بارها گفته است تمایلی به حضور در انتخابات ندارد و نمیخواهد کاندیدای ریاستجمهوری شود؛ اما دست از سرش برنمیدارند؛ یکبار او را تهدید میکنند و باردیگر، فیلم «قیصر» را با صداگذاری، دستاویز قرار میدهند تا تخریب و حمله به او را دنبال کنند؛ دستآخر هم روزنامههایشان تهمتهایی بیاساس را به او نسبت میدهند. بهگزارش ایرنا؛ ماجرا تازگی ندارد! دولت و شخص رئیسجمهوری که همواره آماج حملات مخالفان بوده است، درکنارآن، ظریف نیز که از کارآمدترین وزیران دولت بوده و از محبوبیت بسیاری بین مردم برخوردار است، از این حملات بینصیب نبوده و حال، دور تازهای از این سناریوها آغاز شده است.
به گزارش سلام نو به نقل از روزنامه سایه، سیزدهمیندوره انتخابات ریاستجمهوری، بهار ۱۴۰۰ برگزار میشود و گمانهزنیها برای شناسایی کاندیداهای احتمالی، هرروز بیشازپیش، مباحث سیاسی و رسانهای را بهخود اختصاص میدهد و بهدنبالآن، تحرکات جریانهای سیاسی و حزبی برای رقابت انتخاباتی رنگوبوی جدی بهخود میگیرد که از جمله ملزومات و اقتضائات هر رویداد سیاسی انتخاباتیست و ایرادی هم به آن وارد نمیشود؛ اما ایراد از آنجایی شروع خواهد شد که بعضی جریانها و گروههای سیاسی، دستیابی به مقاصد و اهداف انتخاباتی خود را با تمسک به هر روش و شیوهای دنبال میکنند که اگر طرف مقابلشان فقط گوشهای از آن سناریوها را درپیش میگرفت، فریاد وامصیبتا سر میدادند. مخالفان دولت حالا نهتنها شمشیر تخریب، توهین و تهمت به قطار تدبیر و امید را از رو بستهاند؛ بلکه هر ابزاری را دستاویز این مخالفتها و رقابتهای سیاسی قرار میدهند و در تازهترین هنرنمایی، با مفروضگرفتن کاندیداتوری محمدجواد ظریف، دلواپس شده و با صداگذاری روی بخشهایی از فیلم «قیصر»، هرچه نفرت از دولت و دستگاه موفق دیپلماسی داشتهاند، بر زبان «بهروز وثوقی» میگذارند تا بازی همیشگی خود را دنبال کنند.
این، تنها اقدام آنها نیست. پس از مصاحبه اخیر ظریف و اظهاراتی شفاف و صریح درباره استفادههای جناحی از سیاست خارجی توسط بعضی گروهها، رسانههای این جریانها، فصل تازهای را در فرافکنی شروع کردهاند. ظریف درآنمصاحبه بهخوبی یادآور شد؛ بعضی جریانها درحالی تهمتهای بیاساس را به دولت و مذاکرهکنندگان وارد میکنند که درگذشته و در زمان دولت موردحمایت آنها؛ حتی چین و روسیه نیز به قطعنامههای شورای امنیت علی ایران، رأی مثبت دادند. وزیر امور خارجه باصراحت بعضی حقایق گذشته را برای مخالفان برجام در کشور بازگو کرد که «در مذاکرات دوره دولت قبل و موردوثوق اصولگرایان، به یک توافق نانوشته با آژانس رسیده بودند که در مقابلش چیزی هم نگرفته بودند؛ در تهران با ترکیه و برزیل توافق کردند؛ چهچیزی گرفتند جزاینکه روسیه و چین به قطعنامه ۱۹۲۹ پیوستند؟» هرچند ظریف دوباره دراینمصاحبه هم تأکید کرد: «خیلیها برای کاندیداتوری در ۱۴۰۰ با من صحبت کردهاند؛ اما من چنین قصدی ندارم»؛ اما توپخانه انتخاباتی مخالفان دولت همچنان ترجیح میدهد بر همین مدار بچرخد که ظریف، گزینه کاندیداتوری انتخابات ریاستجمهوریست و از رهگذر آن، هرچه در توان دارند، برای تخریب دیپلماسی موفق دولت بهکار میبرند. بعد از این مصاحبه، روزنامه «کیهان» از این سخن ظریف که «بعضی دوستان میروند و به آمریکا گرا میدهند که با ما بهتر میتوانید کار کنید» و آشکارشدن تحرکات انتخاباتی پشتپرده بعضی جریانها، نگران شده و بهجای پیگیری چنین اقدامات ضد منافع ملی، دوباره مجموعهای از اتهامها علیه وزیر امور خارجه را پشتسرهم ردیف کرده است.
اما شاید اصلیترین موضوع در این حملات را ظریف در مصاحبه اخیر درباره ماهیت تخریبهای مخالفان دولت مطرح کرد؛ وقتیکه بهدرستی به این مخالفان یادآور شد: «فرض کنید که شما هشتماه دیگر بتوانید با هرکسی به توافق برسید. آیا خوب است که در این هشتماه، مردم بد زندگی کنند؟ خوب است به مردم فشار بیاید؛ آنهم فقط برایاینکه شما دوست دارید انتخاب شوید؟» اینموضوع واقعیتیست که میتواند پشتپرده تحرکات بعضی جریانها را در سنگاندازی برای موفقیتهای دیپلماتیک؛ حتی بهقیمت تمدید فشارهای مضاعف بر مردم، هویدا کند. دراینمیان، چند نکته را باید به این جریانها یادآور شد تا شاید از میان آن، اندکی تأمل کرده و مسیری را درپیش گیرند که ضمن رعایت بعضی حداقلهای اخلاقی و سیاسی؛ فعالیتهای انتخاباتی خود را نیز دنبال کنند و اگر اقبالی ازطرف جامعه بهسوی آنها وجود داشته باشد، بتوانند به اهداف خود برسند:
۱. رقابتهای سیاسی و انتخاباتی؛ آنهم برای جریانهایی که بیش از بقیه ادعای انقلابیگری و ولایتمداری دارند، نیازمند پایبندی به بعضی از اصول اخلاقی و حداقلهای منش سیاسی متناسب با آرمانهاییست که هر جریان، خود را به آن منتسب میداند. اگر این جریانها خود را منتسب به ولایتمداری و انقلابیگری معرفی میکنند و دست به کنشهایی خارج از موازین اخلاقی بزنند که در آن، از هیچ توهین و تهمت و تمسخری ابایی نیست، نهتنها نمیتوانند بدنه اجتماعی خود را تقویت کنند؛ بلکه ضربهای به گفتمان انقلابیگری و ولایتمداری نیز وارد میکنند؛ زیرا جامعه آنها را بهعنوان نمادهایی از انقلابیگری فرض خواهد کرد و اینمسئله دستکم با ادعاهای این جریانها منافات دارد.
۲. مسئله دیگر، به محتوای پیامهای سیاسی مربوط میشود که چه اندازه با واقعیتها، مشکلات و انتظارها مطابقت داشته باشد. درواقع، فارغازآنکه این جریانها از چه ابزاری برای رساندن پیام خود استفاده میکنند، اینمسئله اهمیت ویژهای دارد که اگر ادعایی در پیامهای سیاسی مطرح میشود، باید مبنایی برای آن قائل شد؛ وگرنه از مدعیالعموم انتظار میرود برای دفاع از اصل عدم گمراهی جامعه، به این تحرکات ورود کند تا اقلاً اطلاعات گمراهکننده به افکار عمومی تزریق نشود. بدیهیست که اگر این پیامهای سیاسی بااستنادبه حقایق و واقعیتها باشد؛ حتی اگر در مخالفت کامل با دولت هم مطرح شود، باید از آن دفاع کرد؛ اما اگر اینگونه نبود، باید در آنها تجدیدنظر داشت.
۳. هدفقراردادن ظریف بهعنوان سکاندار دستگاه دیپلماسی ایران؛ آنهم در شرایط حساسی که بهاعتقاد بسیاری از کارشناسان میتواند سنگبنای بسیاری از تحولات آینده در منطقه باشد، نهتنها منطق ندارد؛ بلکه میتواند زیانهای جبرانناپذیری به منافع ملی وارد کند. درواقع، او نماد سیاست خارجی و دیپلماسی کشور و مدافع امنیت و منافع ملیست و کسی حق ندارد که این نماد را تخریب کند. جریانهای سیاسی مدعی انقلابیگری، اگر بینشی حداقلی نسبت به شرایط منطقه و نیز طمعورزیهای رژیم صهیونیستی از اختلاف میان کشورهای منطقه داشته باشند، متوجه خواهند شد که اقدامات غیرعقلانی هممسلکان آنها در حمله به سفارت عربستان که ائتلاف علیه ایران میان کشورهای حاشیه خلیج فارس را بهدنبال داشت، درعمل به بهرهبرداری رژیم صهیونیستی منجر شد. طیفهای سیاسی مخالف دولت که مدعیاند دغدغه اسلام و انقلاب را دارند، کافیست کمی تأمل کنند که عادیسازی روابط بعضی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و ضربهای که به اتحاد در جهان اسلام وارد شد، بخشیازآن، نتیجه تحرکات و تندروی همین جریانهای سیاسی بود. ضمنآنکه در شرایط حال، پس از ترور دانشمند ممتاز صنعت هستهای و دفاعی کشور و نقش رژیم صهیونیستی در آن، بیشازپیش این ضرورت احساس میشود که جریانهای سیاسی باید از هوشمندی بالایی برخوردار باشند و دراینمیان کافیست پیامهای ظریف بهزبانهای چینی، عربی و آلمانی را دنبال کرد تا متوجه شد که وزیر امور خارجه، هوشمندانه چه پیامهای مقتدرانهای را با زبان و روشی دیپلماتیک به گیرندههای خاص مخابره کرده است. دراینمیان، بعضی واکنشها مانند واکنش امارات را باید در قالب همان مواضع ظریف تفسیر کرد. درچنینشرایطی، تخریب ظریف، خواسته یا ناخواسته بازی در زمین عاملان و آمران ترور خواهد بود.
۴. دستگاه دیپلماسی هر کشوری اگر قدرتمندترین دیپلماتها را هم داشته باشد؛ اما از درون آن کشور، موردحمایت قرار نگیرد و پشتوانه داخلیاش هرروز آماج حملات و تخریبها و تهدیدها ازطرف خودیها قرار گیرد، عملاً در عرصه بینالمللی نمیتواند همه تخصص و قدرت خود را بهکار گیرد. ظریف و دستگاه دیپلماسی درطول هفتسالگذشته با وجود همه کارشکنیهای داخلی و تخریبهایی که بعضی جریانها علیه او و دولت درپیش گرفته بودند؛ دستاوردهای بیسابقهای در تاریخ دیپلماسی ایران ثبت کرد؛ اما نباید ایننکته را از نظر دور داشت که انسجام و حمایت ملی همیشه و بهطورخاص در شرایط کنونی، ضرورتی اجتنابناپذیر برای موفقیتهای کشورمان در پیگیری جایگاه حقیقی ایران در عرصه بینالملل است.
نکته آخر آنکه وزیر امور خارجه چندیپیش از مصاحبههای اخیرش، وقتی درباره موضوع کاندیداتوریاش در انتخابات پرسیده بودند، پاسخ قابلتأملی داد: «نگران اینموضوع نباشید؛ بگذارید کار امروزم را انجام بدهم». کار امروز ظریف؛ یعنی دفاع از منافع ملی کشور و این اگر موردتوجه جریانهای سیاسی مخالف دولت قرار گیرد، دیگر نباید منافع ملی را قربانی منافع گروهی خود کنند؛ مگرآنکه این جریانها اساساً شعارهایشان برای دفاع از منافع ملی، بهدوراز واقعیت باشد که درآنصورت، افکار عمومی بهترین قاضی درمورد آنها خواهد بود.
نظر شما