سلام نو – سرویس سیاسی: این روزها چه در حوزه قوه مقننه و چه در حوزه قوه مجریه بحث حضور حزبی بیش از گذشته مورد توجه قرار گرفته است.
از یک سو سخنگوی شورای نگهبان از تقویت احزاب و معرفی نامزد حزبی استقبال میکند و معتقد است این کار باعث کاهش بار شورای نگهبان میشود و از سوی دیگر برخی دنبال نخست وزیری و مجلس حزبی هستند و معتقدند دولت و مجلس حزبی به برنامههای خود متعهدتر است.
این گفتمان را به هر روی باید گفتمانی تازه در چهارچوب جمهوری اسلامی ارزیابی کرد چون تا زمان دولت حسن روحانی اکثر فعال سیاسی، مقامات و کارشناسان معتقد به دولتی به دور از گرایشات دستهای و حزبی بودند و یکی از نقدها بر هر دولت پر رنگ شدن گرایشات سیاسی بود.
برای مثال در دولت موقت یکی از بزرگترین ایرادها به مهدی بازرگان این بود که دولتش متشکل از اعضای نهضت آزادی و احزاب و گروههای نزدیک به آن است. این اتهام کم و بیش متوجه میرحسین موسوی و هاشمی هم بود و در دوران خاتمی، احمدینژاد و روحانی نیز با قدرت بیشتری بر قرار بود.
البته خود دولتها نیز حزبی بودن را به عنوان آفت پذیرفته بودند و فرا حزبی و حتی فراجناحی بودن را برای خود امتیازی میدانستند که در مقاطع مختلف به آن اشاره میکردند، از جمله دولت حسن روحانی که فراجناحی بودن را شاخصه خود میدانست.
حالا اما انگار ذائقه فعالین سیاسی چپ و راست ایران در حال تغییر است و هر دو به آرامی از ضرورت تشکیل احزاب و روی کارآمدن دولت حزبی سخن میگویند.
حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی در گفتوگویی که با روزنامه شرق داشته ضمن تاکید بر این نکته که کارگزاران ۴ نامزد حزبی دارد و در حال حاضر هیچ برنامهای برای حمایت از لاریجانی ندراد گفت: حزب کارگزاران که بیشترین ظرفیت را برای معرفی نامزد دارد، حتما از یک نامزد غیرحزبی و حتی غیرجبههای حمایت نمیکند.
او البته معتقد است اولویت اول ایران در حال حاضر توسعه اقتصادی است و میافزاید: همچنان محکم میگوییم که دولت آینده باید یک دولت غیرسیاسی و تکنوکرات باشد.
اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه اسلامی هم هرچند گفته که موتلفه از هر نامزد شخصی یا حزبیای که در راستای گام دوم انقلاب گام بردارد حمایت میکند ولی همچنین در گفتوگو با مدارا تاکید کرده که "به جای دولت شخصی بهتر است یک دولت حزبی مستقر شود."
این که نیروهای سیاسی و چپ و راست ایران به این نتیجه رسیدهاند که دولت حزبی نه تنها مذموم نیست بلکه مفید فایده است اتفاق مبارکی است، اما آیا اکنون ظرفیت شکلگیری دولت یا مجلس حزبی در ایران وجود دارد؟
نه تنها در چهل سال گذشته بلکه در عموم سالهای تاریخ معاصر ما "حزب و حزببازی" در میان مردم و حتی فعالین سیاسی نوعی فحش به حساب میآمد و فعالیت سیاسی حزبی نه تنها پسندیده نبود بلکه مذموم نیز شمرده میشد.
این رویکرد در تمام چهل سال گذشته تقویت شد و با وجود عضویت حلقه اصلی انقلابیون در احزابی مثل نهضت آزادی، موتلفه اسلامی و جمهوری اسلامی روز به روز ارزش احزاب تضعیف شد و در بهترین حالت نامزدها خود را اصلاحطلب و اصولگرا میدانستند، هرچند در سالهای اخیر همین اصلاحطلبی و اصولگرایی هم به اصلاحطلبِ اصولگرا یا اصولگرای اصلاحطلب بدل شد.
همین رویکرد نیز منجر به تضعیف احزاب شد. حزب جمهوری اسلامی تعطیل شد. نهضت آزادی عملا اجازه فعالیت ندارد. موتلفه فرتوت است و رئیس شورای مرکزی آن برای ریاست مجلس حتی ده رای هم نمیآورد. احزابی مثل کار، ندا و اتحاد یا حتی کارگزاران هم عملا نه در حاکمیت راهی دارند و نه در بین مردم جایی و در نهایت این حرف خاتمی و هاشمی است که خریدار دارد.
حالا فرض بگیریم معجزهای رخ دهد و حاکمیت دری بگشاید و مردم اقبالی نشان دهند، هیچ حزبی در ایران وجود ندارد که به تنهایی بتواند مجلس یا حتی دولت را تشکیل دهد. از کارگزاران که کارتل سیاسی مدیران مُدرن جمهوری اسلامی است تا اتحاد که حلقه اصلی مطالبهگر اصلاحطلبان است، از موتلفه کهنهکار تا احزاب نزدیک به قالیباف هیچ کدام چنین ظرفیتی ندارند و باید با احزاب دیگر ائتلاف کنند.
ائتلاف هم که این روزها عملی است بدخاطره و بدعاقبت که برای یک سوی ماجرا چیزی جز هزینه و فحش و ناکامی ندارد و بعید است در شرایط عادی و حتی غیر عادی کسی به سادگی به آن رضایت دهد.
با توجه به این مسائل هرچند توجه به دولت یا مجلس حزبی پسندیده است و کمک میکند قبح حزبی بودن ریخته شود ولی بعید است بتوان انتظار دولتی حزبی را در سال ۱۴۰۰ داشت.
نظر شما