سلام نو – سرویس سیاسی: پس از خرابکاری تروریستی که در تأسیسات اتمی نطنز رخ داد، ساز مخالفان مذاکره احیای برجام دوباره کوک شد و بسیاری از آنان تأکید کردند که به دلیل این رخداد باید مذاکرات احیای برجام را متوقف کرد و از وین مستقیم به سمت تهران بازگشت تا آمریکا حساب کار دست بیاید.
تسنیم، رسانه اصولگرا، در یادداشتی به حادثه تروریستی نطنز پرداخت و صراحتاً درخواست خروج از مذاکرات را داد و نوشت: آمریکا از یک سو ادعای صداقت و حسننیت در مذاکره دارد و از سوی دیگر با صهیونیستها در اقدامات تروریستی در میدان شریک است، لذا عاقلانهترین و شاید حداقلیترین اقدام آن است که تیم مذاکرهکننده ایرانی در وین مذاکرات را ترک کند.
روزنامه کیهان با تیتر خروج از مذاکرات وین و مجازات اسرائیل، پاسخ خرابکاری در نطنز و روزنامه جوان با تیتر ارتقای نطنز روی میز وین و مذاکره زیر سایه ترور به طور همزمان پیشنهاد خروج از مذاکرات وین را دادند.
عبدالله گنجی مدیر مسئول روزنامه جوان نیز در توییتر خود نوشت: اگر بنده کارهای در تصمیمات نظام بودم بعد از خرابکاری اخیر در نطنز دستور لغو مذاکرات وین را صادر میکردم. چه معنا دارد هنگامی که متعهد میشویم به عقب برگردیم و تعطیل کنیم خرابکاری میکنند؟نباید هم چوب را خورد و هم پیاز را.این تقسیم کار هویج و چماق آمریکا با صهیونیستهاست.
در طرف مقابله حامیان مذاکره معتقدند که ترور نطنز طرح و اجرای اسرائیل برای دور کردن ایران از میز مذاکره و بر هم زدن روند احیای برجام است و ایران نباید در این تله بیفتد.
اصولگرایان مخالف مذاکره در پاسخ به این استدلال میگویند که آمریکا از تمام تحرکات امنیتی اسرائیل با خبر است و حتی در اکثر آنها مشارکت دارد، در نتیجه این خرابکاری، پروژه مشترک دو طرف است. از سوی دیگر به باور آنها سکوت در برابر این حادثه تروریستی باعث جسورتر شدن صهیونیستها میشود.
ترک میز مذاکره یا شدت بخشیدن مذاکره؛ باید چه کرد؟
موافقان و مخالفان مذاکرات احیای برجام هر کدام نکات درستی را بیان میکنند. ترک میز مذاکره احیای برجام در وین نقطه اوج آرزوهای رژیم اسرائیل، به خصوص شخص بنیامین نتانیاهو، است. از طرف دیگر در معادلات امنیتی و نظامی اگر تعرض طرف مقابل بیپاسخ بماند، جسارتش برای ضربه زدن روز به روز بیشتر میشود. در این شرایط باید چه کرد؟
برای یافتن پاسخ درست به این پرسش باید پیش فرضهای درستی داشت و واقعیتها را در نظر گرفت. مخالفان احیای برجام، محمدجواد ظریف را به خاطر مذاکره برجامی، آن هم بعد از ترورهای اخیر، مذمت میکنند و به خاطر اعتماد به توبه آمریکا او و حسن روحانی را نقد میکنند.
واقعیت این است که وظیفه محمدجواد ظریف به عنوان وزیر خارجه، اداره دیپلماسی است و دیپلماسی در وزارت خارجه مساوی با مذاکره است. در شرایط جنگ، صلح، ترور و هر تنش دیگری، وزارت خارجه ابزار و وظیفهای به جز مذاکره ندارد. ما در دوران جنگ و زیر موشک برای صلح مذاکره کردیم و امروز هم با طالبانی مذاکره میکنیم که در لیست گروههای تروریستی ایران قرار دارد. مسئول اجرای تمام مذاکرات هم دیپلماتهای وزارت خارجه بودند. امروز هم اگر تیم وزارت خارجه در وین مذاکره میکند بر اساس نقشه راه نظام مذاکره را پیش میبرد؛ نه اجتهاد شخصی وزیر خارجه. آن چنان که بعد از ترور دانشمندان هستهای نیز سعید جلیلی که مظهر مقاومت بود رو در روی کاترین اشتون نشست و به مذاکرات هستهای ادامه داد.
درباره توبه آمریکا هم وضعیت مشخص است. توبه آمریکا اصطلاحی است که رهبر انقلاب و رییس جمهور به کار بردند و به توبه آمریکا از اعمال خلافش در برجام اشاره دارد وگرنه هیچ کس انتظار ندارد آمریکا فشارهای دیگر خود را کاهش دهد، به خاطر چهل سال گذشته و ترور سردار سلیمانی از ایران عذرخواهی کند یا اسرائیل را رها کند. هر کس رییس جمهور آمریکا باشد به حفظ امنیت اسرائیل به عنوان یک متحد کلیدی متعهد است و نمیتوان انتظار داشت حتی بعد از چنین عملیات خرابکارانهای رییس جمهور آمریکا لب به انتقاد از متحدش باز کند، آن هم وقتی اسرائیل رسماً مسئولیت این کار را نپذیرفته است.
پس در این شرایط باید خیلی ساکت و آرام سر میز نشست؟ آیا باید آمریکا را از مشارکت در این عملیات مبرا دانست؟ پاسخ به هر دو سؤال تقریباً منفی است. دیپلماتها باید کاری کنند تا تهدید اخیر به فرصت بدل شود و این عملیات تروریستی دست آنها را خالی نکند. درباره نقش آمریکا هم باید واقع بین بود. همان قدر که امکان هماهنگی دو طرف وجود دارد، امکان دارد آمریکا از عملیات بیاطلاع باشد. هرچند سابقه تاریخی نشان داده اروپا و آمریکا از اسرائیل به عنوان ابزار فشار به طرفهای مذاکره استفاده میکنند، اما حتی در این صورت نباید میز مذاکره را ترک کرد، چون در این رویه خواسته حداکثری طرفهای مقابل برآورده میشود.
به جای ترک میز مذاکره باید پاسخ مناسب را در زمان مناسب به ترور کننده داد و نهادهای امنیتی مسئول در این فاجعه را مؤاخذه کرد. همانطور که مسئولیت دیپلماسی با وزارت خارجه است، مسئولیت مقابله با ترور، جاسوسی و خرابکاریهای امنیتی با وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و گاه سازمان پدافند غیرعامل است. پاسخ به چنین خرابکاریهایی نیز در حیطه مسئولیت همین سازمانهای نظامی است.
در نتیجه موارد فوق به نظر میرسد بهترین نسخه برای روزهای پیش رو این است که هر کسی کار خود را به بهترین شکل انجام دهد. دیپلماتها مذاکره کنند و نهادها و سازمانهای اطلاعاتی ضمن افزایش امنیت، برخورد با رخنهها و تقویت خود، بالانس امنیتی را با دشمن باز تعریف کنند تا هر دشمنی فکر نکند ضربه زدن به ایران بدون هزینه یا حتی کم هزینه است.
نظرات