"محمدرضا باهنر" سیاستمدار اصولگرا که به "لابی من" جریان اصولگرایی مشهور است، مسائل مختلفی از جمله حوادث آبان ماه، حواشی پیرامون مجلس یازدهم و انتخابات ریاست جمهوری سال آینده را تحلیل و بررسی کرد.
این کنشگر سیاسی معتدل جریان اصولگرایی معتقد است صدا و سیما و نمایندگان مجلس در ناامید کردن و دامن زدن به بی اعتمادی مردم نقش موثری دارند و آنها هستند که بیش از آنچه اختلاس و دزدی رخ میدهد را بزرگ نمایی میکنند.
باهنر اقدامات میرسلیم علیه قالیباف را ناشی از ناکامیهایی میداند که در رقابت با وی در مجلس با آن مواجه شد و یادآور میشود که بارها از او خواسته از ریاست مجلس چشم پوشی کند تا جایگاهی درخور در مجلس به او تعلق گیرد، اما میرسلیم تاکید کرده حتی اگر یک رای بیاورم کوتاه نمیآیم.
وی همچنین در مورد بذرپاش و انتخابش به عنوان رئیس دیوان محاسبات گفت: در مورد آقای بذرپاش نیز خیلی مسئولیتهای مناسبتری وجود دارد که به تحصیلات، سوابق، نشاط جوانی و تجربیات آقای بذرپاش میخورد. به هر حال میتوانند بررسی کنند که آیا قانونی بوده یا نه؛ خود مجلس یا دیوان عدالت میتواند این بررسی را انجام دهد آیا اصلاً ایشان شاخص های لازم را داشتهاند یا نه.
متن گفتوگوی ایلنا با محمدرضا باهنر به این شرح است:
نظرتان را راجع به حادثه آبانماه و اینکه مردم چگونه باید اعتراضشان را بیان کنند بفرمائید؟
مطالبات کشور متنوع و گسترده است؛ کسانی که احساس می کنند حقشان ادا نشده و یا مطالباتشان پاسخی دریافت نکرده است یا از طرف حاکمیت ظلمی به آنها روا شده است، طبیعی است که به دنبال گوشه و جایی می گردند که مطالباتشان را مطرح کنند؛ اینها تبدیل به یک سری کینه و عقدهها و در نهایت تبدیل به یک بشکه باروت میشوند و نیاز به یک چاشنی پیدا میکنند تا یک جرقه زده و بشکه باروت را منفجر کند.
در قبل و بعد از آبانماه برخی از گرانیها، ناکارآمدیها و مطالبات ناشنیده مردم روی هم جمع شد، متاسفانه دولت نیز برای اتفاقی [افزایش قیمت بنزین] که میبایست انجام میشد رفتارهای مناسب و خردمندانه نداشت چرا که هر تصمیمی که حاکمیت بگیرد یکسری کارهای پیشینی، پسینی و همچنین حین اقدام نیاز دارد. واقعیت این است که بنزین لیتری ۱۰۰۰ تومن هیچ توجیه عقلایی ندارد، بارها به این موضوع اشاره کردهام که اگر کسی حاضر باشد بنزین مصرفی خودش را از پالایشگاه تهیه کند حاضر هستیم که آنجا این بنزین را به رایگان در اختیارش بگذاریم؛ یعنی فقط قیمت حمل این بنزین در سطح کشور از لیتری ۱۰۰۰ تومان بیشتر میشود چه برسد به اینکه هزینههای پالایش نفت خام و دیگر هزینهها را نیز در نظر بگیریم؛ بنابراین میبایست قیمت آن تغییر میکرد.
از سویی مصرف بنزین نیز به چند صد میلیون لیتر رسیده بود که در مقایسه با استانداردهای جهانی یک عدد عجیب و غریب بود و بسیاری از کشورهای اروپایی حتی با جمعیت مشابه ما خیلی کمتر بنزین مصرف میکنند اما این اقدام میبایست با یک رفتار خردمندانه همراه میشد.
در زمان دولت نهم و دهم که قیمت بنزین افزایش پیدا کرد، مجلس ۱۰۰ مورد اقدامات، شامل اقدامات پیشینی، حین انجام و پسینی مدنظر قرار داد و طراحی کرد که چگونه این افزایش قیمت انجام شود و همچنین دهها جلسه مشترک با دولت برای انجام این اقدام برگزار شد، رئیس جمهور وقت نیز سه یا چهار مرتبه به صورت مستقیم با مردم گفتوگو کرد و ضرورت انجام افزایش قیمت را مطرح کرد.
البته نیاز به افشای برخی از موضوعات و اعداد و ارقام نیست مثل همان موضوعی که به طنز هم گرفته شد، اینکه رئیس جمهور گفت «من روز جمعه از افزایش قیمت با خبر شدم». در دولت نهم و دهم نیز اعلام کردیم که در یک ساعت میبایست این اتفاق بیفتد اما این ساعت و روز را شاید یک یا دو نفر در سطح کشور میدانستند، یعنی اگر افراد بیشتری از آن آگاه باشند جزء معایباش محسوب میشود. فرض کنید میخواهیم در یک روز مشخص ساعت ۱۲ شب قیمت بنزین را افزایش دهیم و از قبل اعلام شود، چه میشود؟ عدهای بنزین انبار میکنند، قاچاق سوخت افزایش پیدا میکند و اتفاق های دیگری هم رخ خواهد داد.
در دوره نهم و دهم نیز علیرغم اینکه ما اقداماتی صورت دادیم اما کسی دنبال آن نبود که بداند از چه روزی و چه ساعتی افزایش قیمت صورت میگیرد چرا که اگر این خبر را ۵۰ نفر بدانند هر کدام از آنها هم ۵۰ آدم مورد اعتماد داشته باشند همه باخبر میشوند بنابراین حتی رئیس جمهور هم میتواند از این موضوع خبر نداشته باشد و فقط وزیر اقتصاد و وزیر نفت از آن آگاه باشند. اما اینکه بدون انجام مقدمات و بدون اعلام اقدامات پسینی مثل کمکهای معیشتی و غیره و توضیح راجع به شیوه سهمیه بندی، انجام گرفت، جرقه زده شد به بشکه باروت.
آیا فکر میکنید که مردم سال ۸۵ با مردم سال ۹۸ متفاوت نیستند و طی این سالها تحت فشار اقصادی بیشتری قرار نداشتند؟
اگر نتیجه این سوال شما میخواهد این بشود که افزایش قیمت بنزین نباید اتفاق میافتاد باید بگویم نمیشود گفت چون سال ۹۸ مشکلات خیلی بیشتر از سال ۸۵ بوده بنابراین نباید این اقدام انجام میشده است، اینگونه نیست؛ باید تمهیدات اندیشیده میشد.
نه موضوع فقط بنزین نیست مردم پیش از آن از همه چیز ناراضی بودند.
می خواهم یک جمله بگویم شاید حرف عامه پسندی هم نباشد اما به اعتقاد من واقعیت دارد؛ سه پارامتر ناکارآمدی، سوء استفاده(رانت خواری و دزدی) و عدم پاسخگویی به مطالبات مردم وجود داشته و من قبول دارم که هر سه این پارامترها در کشور وجود دارد. مع الاسف به دلیل رقابتهای غیرضروری سیاسی ما متاسفانه این سه پارامتر را ۱۰ برابر واقعیتش در اذهان القا میکنیم. چند مثال ساده میزنم؛ از ابتدای انقلاب تاکنون حدود ۲۵۰ تا ۳۰۰ نفر وزیر شدهاند از این ۳۰۰ وزیر دو نفر ممکن است که فرار کرده و دو نفر از آنها نیز برای دزدی محاکمه شده باشند؛ هر کجای دنیا بروید از این خبرها وجود دارد، اما چنان در اذهان القا کردهایم که هرکس یک دوره یکساله هم وزیر بوده دستش چسبناک بوده، دزدیده، خورده و برده است. یا نمایندگان مجلس به جز آنهایی که چند دوره بودهاند، حدود ۲هزار نماینده از ابتدای انقلاب داشتهایم از این تعداد نماینده ممکن است تعداد ۵۰ یا ۶۰ نفر آنها رانتخواری، سوء استفاده و دزدی کردند و حتی برخی از آنها محاکمه و زندان هستند اما باید به نسبت مخرج نگاه کنیم یعنی از تعداد ۲ هزار نماینده ۵۰ نفر آنها سوءاستفاده کردهاند؛ تاکید میکنم که حتی یک نفر هم در نظام جمهوری اسلامی مایه ننگ است اما اینکه ما در افکار عمومی هر نماینده ، وزیر و استاندار و رئیس جمهور سابق در افکار عمومی دزد به حساب آوریم، خیلی بد است.
و علت این فضا سازی را چه میدانید؟
خودمان در حال تبلیغ این موضوع هستیم
منظورتان رسانههای داخلی است؟!
رسانهها، تریبونها؛ مثلا رادیو مجلس را که بر حسب عادت گوش میدهم از «ب» بسمالله تا «ت» تمت میخواهند این سه مسئله را القا کند: یا اینکه نظام کارآمد است اما دولت کارآمدی ندارد؛ یا اینکه دزدیدهاند، برده و خوردهاند؛ یا فریاد میزنند که آهای مردم کسی نیست که به مطالبات شما جواب دهد و گوشهای مسئولان کر است.
یک مثال ساده دیگر از رسانه ملی بزنم؛ مسئلهای که میخواهم بگویم را پیشتر یک بار مطرح کرده بودم، مسئول روابط عمومی رسانه ملی به من زنگ زد و گفت «رسانه ملی به تو چه هیزم تری فروخته است که این قدر آن را نقد میکنید» به او گفتم هر مقامی از صدا و سیما که میخواهد بیاید با من یک ساعت تریبون آزاد زنده در تلویزیون برگزار کنیم، آن زمان میگویم که تلویزیون چه میکند و چه اشتباهاتی را انجام میدهد؛ دو تا سه سال قبل زلزلهای در کرمانشاه آمد و یک عده از مردم گرفتار شدند؛ من با چهل سال سابقه زندگی در نظام جمهوری اسلامی، در بسیاری از زلزلههای قبل از زلزله کرمانشاه مدیر میدانی بودهام و از جنازه در آوردن و دفن کردن کار کردهام تا مسکن موقت و مسکن کامل برای مردم ساختن؛ مدعی هستم که زلزله کرمانشاه بسیار خوب جمع شد، هلال احمر، دولت، سپاه، ارتش و... آمدند و زحمت کشیدند؛ البته هنوز برخی از زلزله زدگان آنجا گرفتار هستند نمی خواهم بگویم گرفتار نیستند، اما قیاس میکنیم.
ظرف یک ماه ۳۰ هزار چادر آنجا نصب شد، ۲۰ روز بعد باران شدیدی آمد و ۵۰۰ عدد از این ۳۰ هزار چادر به زیر آب رفت؛ صدا و سیما چه میکند؟ به سراغ آن تعداد چادرهای زیر آب رفته میرود و از افرادی که در آن ساکن هستند میپرسد آیا مسئولین به شما رسیدهاند؟ او هم طبیعتاً میگوید نه استاندار، نه وزیر و نه رئیس جمهور و هیچ مقام دیگری نیست و رسیدگی نمیکنند و بعد در فضای مجازی فیلمی درست میکنند که در زمان شاه یک بار زلزله آمد و شاه خودش از زلزله بازدید کرد، در حالی که در زلزله کرمانشاه نیز همه مقامات حضور پیدا کردند. اگر حادثه طبیعی در آمریکایی که بیش از ۴۰ هزار میلیارد دلار درآمد ناخالصی دارد اتفاق بیفتد بعد از ۶ ماه نمیتوانند حداقل به یک سوم آنها رسیدگی و مدیریت کنند و تعدادی باید از آن منطقه بروند. از میان این ۳۰ هزار چادر سیصد تا زیر آب رفته است که البته حتماً باید به آن رسیدگی کنند اما اینکه به مردم القا کنید که کسی به آنها رسیدگی نکرده است، درست نیست. یا اینکه در سراسر کشور حدود ۱۰۰ هزار مدرسه وجود دارد که ۱۰۰۰ عدد آن در کانکس است، صدا و سیما در زمستان و در زمانی که برق مدرسه کانکس قطع شده است و دانش آموزان در حال لرزیدن هستند از آنها میپرسد که آیا مسئولان به شما رسیدگی میکنند؟ آنها میگویند هیچ مسئولی به ما رسیدگی نکرده است. طبیعی است که از میان ۱۰۰ هزار مدرسه هزار عدد آن در کانکس باشد چرا که مدارس عشایری در کشور داریم که مدام در حال حرکت هستند و باید جابجا شوند.
همه میدانند من از نظر سیاسی همسو با دولت روحانی نیستم و مواضع متفاوتی نسبت به آن دارم؛ اما دولت روحانی یک اشتباه استراتژیک کرد و آن این بود که در ۵ سال اول تورم را تک رقمی کرد یعنی تورم ۴۲ درصدی را از دولت قبلی تحویل گرفت و گفت ما میخواهیم تورم را تک رقمی کنیم هرچه گفتیم در زمانی که تحریم هستیم لازم نیست تورم را تک رقمی کنید، گوش ندادند و به طور مثال از ۴۰ درصد آن را به ۲۰ درصد برسانید، اما آنها تورم را سرکوب کردند و در سال ۹۶ ما واقعاً تورم نداشتیم و تورم تک رقمی داشتیم. بین علمای اقتصاد و دولت تفاوت نظر اندکی در مورد تورم وجود داشت به این ترتیب که دولت میگفت ۹ درصد و ما میگفتیم ۱۱ درصد تورم وجود دارد و در بدترین حالت تورم بیش از ۱۲ درصد نبود.
آیا این سیاستی است که برخی در پیش گرفتند؟
این بخش از دعواهای سیاسی بین گروهها است و از سویی نیز یک جاهایی هم بیتوجهی و بی اطلاعی نسبت به امکانات ملی و برخی جاها نیز پوپولیستی است. در ماشین نشسته بودم و به رادیو گوش می دادم که مجری گفت «مدرسهای در کشور راه اندازی شده که در دنیا بینظیر است» من تعجب کردم او در ادامه گفت «مدرسهای راه اندازی شده که تنها یک دانش آموز دارد»! با خودم گفتم ای وای بر من و آن مسئولینی که میخواهند مدرسه یک نفره راه بیندازند.چرا که اگر این دانش آموز را صبح با هلیکوپتر به شهر و مدرسه ببریم و با همان هلی کوپتر بازگردانیم به صرفهتر است. برخی از مدارس باید در چادر، برخی دیگر در کانکس و گاهی باید دانش آموز را به محل آموزش برد همه این مسئله به اشکالات سیاسی باز نمیگردد و برخی از آنها به دلیل عدم فهم امکانات ملی است و البته در برخی موارد نیز سیاسی است.
رهبر معظم انقلاب با نمایندگان مجلس یازدهم به صورت مجازی صحبت کردند و بعد از این که از مجلس تعریف کردند و گفتند که مجلس خوب، قوی، جوان و با شور و هیجان انقلابی شکل گرفته است، اما یه عده از این مجلسیون قبل از اینکه مجلس راه بیفتد به دنبال استیضاح رئیس جمهور بودند، رهبر انقلاب فرمودند دولت تا ۱۴۰۰ بماند؛ یعنی قوای ما باید به این فهم برسند که باید مملکت را با یکدیگر اداره کنند و علیه یکدیگر اقدام نکنند. متاسفانه خیلی از مواقع این گونه است که مجلس میگوید دولت کارآمد نیست و دولت نیز میگوید مجلس متوجه نیست و قوه قضاییه میگوید یکی از مجلس و یک نفر را هم از دولت باید گرفت بنابراین وضعیت خوب نیست.
فساد، ناکارامدی و عدم رسیدگی به مطالبات مردم وجود دارد و من هم قبول دارم اما آن چیزی که نه توسط مردم و فضای مجازی ضد انقلاب، بلکه توسط خود تریبونهای داخلی القا میشود ده برابر واقعیت است.
علاوه بر اینها ممکن است برخی در آبانماه به دلایل دیگر یعنی یا قاچاق یا ورشکستگی یا هر چیز دیگر در زندان بوده و نارضایتی داشته باشند.
مردم چه باید بکنند؟
امنیت جزء بزرگترین نعمات الهی است که توسط حکومتها برای مردم باید ایجاد میشود و این نکته خوبی بود که در آبان ماه مردم علیرغم همه مطالباتی که دارند متوجه آن شدند. منظورم امنیتی مانند وجود نداشتن دزدی و این مسائل نیست، علیرغم این که اطراف کشور پر از آتش و خون است کشور ما الحمدالله امنیت خوبی دارد البته این به معنای این نیست که در خبرها میشنویم پدری هم فرزندش را کشته است اینها استثنا هستند و همه جا اتفاق میافتد. اما مردم امنیت عمومی را به خوبی حس میکنند بنابراین مسائلی مثل آبانماه شعله ور نشد. عدهای شلوغ کردند، عدهای دیگر نیز به تماشا ایستادند، اما اگر این موضوع میخواست شعله ور شود میبایست یک میلیون آدم در تهران به خیابانها میآمد اما مردم میبینند و می فهمند که برخی دارند امنیت کشور را به هم میریزند، ممکن است تماشا کنند اما به آنها نمیپیوندد این بود که توانستند آبان ماه را جمع و جور کنند و گرنه به سمت انقلاب یا انقلاب مخملی حرکت میکرد و اصلاً قابل جمع کردن نبود.
علی رغم اینکه من رئیس جمهور را انسانی مدبر میدانستم این اقدام که گفت صبح جمعه با خبر شده است، اصلا کار مدبرانه ای نبود و مردم را ناراحت کرد، حتی اگر واقعیت داشته باشد کسی در مقام ریاست جمهوری به این صورت نیست که فکر کند در خانه خود نشسته و با بچههایش شوخی میکند، بلکه کلمه به کلمه و حتی لبخند و اخم او اثرگذار است.
مجلسی تشکیل شده است که مدعی انقلاب گری است و با توجه به اینکه تعداد زیادی از آنها مجلس اولی هستند خیلی تلاش دارند که در تضاد با دولت عمل کنند آیا این موضوع را از نگاه سیاسی میدانید یا فکر میکنید آنها گمان میکنند این شکل از نظارت صحیح تر است؟
متاسفانه باید بگویم علیرغم اینکه نمایندگان مجلس آدمهای دلسوز، فداکار، ایثارگر، انقلابی و دست پاک در مجلس بودهاند و این دوره هم تعدادشان زیاد است، یک اشکال اساسی در ساختار انتخابات داریم و آن اینکه نامزدهای انتخابات، حتی بعضا ریاست جمهوری آگاهی کاملی از اختیارات و وظایف خودشان ندارند و حتی از این بالاتر، اکثر رای دهندگان که ملت بزرگ ایران هستند نیز به وظایف نماینده یا رئیس جمهور آگاهی ندارند؛ در نتیجه نامزد انتخاباتی وعدههایی به مردم میدهد که به دروغ ترجمه میشود، در حالی که بسیاری از این نمایندهها قصد دروغگویی ندارند و نمیخواهند خلاف به مردم بگویند اما اطلاع ندارند و از روی بیاطلاعی وعدههایی میدهند که نشدنی است. بنابراین بعد از شش ماه مردم به ویژه در حوزه های انتخابیه میگویند که فرد نماینده که به مجلس رفت وعدههایش را فراموش کرد.
برخی از نمایندگانی که برای بار نخست به مجلس میآیند میگویند که در دورههای قبل هیچ کاری صورت نگرفته است و من میخواهم بیایم همه چیز را درست کنم، اما بعد از شش ماه که در مجلس حضور یافت میبیند خبری نیست، به طور مثال معلمی که نماینده شده میخواهد حقوق معلمها افزایش پیدا کند و این وعده را داده است، متوجه میشود که به همین راحتی نمیتوان این کار را انجام داد چراکه وقتی بودجه عمومی دولت نامتعادل باشد اگر ۱۰۰ هزار تومان به جیب معلم بگذاریم در بودجه عمومی نامتعادل با افزایش تورم چند برابر از جیبش دوباره برداشته میشود.
همین الان بودجه دولت نامتعادل است و حدود ۴۰ درصد ظاهراً کسری دارد ، البته بنده مدعی هستم که بالای ۵۰ درصد کسری بودجه وجود دارد این کسری بودجه یعنی تورم، بالا رفتن قیمت طلا، ارز، ملک و حتی بسیاری از کالاهای مصرفی؛ و در نتیجه حقوق کارمند را به طور متوسط ۱۵ درصد افزایش میدهند اما باید تولد تورم ۴۰ درصدی را تحمل کند یعنی ۲۵ درصد برداشتهاند.
مردم نیز اطلاع کافی از اختیارات نماینده ندارند؛ البته مردم حق دارند چرا که در حاکمیت نیستند؛ اما نمایندهای که میخواهد به مجلس برود باید متوجه این موضوع باشند. از سویی عمده نامزدهای انتخاباتی ریاست جمهوری هم همینگونه هستند. اغلب در دوره دوم ریاست جمهوری میگویند اختیارات ما کافی نیست، به ایشان باید گفت آقای رئیسجمهور تو با این قانون اساسی رئیس جمهور شده ای؛ در آمریکا، چین یا لندن که رئیس جمهور نشدهای. یا قانون اساسی را نمیدانی که وای بر من و تو یا اگر میدانستی، اکنون خلاف میگویی.
به طور مثال در سیاست خارجی اینکه با چه کشوری ارتباط داشته باشیم جزو اختیارات رئیسجمهور نیست. رئیس جمهور عضو شورای عالی امنیت ملی است و شورای امنیت ملی با ترکیب مشخص شدهاش در قانون اساسی در این مورد تصمیمگیری میکند، البته بعد از آن مصوبات شورای امنیت ملی باید به تایید رهبری برسد و بعد لازم الاجرا میشود.
رئیس جمهور ممکن است بگوید که من فکر میکردم اگر رئیسجمهور شوم به من اجازه میدهند که با آمریکا ارتباط برقرار کنم، خوب اشتباه فکر میکردی[با خنده].
میتوان در یک سال باقی مانده، مجلس با دولت کارگروه تشکیل دهد دولت را رصد و کمک کنند تا از این مدت باقی مانده بتواند بهترین استفاده را ببرد اما اینکه دولت مدام درگیر باشد و از رئیسجمهور سوال شود، وزیر استیضاح شود، این یک سال نیز با دعوا میگذرد!
رقابت سر جای خودش؛ اتفاقا موقع انتخابات رقابت و دعوا میکنیم و حتماً یک رئیس جمهوری هم باید انتخاب شود که بسیاری از مشکلات را حل کند؛ اما همه دوران ریاست جمهوری، دوره رقابت نیست. زمانی که رئیسجمهور مستقر شد موفقیت او موفقیت نظام است و عدم موفقیت رئیسجمهور هم به اهداف نظام ضربه میزند، بنابراین ما هم به عنوان رقیب رئیس جمهور نباید آرزو کنیم که رئیس جمهور ناموفق باشد باید کمک کنیم که موفق شود.
مجلس یازدهم با حواشی پیش از شروع انتخابات و در زمان بسته شدن لیست روبرو بود. بعد از پیروزی اصولگرایان و انتخاب رئیس دیوان محاسبات یا رئیس کتابخانه مجلس نیز شاهد برخی حواشی بودیم. از سویی آقای میرسلیم هم ادعای رشوه آقای قالیباف را مطرح کردند،آقای میرسلیم سالهاست که از مدیران ارشد نظام هستند و جایگاه های خیلی مهمی داشتهاند، شما چه تحلیلی از این مساله دارید؟
اگر بخواهم تحلیل عمومی برای مجلس یازدهم داشته باشم باید بگویم که قسمت نخست مجلس یازدهم یعنی انتخاب هیئت رئیسه بسیار خوب جمع شد. حدود ۱۲ نفر ادعای ریاست مجلس را و حدود ۳۰ نفر نیز ادعای نایب رییسی مجلس را داشتند و من خیلی نگران بودم که اگر این دعواها به صحن علنی کشیده شود چه اتفاقی خواهد افتاد.
برخی از این دعواها در مذاکرات و گفتوگوها حل شد و این موضوع طبیعی است که موقع حل و فصل مشکلات بده و بستانهایی انجام میشود، به طور مثال به کسی که کاندیدای ریاست میشود گفته میشود که از شما لایقتر وجود دارد (که البته ممکن است نپذیرد و بگوید که من از همه لایقتر هستم)اما خوب طرف دیگر امکان رأی آوری ندارد و میتواند رئیس کمیسیون شود. برخی این موضوع را رشوه بده بستان میدانند در حالی که مذاکرات همین است.
برخی نیز ممکن است لایق باشند اما امکان رای آوری نداشته باشند یا به طور کل لایق نباشند آنها باید مجاب شوند که البته ممکن است تا آخر حتی مجاب هم نشوند به طور مثال حالا که اسم بردید آقای دکتر میرسلیم؛ ایشان از روز اول اگر خیز ریاست نگرفته بود میشد مسئولیت مناسبی در مجلس برایشان در نظر گرفت، اما تاکید کردند که کاندیدای ریاست میشوند ولو اینکه رای نیاورد. من در عالم سیاست این «ولو» را قبول ندارم. اینکه کاندیدا میشوم و ۱۰ رای بیاورم، یا محاسبه اشتباه بوده یا اینکه میگوید علی رغم اینکه یک رای داشته باشم هم میخواهم در موضع کاندیداتوری بیاستم که از نظر من در عالم سیاست چندان درست نیست.
با همه این شرایط ممکن است واقعیتی هم در مسائل مطرح شده باشد اما بیشتر ریشه در ناکامیها دارد. یعنی میخواستم رئیس، نایب رئیس، رئیس کمیسیون شوم و نشد، و حالا من میدانم و آقایان منتخب، این ظلم است. البته من قصدم افراد نیست و یک تحلیل عمومی مطرح کردم.
آقای میرسلیم یک ادعایی را مطرح کردند در مورد این ۶۰ میلیارد حالا این میزان که هیچی حتی اگر یک ریال هم رد و بدل شده باشد باید پیگیری کرد، اما نمیتوان در تریبون عمومی بگوئیم کسی که در حال حاضر با ۲۰۰ رای بر کرسی ریاست مجلس نشسته، چه کرده است.
سوال نخست این است که اگر از نظر شما چنین آدمی بوده چرا اسمت در هنگام لیست بستن کنار او قرار گرفته است؟ می بایست از همان ابتدا میگفتی که مثلاً اسم این فرد در لیست نباشد، یا اینکه یا اسم من در لیست باشد باشد یا اسم او.
نکته دوم اینکه اگر به این موضوع یقین داری چون مقام مسئول نیستی میتوانی از هر طریقی پیگیری کنی اما رسانهای نکن، چرا که این جزو حقوق اساسی مردم است و آن فرد میتواند شکایت کند؛ دادگاه تشخیص میدهد چه زمانی افشا شود تو به عنوان مدعی حق نداری که آن را علنی کنی.
آیا میانجیگری هم کردید؟
میانجیگری نه، چرا که ایشان به یک باره و ناگهانی آن جمله را گفتند و ما اصلاً تصور نمیکردیم چنین چیزی را مطرح کنند وقتی هم گفته شد که دیگر نمیشود آن را کاری کرد؛ اما اینکه برای ریاست و مسئولیت در مجلس چند بار با ایشان صحبت کردیم اما نفوذ کلامی وجود نداشت.
در مورد آقای بذرپاش نیز خیلی مسئولیتهای مناسبتری وجود دارد که به تحصیلات، سوابق، نشاط جوانی و تجربیات آقای بذرپاش میخورد. به هر حال میتوانند بررسی کنند که آیا قانونی بوده یا نه؛ خود مجلس یا دیوان عدالت میتواند این بررسی را انجام دهد آیا اصلاً ایشان شاخصهای لازم را داشتهاند یا نه. البته مجلس تاکید می کند که انتخاب ایشان قانونی بوده است و لذا دیگر ورود به این موضوع محلی ندارد.
یا اینکه نهاد دیگری میتواند بررسی کند و اگر آن هم تایید کرد دیگر جای حرفی نیست اما مجلس که مرجع این تصمیم گیری بوده و کمیسیون نیز دفاع کرده و ایشان انتخاب شده است و ما برای توفیق ایشان دعا میکنیم.
اما اینکه هیئترئیسه مجلس، تمام مسئولان مجلس از معاونین گرفته مدیران کل و غیره را تغییر دادهاند را نیز خیلی نمیپسندم؛ البته نمی گویم که حق ندارند این جزو حقوقشان است برخی جاها نیز حقوق لازم الاجرا است؛ به طور مثال یک رئیس این حق را دارد که منشی یا مدیر کل دفتر ریاست مجلسی انتخاب کند که صد در صد به آنها اعتماد داشته باشد، اما اینکه معاون را عوض کنند و او هم مدیر کل و مدیر هم روسای ادارات و همینطور تا پایین، به مثابه اتوبوسی آمدن و اتوبوسی رفتن است.
با توجه به اینکه این مجلس به نام اصولگرایان است فکر میکنید عملکرد آن چه تاثیری در انتخابات ۱۴۰۰ داشته باشد؟
بستگی به عملکرد آنها دارد.حتما تاثیر دارد اما گاهی اقدامات در ذائقه مردم مینشیند. به طور مثال تورم یک گزاره اقتصادی است که منتظر قانون نمیایستد؛ فردا تصویب کنند که تورم نباید باشد؛ صد عامل تورم را تحریک میکند و تورم نسبت به آنها واکنش نشان میدهد و کاری هم با قانون ندارد وحتی اگر بگویند دلار ۴۲۰۰ تومانی باید باشد در بازار اتفاقهای دیگری میافتد. اگر توانستیم به دولت کمک کنیم و آن پارامترهایی که تورم را تحریک میکنند را مهار کنیم، درست است که مردم کمی با تاخیر اما در نهایت به ذائقهشان می نشیند. ممکن است حتی به نفع دولت هم تمام شود اما در زمان انتخابات مطرح کنند و بگویند که تمام کارها را ما کردهایم و دولت تنها عامل بوده است.
اکنون مجلس باید اقداماتی کند که به ذائقه مردم بنشیند اینکه بگوییم مجلس اثر دارد یا نه به این بستگی دارد که چه عملکردی خواهند داشت. البته من با دکتر قالیباف و تعدادی از نمایندگان گفتوگو و برادرانه به آنها توصیه کردهام که در مجلس چه کارهایی میتوانند انجام دهند که به دل مردم هم خواهد نشست و خرجی هم ندارد چرا که اکنون گردن دولت خرج انداختن مشکلی را حل نمیکند.
چه کارهایی بودهاند؟
یکی مسئله دولت الکترونیک بود. کرونا خیلی بلا به سر ما آورد اما منافعی هم داشت و آن این بود که مشخص شد ما در کشور زیرساختهای مجازی بسیار خوبی داریم؛ به طوری که وزیر آموزش و پرورش هم وقتی میخواست نقد کند میگفت «از ۱۴ میلیون دانشآموز فقط نتوانستیم به سه میلیون دانش آموز رسیدگی کنیم» البته ۳ میلیون هم زیاد است و باید به آنها رسیدگی شود اما نشان میدهد که ۱۱ میلیون دانشآموز میتوانند در فضای مجازی تحصیل کنند. از سویی ۶ میلیون دانشجو توانستند سر کلاس مجازی حاضر شوند.
اگر بر انجام دولت الکترونیک اراده ای وجود داشته باشد، زیر بنا و زیر ساختهای آن وجود دارد، اما برخی ها اجازه نمیدهند. ما ۵۰ جزیره مجازی دولت کوچک داریم که به یکدیگر لینک نمیشوند این از اقداماتی است که اگر انجام شود بازی برد برد است و شرایط خوبی برای کشور رقم میخورد.
چند وقت پیش معاون وزیر اقتصاد میگفت در وزارت اقتصاد فقط برای یک کسب و کار جدید سه ماه معطلی وجود دارد اما از زمانی که مجازی شده است ۲۴ ساعت زمان میبرد. اگر فضای کسب و کار در کشور ما بهبود پیدا کند، به ذائقه مردم مینشیند، هزینههای دولت پایین میآید و همچنین روی محیط زیست و ترافیک نیز اثر میگذارد. علاوه بر آن اقدامی است که خرجی هم ندارد.
ما بعضی از اقدامات مان پرهزینه است و هزینه شارژ آن را نداریم؛ مجلسیها بیشتر به دولت فشار میآورد که بودجه پروژههای عمرانی را زیاد کند. پروژههای نیمه تمام را تمام کند و اگر ادامه داشته باشد فقط دعوا میشود مجلس نیز وزیر را استیضاح میکند.
اگر فضای مجازی درست شود، فضای کسب و کار بهبود مییابد، مالیات شفاف می شود و در بسیاری از ساختارها که اطلاعات را رد و بدل نمیکنند فضای تبادل به وجود میآید.
مثلا ممکن است وزارت مسکن اطلاعات خانهها را به سازمان مالیات نمیدهد و ناجا ممکن است اطلاعات خودروها را ندهد. در واقع دعواها خیلی بین مردم و حاکمیت نیست بین خود نهادهای حاکمیتی است. اگر مجلس و دولت دست به دست یکدیگر بدهند نهادهای حاکمیتی که به وظایفشان عمل نمیکنند را سر خط بیاورند مطمئن هستم که شفاف شدن مالیات ها درآمد کشور را بالا میبرد و بازی برد برد میشود.
آقای فتاح رئیس بنیاد مستضعفان صحبتهایی در مورد روسای جمهور پیشین کردند که خیلی جنجالی شد، نظر شما راجع به این صحبت ها چیست و چه ضرورتی داشت، آیا برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ بود ؟
آقای فتاح قسم جلاله خوردهاند که نمیخواهند در انتخابات ۱۴۰۰ شرکت کنند، اما در عالم سیاست هیچ چیز غیرممکن نیست. ممکن است آدم یک روز احساس تکلیف کند و بیاید و یک روز نه؛ مجموع حرفهای ایشان خیلی خردمندانه نبود. با محاسبه نبود یعنی باید سبک و سنگین میکرد. یک موقع خدایی نکرده آدم میرود در ادبیات رئیس دولت نهم و دهم و بگم و نگم راه میاندازد که فکر میکنم ظلم است. چرا که ممکن است از این رهگذر یک دوره رئیسجمهور شود اما اینکه همه جای کشور را تخریب کند که من میخواهم رئیسجمهور شوم واقعاً ظلم است و عدالت نیست.
من اصلا نمی خواهم متهم شان کنم اما ممکن است آقای فتاح این قصد [شرکت در انتخابات ]را داشتهاند اما یک سری از حرفها نظرشان را عوض کرده باشد. آدمهایی که به مقامات بالا میرسند، گفتن یا نگفتنشان، لبخند و اخمشان هم اثر دارد.
شما پیشتر نیز به عملکرد شورای نگهبان نقد داشتید و این موضوع البته بیشتر از سوی اصلاح طلبان مطرح میشود و میگویند نمیتوانند کاندیداهای مورد نظر خودشان مثلا حجاریان یا صفایی فراهانی را در انتخابات داشته باشند؛ نظر شما چیست؟
اینکه اصلاح طلبان تصور کنند شورای نگهبان هرکسی را که اصلاحطلب است رد میکند و هر کس که اصولگرا است تایید میشود، درست نیست.۸۰ نفر از اصولگراها را شورای نگهبان در انتخابات پیشین مجلس رد کرد و با صحبتهایی که کردیم و حتی شهادت و نامه رسمی دادیم تنها ۵ نفرشان تایید شد؛ بنابراین ما افراد اصولگرای مجرب زیادی داریم که رد میشوند.
شورای نگهبان هم تقصیر ندارد چرا که در ظرف یک ماه میخواهد ۱۵ هزار نفر را بررسی کند که نمیرسد مقدار زیادی از اینها را انجام دهد. دادگاه هم وقتی میخواهد یک نفر را از حقوق اجتماعی محکوم کند ۳ سال زمان میبرد اما شورای نگهبان باید ۱۵ هزار نفر را ظرف مدت یک ماه بررسی کند که البته در آن اشتباه و خطا وجود خواهد داشت؛ بنابراین باید ساختار انتخابات ما اصلاح شود.
برخی فکر میکنند که با رای نیاوردن میتوان هنجارهای نظام را زیر سوال ببرند آنها نیز معطل هستند و تا زمانی که نظام جمهوری اسلامی هست هر کسی که میخواهد هنجار شکنی کند و زیرخم نظام برود، مورد برخورد قرار میگیرد.
آیا افرادی مانند آقای حجاریان ضد نظام هستند؟
نمیخواهم اکنون در مورد آدمها قضاوت کنم اما ما در بعد از انقلاب آدمهایی داشتیم که آمدند و میخواستند مجلس، قوه قضاییه و دولت را از اکثریت بیاندازند در انفجار هفت تیر نیز منافقین این قصد را داشتند، فرقش این بود که تعداد زیادی از نمایندگان مجلس شهید شدند و تعداد زخمی شده روز بعد با برانکارد در مجلس شرکت کردند تا مجلس حتی یک روز از اکثریت نیفتد.
اما در مجلس ششم عدهای گفتند میخواهیم استعفا دهیم تا مجلس از اکثریت بیفتد. نمایندهها میتوانند رقیب احزاب باشد، احزاب میتوانند رقیب احزاب باشند اما نمیتوانند رقیب نظام باشند هیچ کشوری چنین اجازهای را نمیدهد.
شما در آمریکا متصور شوید که از میان دو حزبی که فعالیت میکنند عدهای کمونیست بخواهند در انتخابات شرکت کنند نه تنها جامعه نمیپذیرد بلکه تا هفت نسل بعد از آن را نیز لوله میکنند.
نمی گویند صلاحیت ندارند بلکه پرونده از جد آنها پیدا میکنند که مالیات نداده است و بعد خود فرد و همه فرزندانش را زندان میکنند، نه به جرم سیاسی بلکه به جرم غیر سیاسی؛ هیچ نظامی با حاکمیت خود شوخی ندارد.
آقای حجاریان در مجلس ششم بعد از آنکه آقای هاشمی جزء لیست ما شد، به ما پیغام داد و گفت که یا هاشمی را از لیست بر میدارید یا همهتان را به دریا می فرستیم! اخیرا گویا آقای حجاریان گفته که هر نقدی هم داریم و هر تغییری که میخواهیم باید به پای صندوق رای برویم، ما هم همین را میگفتیم اما اگر بگویند انتخابات را تحریم میکنیم این دیگر هنجارشکنی است.
نظر شما