدام علیه امنیت ملی به چشم میخورد.
هر چند در مواد ۴۹۸ تا ۵۱۲ قانون مجازات اسلامی، جرایم ضد امنیت داخلی و خارجی کشور با مشخص کردن محدودهی این جرایم و مجازات و کیفر هر کدام مشخص شده است، اما در بیش از یک دهه گذشته اتهام اقدام علیه امنیت ملی در پروندههای قضایی فعالان سیاسی، روزنامهنگاران، فعالین مدنی و دانشجویی به چشم میخورد.
به عنوان نمونه پس از وقایع اعتراضی دی ماه ۹۶ تعدادی از دانشجویان دستگیر شدند. همان وقت تابناک درباره اتهامات این دانشجویان نوشت: شنیدهها حکایت از آن دارد که نزدیک به پنجاه دانشجویی که در دی ماه سال جاری بازداشت شده بودند، به رغم آزادی از زندان حالا باید در دادگاه حاضر شوند و در رابطه با اتهاماتی چون اقدام علیه امنیت ملی و نیز تبلیغ علیه نظام پاسخ دهند.
نگاهی به پروندههای بیش از یک دهه اخیر نشان میدهد که ظاهراً اقدام علیه امنیت ملی از یک اتهام مهم که نیاز به دقت، ظرافت و نگاهی خاص دارد، به اتهامی دم دستی بدل شده که به هر منتقد یا مخالفی زده میشود تا پروندهاش سنگین و سنگینتر شود.
چنین اتهامی در حالی به معمولیترین معترضان زده میشود که اقدام آنها توانایی بر هم زدن امنیت ملی را ندارد و اساساً تهدیدی برای یک نظام سیاسی باثبات مثل جمهوری اسلامی به حساب نمیآید. اظهارنظری تند در یک نشریه دانشجویی با تیراژ چند صد عدد، سخنرانی تند یک فعال سیاسی ناشناخته در یک جمع کوچک یا تظلم خواهی یک دانشجو در یک گوشه دانشگاه حتی در بدترین، تندترین و جدیترین حالتش اقدامی نیست که مخل امنیت ملی باشد، اما در نهایت این اتهام به صورت گسترده به بسیاری وارد میشود.
برای درک بهتر اقدام علیه امنیت ملی ابتدا باید درک درستی از مفهوم امنیت ملی داشت. امنیت ملی مفهوم مدرن است که ریشه آن به اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ میلادی در آمریکا باز میگردد. به طور کلی امنیت ملی به الزاماتی اشاره میکند که بقای دولت ملی را از طریق بهکارگیری قدرت اقتصادی، ارتش و توان سیاسی و استفاده از ابزار دیپلماسی حفظ نماید. البته امنیت ملی مانند بسیاری دیگر از مفاهیم علوم انسانی تعاریف متفاوتی دارد و در زمانها و موقعیتهای مختلف خوانشهایی متفاوت از آن ارائه شده است. با این وجود میتوان به طور خلاصه امنیت ملی را آن چیزهایی دانست که با اساسیترین نیازهای یک کشور که بقا، مردم و خطوط قرمز حیاتی آن است مرتبط باشد.
با چنین نگاهی، مسئولین سیاسی کشور ظرفیت بیشتری برای اقدام خواسته و ناخواسته علیه امنیت ملی دارند، آن هم در کشوری مانند ایران که شرایط خاصی دارد و به خاطر ماهیت سیستم سیاسی، اظهار نظر ساده یک مسئول ساده میتواند دردسر آفرین باشد.
در نتیجه اظهارات چهرههای سیاسی کشور از جمله نمایندگان مجلس و اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام و رؤسای سابق جمهور و برخی مطالب روزنامههایی مثل کیهان، پتانسیل بیشتری برای ضربه زدن به امنیت ملی دارند تا اظهارت تند یک نشریه دانشجویی یا اعتراضات تند یک فعال سیاسی پرحاشیه.
برای نمونه میتوان به یکی دو مورد از اظهارنظرهای اخیر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام و نامزد احتمالی ریاست جمهوری نگاهی گذرا انداخت.
رضایی در اواخر اسفند سال گذشته در گفتوگویی با روزنامه انگلیسی «فایننشال تایمز» گفت که ایران آماده از سر گرفتن مذاکرات بر سر برجام با آمریکا و سایر قدرتهای اروپایی است، البته مشروط به اینکه آنها «سیگنال مشخصی» ارسال کنند که تحریمها در عرض یک سال لغو میشود. این اظهارات خلاف سیاست رسمی نظام مبنی بر اقدام در برابر اقدام بود و در نهایت نیز رضایی این حرفها را تکذیب کرد و گفت که اظهاراتش این چنین نبوده است.
رضایی در گفتوگوی اخیر خود با خبرگزاری مهر نیز اظهاراتی مهم داشته است که با مواضع رسمی در تضاد است. او با اشاره به حادثه نطنز میگوید: کشور به طور گسترده یک آلودگی امنیتی پیدا کرده است و نمونه آن این است که کمتر از یک سال، سه رویداد امنیتی اتفاق افتاده است؛ دو انفجار و یک ترور.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه به مسئلهای تعجب برانگیز اشاره میکند و میافزاید: قبل از این، از اسناد به کلی سری هستهای ما سرقت شده است و قبل از آن چند ریز پرنده مشکوک آمدند و کارهایی انجام دادند.
اظهارات رضایی در حالی بیان میشود که ایران تاکنون هرگونه سرقت اسناد هستهای خود را تکذیب کرده است. بر این مبنا ادعاهای اسرائیل بر اساس اسنادی که ادعا شده از ایران سرقت شده نیز مورد قبول ایران نبوده و نیست. همچنین خبری از ریز پرندههای مشکوک نیز به صورت رسمی گزارش نشده است.
اظهاراتی شبیه اظهارات رضایی آن هم در شرایط که ایران در حال مذاکره برای احیای برجام است نه تنها میتواند باعث دردسر دیپلماتهای کشور شود، بلکه باعث ضعیف جلوه داده شدن ایران نیز میشود و عملاً توانایی به خطر انداختن امنیت ملی را دارد. البته رضایی در چنین اظهاراتی دست تنها نیست و برخی نمایندگان سابق مجلس و یکی از رؤسای جمهور سابق که این روزها برای نظام خط و نشان میکشند گوی سبقت را از او ربودهاند.
این در حالی است که روزنامهای مثل کیهان مدام از حفظ کیان نظام سخن میگوید و محسن رضایی به عنوان یک مقام سابقاً ارشد نظامی باید بداند کی و کجا، چه حرفی را بزند. با این وجود هر دو مدام اقداماتی میکنند که در خوشبینانهترین حالت چندان به سود امنیت ملی کشور نیست.
با تمام اینها نه رضایی، نه آن رییس جمهور سابق و نه نشریهای مثل کیهان چندان مورد مؤاخذه قرار نمیگیرند و در نهایت اتهام اقدام علیه امنیت ملی متوجه چند دانشجو، چند فعال سیاسی بیخطر یا یکی دو روزنامه معمولی میشود، فهم خطایی از امنیت ملی و اقدام علیه آن که تنها و تنها باعث تحمیل هزینه به نظام است.
نظر شما