پیدا شدن جسد خونین پسر جوانی در یک خودروی پراید در بزرگراه فتح تهران پرده از راز قتل این مرد جوان برداشت.

مرد جوان در شب خواستگاری‌اش به قتل رسید

به گزارش سلام نو به نقل از روزنامه جوان، ساعت ۳ بامداد یک‌شنبه ۱۹ بهمن مردی وحشت زده با اداره پلیس تماس گرفت و گفت جسد خونین پسر جوانی را داخل خودروی پراید سبز رنگی که کنار بزرگراه فتح پارک شده دیده است.

با اعلام این خبر تیمی از مأموران پلیس راهی محل شدند و در آنجا با جسد پسر جوانی در صندلی عقب خودرو روبه‌رو شدند که داخل فرشی پیچانده شده بود.

مرد رهگذر به مأموران پلیس گفت: در حال عبور از کنار بزرگراه بودم که چشمم به خودروی پراید سبز رنگ افتاد که در آنجا رها شده‌بود. از روی کنجکاوی به آن نزدیک شدم که متوجه پاهای مردی شدم که در صندلی عقب از زیر فرشی بیرون آمده بود. وقتی خوب دقت کردم آثار خون دیدم که بلافاصله موضوع را به مأموران پلیس خبر دادم.

بدین ترتیب با اعلام کشف جسد مرد جوان قاضی حبیب الله صادقی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران همراه تیمی از کارآگاهان اداره‌دهم پلیس‌آگاهی در محل به تحقیق پرداختند. تیم جنایی در نخستین گام با بررسی پلاک خودرو، مالک آن را به نام محمد شناسایی کردند که مشخص شد محمد شب حادثه خودرواش را در اختیار برادر ۴۰ ساله‌اش به نام احسان قرار داده است. محمد پس از حضور در محل حادثه جسد برادرش را شناسایی کرد و گفت که او حسابدار شرکتی است و چند ساعت قبل خودروی او را برای انجام کاری امانت گرفته‌است.

بررسی‌های مأموران نشان داد مقتول از یکسال قبل عاشق دختر تاجری بوده، اما پدر دختر مورد علاقه‌اش با ازدواج آن‌ها مخالفت می‌کرده تا اینکه پس از یکسال او راضی به ازدواج دخترش می‌شود و در نهایت قرار بوده احسان شب حادثه همراه خانواده‌اش به خواستگاری دختر تاجر برود که به طرز مرموزی به قتل می‌رسد.

دستگیری قاتل

همزمان با ادامه تحقیقات درباره این حادثه و جسد مقتول برای انجام آزمایش‌های لازم به پزشکی قانونی منتقل شد. مأموران ابتدا تحقیقات خود را روی خانواده دختر تاجر متمرکز کردند و احتمال دادند که به خاطر مخالفت ازدواج احسان با دخترشان یکی از اعضای آن خانواده نقشه قتل خواستگار را طراحی و عملی کرده‌باشد، اما بررسی‌های مأموران نشان داد که خانواده مرد تاجر در این حادثه نقشی نداشته‌اند.

بنابراین مأموران پلیس این بار تحقیقات خود را از دوستان مقتول ادامه دادند تا اینکه دریافتند وی از مدتی قبل با مرد آرایشگری به نام منوچهر ارتباط داشته‌است و شب حادثه هم او همراه مرد آرایشگر دیده شده است. مأموران پلیس در گام بعدی موفق شدند چهره منوچهر را داخل خودروی مقتول که از شهر قدس به طرف تهران در حرکت بوده شناسایی کنند. پس از این مأموران منوچهر را به عنوان مظنون حادثه بازداشت و به اداره پلیس منتقل کردند.

متهم در بازجویی‌های اولیه مدعی شد که از سرنوشت احسان خبری ندارد، اما صبح دیروز پس از انتقال به دادسرای امور جنایی تهران به قتل احسان اعتراف کرد و مدعی شد که به خاطر بدهی ۱۴‌میلیون تومانی‌اش به او، دست به قتل زده است.

در ادامه قاضی حبیب‌الله صادقی با صدور قرار عدم صلاحیت قاتل ۵۰‌ساله را برای ادامه تحقیقات در اختیار کارآگاهان پلیس شهرستان شهر قدس قرار داد.

گفتگو با متهم

منوچهر مقتول را می‌شناختی؟

بله، از چهارماه قبل با او آشنا شدم.

چطوری؟

چهارماه قبل همراه تعدادی از دوستانم در قهوه خانه‌ای در شهر قدس قلیان می‌کشیدیم که احسان با یکی از دوستانم به قهوه خانه آمد. برای اولین بار او را در آنجا دیدم که پس از آن با هم ارتباط برقرار کردیم و دوست صمیمی شدیم. به طوری‌که او به مغازه آرایشگری و خانه من رفت و آمد داشت و زمانی هم که همسر و پسرم به شهرستان می‌رفتند و من در خانه تنها بودم او پیش من می‌آمد.

با مقتول اختلاف پیدا کرده بودی؟

نه، اصلاً اختلافی نداشتیم.

پس چه شد که دوست صمیمی‌ات را به قتل رساندی؟

وسوسه مالی، شیطان فریبم داد و به خاطر ۱۴‌میلیون تومان نقشه قتل او را طراحی و اجرا کردم.

چرا؟

من سال قبل، چند ماه قبل از اینکه ویروس کرونا همه گیر شود همراه خانواده‌ام از یکی از شهرهای غربی کشور برای کار به تهران آمدیم و در شهر قدس خانه‌ای و مغازه‌ای برای آرایشگری اجاره کردم. فکر می‌کردم آرایشگری‌ام در تهران بچرخد، اما بدشانسی آوردم و بیماری کرونا آمد و کسب و کارم خراب شد. من ۹‌ماه اجاره خانه‌ام که ماهی یک‌میلیون تومان بود نداده بودم و از طرفی هم به تعدادی از دوستانم بدهکار شده‌بودم. حتی چند ماه قبل مجبور شدم ۴‌میلیون تومان پول بهره‌ای با سود ۶‌درصد از یکی از دوستانم بگیرم که در نهایت هم نتوانستم بدهی‌ام را پرداخت کنم. هر روز وضع مالی‌ام بدتر می‌شد تا اینکه ۱۵‌روز قبل از حادثه وقتی احسان به خانه‌ام آمد با او درد دل کردم و از بدبختی‌هایم گفتم. او قول داد مقداری پول به من قرض بدهد که به قولش هم عمل کرد، اما شیطان مرا وسوسه کرد و گفت او را بکشم تا مجبور نباشم بدهی‌اش را پرداخت کنم.

از مقتول پول بهره‌ای گرفتی؟

نه، او به من کمک کرد و قرار بود هر زمانی وضع مالی‌ام خوب شد به او پرداخت کنم. حتی از من چک و سفته هم نگرفت و گفت که به من اطمینان دارد.

درباره شب حادثه توضیح بده.

خانواده‌ام به شهرستان رفته بودند و من تنها بودم که احسان را به خانه‌ام دعوت کردم و او هم با ۱۴‌میلیون تومان پول به خانه‌ام آمد. پول را به من داد و من هم از او پذیرایی کردم که ناگهان شیطان وسوسه ام کرد و درحالی که او میوه می‌خورد با میله آهنی که از قبل آماده کرده بودم از پشت سر چند ضربه به سرش زدم و او خونین نقش بر زمین شد و فوت کرد. خیلی ترسیده بودم که نیمه‌های شب جسد او را داخل فرشی گذاشتم و به ماشین خودش منتقل کردم و بعد هم ماشینش را در بزرگراه فتح رها کردم.

بعد چه شد؟

بعد با تاکسی به میدان آزادی رفتم و از آنجا دوباره با تاکسی به خانه‌ام برگشتم.

عذاب وجدان نداشتی؟

آنقدر عذاب وجدان داشتم که شب‌ها خوابم نمی‌گرفت و هر زمانی که می‌خوابیدم کابوس می‌دیدم. هر لحظه که چشمم را می‌بستم چهره‌اش جلوی چشمانم می‌آمد و مرا اذیت می‌کرد. من در این مدت لحظه‌ای از خانه بیرون نرفتم تا اینکه خانواده‌ام برگشتند. آن‌ها به من گفتند چرا اینقدر پریشانم که به دروغ گفتم بدهی دارم، اما دو روز قبل که مأموران مرا دستگیر کردند تازه فهمیدند که من مرتکب قتل شده‌ام.

کد خبرنگار: ۱۸
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید

    ***