سلام نو – سرویس سیاسی: یک سال پیش درست در ۶:۱۹ صبح روز ۱۸ دی ۱۳۹۸ یک هواپیمای مسافربری در پرندک سقوط کرد. هرچند این سقوط درست ساعاتی پس از حمله سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی به پایگاه عین الاسد رخ داد، اما بدبینترین تحلیلگران و خبرنگاران نیز گمان نمیکردند که این سقوط ربطی به نیروهای نظامی کشور داشته باشد.
برخی میگفتند هواپیمای خط اوکراینی مشکل فنی داشت و سقوط کرد. برخی دیگر میگفتند که شاید آمریکاییها در پاسخ به حمله ایران به سمت تهران موشک زدند و یکی از موشکها از حلقههای پدافندی گذشته است. کسی حتی مایل نبود به احتمال خطای پدافند خودی فکر کند، در نهایت اما تلخترین احتمال به حقیقت بدل شد.
با وجود تکذیبهای اولیه سازمان هواپیمایی کشوری و مقامات ارشد سازمان نیروهای مسلح، در نهایت مشخص شد هواپیمای اوکراینی هدف ۲ موشک سامانه موشکی تور پدافند هوایی سپاه پاسداران قرار گرفت. در این فاجعه تمام ۱۷۶ مسافر این پرواز که عمدتاً ایرانی بودند جان خود را از دست دادند.
وقتی منابع اطلاع رسانی ایران یکشبه بیاعتبار شدند
حرف، تحلیل و خبر بسیاری درباره سقوط هواپیمای اوکراینی منتشر شده است. از قصور مسئولین تا دیگر نقاط دلخراش این پرونده سخن بسیار گفته شده است، اما شاید یکی از زخمهای کمتر دیده شده این رخدادِ سقوط هواپیمای اوکراینی را بتوان بیاعتبار شدن منابع خبری و رسانههای داخلی دانست. رسانههایی که با اتکا به سخنان مسئولان ارشد کشور هر گونه اشتباه احتمالی را انکار کردند و بعد ناگهان با سیلی محکم واقعیت مواجه شدند.
یک مقام آمریکایی، یک مقام ارشد استرالیایی و نخستوزیر کانادا از اولین منابعی بودند که از احتمال هدف قرار گرفتن هواپیمای اوکراینی توسط پدافند خودی سخن گفتند. رسانههای داخلی متعجب بودند. نمیدانستند چه کنند؟ نخستوزیر کانادا دروغ میگوید یا مقام ارشد سیاسی و نظامی ایران که باید تکیهگاه اهالی رسانه باشد؟
ساعاتی بعد مشخص شد حرف طرفهای خارجی درست است. برخی رسانهها متن عذرخواهی منتشر کردند و بابت قطعی صحبت کردن درباره دلیل سقوط هواپیمای عذر خواستند. با این همه خود این رسانهها بهتر از همه میدانستند هیچ چیز با عذرخواهی درست نمیشود؛ به خصوص اعتماد از دست رفته.
استدلال مسئولان ایران برای نگفتن حقیقت چه بود؟ این که مسئله بر اساس پروتکلهای نیروهای مسلح در حال رسیدگی بود و حتی مسئولین در سطح وزیر امور خارجه هم تا مدتی هیچ اطلاعی از ماجرا نداشتند. این استدلال برای پنهان کردن ماجرا تا دست یافتن به دلایل مستدل مناسب است؛ اما برای موضعگیری خلاف واقع نه! ستاد کل نیروهای مسلح، شورایعالی امنیت ملی یا هر نهاد و مقام مسئول دیگری میتوانست به اعلام کنندگان مواضع بگوید که آن قدر قاطع از نقص فنی سخن نگویند!
مسئولین مربوطه میتوانستند بگویند موضوع در دست بررسی است، ما هنوز از هیچ چیز اطمینان نداریم و سازمان نیروهای مسلح و شورایعالی امنیت ملی در حالی بررسی ماجرا هستند. با این وجود آنها ترجیح دادند موضع بگیرند و با این شکل از موضعگیری، نه تنها خود را به عنوان منبع خبر بیاعتبار کردند، بلکه تیشه به ریشه اعتبار رسانههای داخلی زدند.
این اتفاق در حالی افتاد که رسانههای داخلی به دلیل محدودیتهای سلیقهای بهخودی خود در مقابله با رسانههای خارجی با دردسر مواجه بودند و امتیازاتی را از دست میدادند. البته شاید اعتبار رسانهها در برابر اعتبار نیروهای مسلح یا فشار دیپلماتیکی که بعد از این فاجعه به کشور وارد شد بیاهمیت باشد، اما واقعیت این است که این طور نیست. رسانه نهادی واسط بین دولت و ملت است و بیاعتباری آن به اختلال رابطه دولت و ملت منجر میشود.
یک سال بعد؛ هیچ چیز درست نشد
حالا یک سال از ماجرای هواپیمای اوکراینی میگذرد. نه تنها اعتبار رسانهها برنگشته است، بلکه مردم از برخوردها با پرونده هواپیمای اوکراینی اقناع نشدهاند و آجری روی آجر بیاعتمادی دولت و ملت گذاشته شده است.
از آبان ۹۸ تا امروز ایرانیان زنجیرهای از فشار، تلخی و درد را تجربه کردند که شاید کم سابقه بوده است. فرمانده نظامی ارشد ایران در فرودگاه یک کشور خارجی ترور میشود، پدافند خودی به یک هواپیما با ۱۷۶ شلیک میکند، ۶۱ نفر در مراسم تشییع سردار سلیمانی در کرمان به خاطر فشار جمعیت و سقوط داربست کشته میشوند، ولی هیچ مسئول ارشدی استعفا نمیدهد.
فشار اقتصادی و تحریم روزبهروز بیشتر میشود. کرونا پدیدار میشود. مشاغل نابود میشوند. بخشی از مردم نان را قسطی و برنج پیمانهای میخرند. کالاها روزبهروز گران میشوند. قیمت خانه و ماشین سر به فلک میگذارد. ماشین که وسیله روزمره است تبدیل به یک آرزو و کالای لوکس میشود. کادر درمان به دلیل مشکلات اقتصادی و تحریم، فشار چند برابری تحمل میکنند. به دلیل تحریم برای خرید واکسن کرونا باید لقمه را دور سر بچرخانیم تا شاید به دهان برسد. دست آخر هم نشانههایی از احتمال درگیری بین ایران و آمریکا به چشم میخورد.
مردم ایران در یک سال گذشته یکی از سختترین سالهای قرن را تجربه کردند که بیش از همه چیز غم و کمتر از همه چیز امید به بهتر شدن شرایط داشت. این شرایط هر روز آجری به آجر دیوار اعتمادی افزودند و فاصله دولت و ملت را بیشتر کردند.
نظر شما