به گزارش سلام نو، «حبیب رحیمپور ازغدی» مجری و سردبیر برنامه «زاویه» در گفت و گو با فرهیختگان گفت: من اخراج شدهام! به نظر میرسد دنبال بهانهای میگشتند، به این دلیل که برنامه زاویه انتقادی بود، استقلال رای داشت و به دنبال این بود که فضا را از تکصدایی دربیاورد.
شایعه شده شما بهدلیل یک اظهارنظر خارج از عرف که یکی از میهمانان برنامهتان درباره رئیسجمهور داشت، از اجرای برنامه زاویه کنار گذاشته شدهاید. این شایعه است یا حقیقت دارد؟
حقیقت دارد و من اخراج شدهام!
فکر میکنید چرا اینقدر سرسختانه برخورد شد؟ این واقعا تعجببرانگیز است که به دلیل اظهارنظر میهمان برنامه و بهکار بردن یک عبارت بهخصوص، مجری را عوض کنند.
بهنظر میرسد دنبال بهانهای میگشتند.
چرا دنبال بهانه بودند؟ بهدلیل گفتوگومحور بودن برنامه؟
بله، به این دلیل که برنامه انتقادی بود، استقلال رای داشت و بهدنبال این بود که فضا را از تکصدایی دربیاورد. مسالهاندیش بود و بهطور کل چند مولفه اینچنینی داشت که این هزینهها را برایش میتراشید.
مجری عوض شد یا برنامه تعطیل شد؟
این مساله هنوز در حال پیگیری در کشوقوسهایی است اما تلاششان را میکنند که برنامه باقی بماند، چون این برنامه با خیلی از برنامههای دیگر تفاوت دارد. این برنامه برند سازمان بوده و برنامه ثابتی در سازمان است که افراد زیادی در آن آمدهاند و رفتهاند و من هم یکی از آنها هستم.
به خود شما دلیلی برای این برخورد گفته شد؟ توضیح دادند که چرا چنین برخورد میکنند؟ مثلا آیا مسالهشان این بود که چرا فلان میهمان را دعوت کردید؟
در مورد میهمان که همهچیز هماهنگ میشود. مدیر گروه، مدیر شبکه، حراست سازمان و خیلیهای دیگر میدانند که چه کسی میآید. غیر از اینها مدیر پخش، پای پخش زنده نشسته است. مگر برنامه زنده تلویزیونی توئیتر است که کسی مثل من در آنجا بهتنهایی تصمیم بگیرم چه چیزی منتشر کنم؟ این برنامه اکانت شخصی من نیست بلکه در صداوسیما روی آنتن میرود و صداوسیما ساختار مشخصی دارد. بهطور مثال همان شب که برنامه زاویه روی آنتن میرفت، برنامه ساعت۱۱ شب شروع میشد اما من تا ۱۰دقیقه به۱۱، هنوز بیرون سازمان بودم و راهم نمیدادند. یعنی یک مجری که سهسال است برایشان برنامه اجرا میکند را تا ۱۰دقیقه قبل از آنتن به داخل مجموعه راه نمیدهند. در چنین شرایطی چطور میشود یک نفر سرخود کار کند؟ پس مساله عدم هماهنگی نبوده است. نه، مساله مهم این است که زاویه یک برنامه انتقادی بود.
من کاملا مطمئن هستم که شما حرف راست و درست را میگویید اما چون این برخورد خیلی بیمنطق است، امکان دارد خیلیها به شک بیفتند. یعنی به همین سادگی و بدون هیچ جزئیات و دلایل دیگری به شما گفتند که بهدلیل اظهارنظر میهمان برنامهتان، باید از اجرای آن کنار بروید؟
بله به همین سادگی! خب اینها بهانههایی پیدا میکنند. مثلا سر اجرا ما را نقد میکردند که باید تذکر قاطع میدادی. ما در آنجا با آنها مناقشه کردیم که تذکر قاطع دقیقا یعنی چه؟ گفتم که من درباره قاطعیت یک معیار به شما میدهم. میگویم قاطعیت یعنی اینکه اگر کسی کار خطایی کرده و شما تذکر دادید، آن خطا بعد از تذکر شما تکرار نشود. آیا بعد از تذکر اول من، دوباره چنین عبارتی از جانب میهمان برنامه تکرار شد؟ نه، تکرار نشد. در انتهای برنامه هم من مجددا تذکر دادم و سازمان را تبرئه کردم. گفتم آنچه بیان شد، مواضع شخصی ایشان است و مواضع سازمان و این برنامه نیست. گفتم نباید در جملات اهانت باشد و حتی نباید شائبه اهانت به وجود بیاید. به هر حال زاویه برنامهای بود که مدام داشت یک فضایی میساخت، یک پرسشهایی را طرح میکرد، چالشهایی را ایجاد میکرد و گفتوگوهای غیرتشریفاتی را برگزار میکرد و اینها بدیهی است که برای فضای سیاست هزینهساز است. شما وقتی به اساتید علومانسانی مهلت میدهید که شروع به گفتوگو کنند و نظر بدهند، درحقیقت هزینه ساختهاید.
این خیلی عجیب است چون بهنظر نمیرسد چنین رفتارهایی بهنفع خود صداوسیما هم باشد...
شما ببینید سازمان این برنامههایی را که در فضای فکری سر و شکل پیدا میکنند و بینندهای به دست میآورند بهعنوان سرمایه نمیبیند و این موارد یکی، دوتا نیست. همین الان افرادی را میتوان برشمرد که از نظر فکری و فضای سیاسی با هم تفاوتهای بسیاری دارند و از نظر مناسبات حرفهای هم هرکدام در یک وضعیتی هستند؛ اما از بین همینها میشود در شش یا هفت سال اخیر فهرستی تهیه کرد که تکتک آنها آمدند، رشد کردهاند، بیننده پیدا کردند، برنامهشان یک ضربی پیدا کرد و بیننده بهرغم نقدهایش با آنها همراه بود، اما به بهانههایی دانهدانه این فرصتها سوزانده شد. این سرمایه سازمان است که میسوزد، مساله فرد من یا امثال من نیست. همین امروز «گفتوگو» در سازمان بهاندازه کافی به تنگ آمده است. منظور ما گفتوگو است، نه گپوگفت...
تاکشو و مسابقات سرگرمی فراوان هستند اما ظاهرا منظور شما چیزی است که مضمون دارد...
بله... بدونتعارف الان در این وضعیت آوردن اساتید جلوی دوربین صداوسیما واقعا کار طاقتفرسایی است. شما بهعنوان روزنامهنگار میدانید که هماهنگی با این اساتید چه مشکلاتی دارد. اما این وضعیت در صداوسیما بهطور تصاعدی مشکلتر میشود؛ چون به صداوسیما بیاعتماد شدهاند و این بیاعتمادی با همین رفتارها اتفاق میافتد.
نظر شما