جلال آل احمد نویسنده، منتقد و مترجم سرشناس کشور در ١١ آذر ۱۳۰۲ در شهر تهران چشم به جهان گشود و در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در سن ۴۶ سالگی در شهر اسالم از توابع استان گیلان به دیار باقی شتافت، وی نگارش مجموعه داستان های شاخصی نظیر: «پنج داستان»، «نفرین زمین»، «مدیر مدرسه»، «سنگی بر گوری»، «نون و القلم»، «زن زیادی»، «دید و بازدید» و ... را برعهده داشته است.

از طلوع تا غروب با جلال آل احمد / کمتر از نیم قرن زندگی پرتلاطم

سلام نو - سرویس فرهنگ و هنر | افروز محرابی: هجدهم شهریورماه ۱۳۹۹ مصادف با پنجاه و یکمین سالروز درگذشت «جلال آل احمد» نویسنده و فرهیخته فقید و سرشناس ایرانی است و به همین مناسبت و پس از گذشت بیش از نیم قرن از درگذشت وی، به بررسی زندگی این هنرمند مطرح،پرداخته ایم که در ادامه خواهید خواند.

جلال آل احمد نویسنده، منتقد و مترجم سرشناس کشور نگارش آثار مطرحی همچون «پنج داستان»، «نفرین زمین»، «مدیر مدرسه»، «سنگی بر گوری»، «نون والقلم»، «سرگذشت کندوها»، «زن زیادی»، «دید و بازدید»، «سه تار»، «از رنجی که می بریم»، «غرب زدگی»، «خسی در میقات»، «پنج داستان»، «اورازان» و ... را در کارنامه هنری خود داشت؛ این هنرمند سرشناس اگر در قید حیات بود امسال ۹۶ سال داشت.

طلوع :
جلال آل احمد نویسنده فقید ایرانی در ۱۱ آذر ۱۳۰۲ در خانواده ای مذهبی و روحانی در محلهٔ سیدنصرالدین در شهر تهران چشم به جهان گشود، پدر وی سیداحمد حسینی طالقانی از طلاب مطرح و آیت الله سید محمود طالقانی از روحانیون مطرح انقلاب اسلامی و بنیانگذار نهضت آزادی ایران پسر عمو وی محسوب می شود، اصالت جلال به روستای اورازان شهر طالقان از توابع استان قزوین باز میگردد، پدر وی پس از اتمام دوران ابتدایی دیگر مانع ادامه تحصیل وی شد، اما او به دور از چشمان پدر روزها به کارهای مختلفی از قبیل چرم فروشی، ساعت سازی و سیم کشی برق مشغول بود و شب ها در مدارس شبانه دارالفنون به ادامه تحصیل پرداخت.

این نویسنده سرشناس در دوران دبیرستان با خواندن نوشته های سید احمد کسروی و محمد حسن شریعت سنگلجی به عضویت حزب توده درآمد و بدون اطلاع خانواده و از طریق مدارس شبانه در سال ۱۳۲۲ موفق به دریافت مدرک دیپلم می شود، اما از آنجایی که اکثر اطرافیان و خانواده وی از جمله پدر و پدر بزرگ و حتی برادرش طلبه و مذهبی بودند، جلال به اصرار پدر برای طی کردن دوران طلبگی عازم نجف شد تا در کنار برادرش سید محمد تقی طالقانی به کسب علم دروس حوزوی بپردازد.

از طلوع تا غروب با جلال آل احمد / کمتر از نیم قرن زندگی پرتلاطم

وی سه ماه پس از حضور در نجف به تهران بازگشت، اما از طرف خانواده به دو دلیل طرد شد، یکی پیوستنش به حزب توده و دیگری روی آوردن به جریان روشنفکری و عدم تمایل به ادامه دادن راه پدر و پدربزرگش که روحانیت بود. جلال پس از گذشت چند ماه در گروه ادبیات دانشسرای عالی و در رشتهٔ زبان و ادبیات فارسی مشغول به تحصیل شد و در سال ۱۳۲۴ نخستین کتاب خود را با عنوان «دید و بازدید» که برگرفته از نام یکی از دوازده داستان موجود در کتاب است را به چاپ رساند، این کتاب  شرحی است از دید و بازدیدهای جوانی که در ایام عید نوروز وارد مجلسی می‌شود و در این مسیر با حوادث جالبی روبه‌رو می‌شود.

جلال آل احمد در سال ۱۳۲۵ از دانشسرای عالی فارغ التحصیل شد، لازم به ذکر است که این مترجم نامی ایرانی در مقطع دکترا نیز به ادامه تحصیل پرداخت اما در اواخر تحصیل آن را نیمه کاره رها کرد و در سال ۱۳۲۶ پس از جدایی از حزب توده و در سن ۲۴ سالگی اما در کمال پختگی دومین کتاب خود را با عنوان «از رنجی که می بریم» را روانه بازار کرد، این کتاب شامل هفت داستان کوتاه از قبیل «دره خزان زده»، «زیرابی‌ها»، «در راه چالوس»، «آبروی از دست رفته»، «محیط تنگ»، «اعتراف» و «روزهای خوش» است و یکسال پس از آن در سال ۱۳۲۷ با نگارش کتاب «سه تار» که شامل سیزده داستان کوتاه بود نام خود را به عنوان یک نویسنده صاحب سبک بر سر زبان ها انداخت.

وی در سال ۱۳۲۹ علیرغم مخالفت های خانواده علی الخصوص پدرش با سیمین دانشور نویسنده و مترجم سرشناس کشور و خالق رمان مطرح سووشون ازدواج کرد و سیداحمد حسینی طالقانی پدر جلال آل احمد در روز عقد آنها به شهر قم رفت و تا سال ها با آنها قطع رابطه کرد و به خانه آنها رفت و آمدی نداشت، جلال آل احمد در سال ۱۳۳۱ یکی از مشهورترین کتاب های خود یعنی «زن زیادی» را تالیف کرد، این کتاب که در واقع جمع‌آوری همهٔ داستان‌های دربارهٔ زنان و با محوریت آنان از تمامی آثار آل احمد در قالب یک کتاب است و به نقش کم ارزش زن در سالهای ابتدایی قرن سیزده می‌پردازد.

از طلوع تا غروب با جلال آل احمد / کمتر از نیم قرن زندگی پرتلاطم

این نویسنده فقید جامعه ادبی کشور در سال ۱۳۳۷ دو داستان بلند با عنوان «سرگذشت کندوها» و «مدیر مدرسه» را به چاپ رساند و بیش از پیش بر شهرتش افزود و در سال ۱۳۴۰ نیز توانست کتاب «نون والقلم» را روانه بازار کند، جلال در همین سال کتاب «غرب زدگی» را نیز به انتشار رساند که در ابتدا توقیف شد، مهم‌ترین ویژگی ادبی جلال آل احمد نثر فشرده و موجز و درعین‌حال عصبی و پرخاشگر او بود که نمونه‌های خوب آن را در سفرنامه‌های او مثل «خسی در میقات» یا داستان زندگی‌نامهٔ «سنگی بر گوری» می‌توان مشاهده کرد.

جلال در سال ۱۳۴۲ رمان «سنگی بر گوری» که در واقع زندگی نامه خود او را نگارش کرد و موضوع اصلی کتاب ناباروری خودش و بی‌فرزندی او و سیمین دانشور بود، اما به احترام همسرش سیمین دانشور هرگز به چاپ نرساند، اما در سال ۱۳۶۰ و دوازده سال پس از مرگش، برادرش شمس آل احمد آن را به چاپ رساند، وی  این کتاب را در شش فصل و با یادداشت‌های کوتاه و به‌هم‌پیوسته و به صورت تک‌گویی نوشته‌ و طی آن به بی‌فرزندی خود و همسرش سیمین دانشور و عقیم‌بودنش و تأملات و افکارش پیرامون این مسئله پرداخته‌ است.

جلال آل احمد در سال ۱۳۴۳ و در حالی که ۴۱ ساله بود کتاب مشهور «خسی در میقات» که سفرنامه حج خود بود را نگارش کرد و در سال ۱۳۴۵ به چاپ رساند، وی در این کتاب می‌نویسد: «من فهمیدم که خسی هستم که به میقات آمده، نه کسی که به میعاد.» و از ویژگی‌های بارز این کتاب توجه زیاد نویسنده به جزئیات و متن روان و دلنشین آن است، جلال در این کتاب نه فقط از جنبهٔ زیارتی بلکه از زوایای مختلف به سفر حج نگاه کرده و مسائل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، سیاحتی و … را مورد توجه و تحلیل قرار داده‌است.

از طلوع تا غروب با جلال آل احمد / کمتر از نیم قرن زندگی پرتلاطم

وی پس از نگارش کتاب «سنگی بر گوری» و عدم چاپ آن در سال ۱۳۴۶ رمان «نفرین زمین» را به چاپ رساند،  این رمان، سرگذشت معلمی است که برای درس دادن به یک روستا می‌رود و در واقع این کتاب آخرین اثر چاپ شده از وی در زمان حیات وی محسوب می شود، لازم به ذکر است که کتاب «پنج داستان» که شامل پنج داستان منتشر نشده از وی بود در سال ۱۳۵۰ به چاپ رسید.

این نویسنده و منتقد نامی کشور لاوه بر نویسندگی در حوزه ترجمه نیز فعالیت های فراوانی داشته است و کتاب های مطرحی همچون «تشنگی و گشنگی» و «کرگدن» نوشته اوژن یونسکو، «مائده‌های زمینی» و «بازگشت از شوروی» نوشته آندره ژید، «دست های آلوده» نوشته ژان پل سارتر، «سوء تفاهم» و «بیگانه» نوشته آلبر کامو، «قمارباز» نوشته داستایوفسکی و ... را ترجمه و به چاپ رسانده است.

از طلوع تا غروب با جلال آل احمد / کمتر از نیم قرن زندگی پرتلاطم

غروب:
جلال آل احمد نویسنده سرشناس معاصر کشور در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در ۴۶ سالگی در شهر اسالم از توابع استان گیلان چشم از جهان فروبست و تشییع و خاکسپاری وی خیلی سریع انجام شد و همین موضوع احتمال دست داشتن ساواک در مرگ وی را بیشتر کرد. جلال آل احمد در وصیت نامه خود ذکر کرده بود که پس از مرگش جسد او را در اختیار اولین سالن تشریح دانشجویان قرار دهند؛ اما به دلیل شرعی نبودن وصیتش، در حالیکه همه منتظر تشییع پیکر وی با مراسماتی در شان این نویسنده و خواستار ساخت آرامگاهی برای وی بودن، پیکرش را پس از مرگ در مسجد فیروزآبادی جنب بیمارستان فیروزآبادی شهر ری به‌امانت گذاشتند، اما به یکباره و به طرز عجیبی و در سکوت خبری پیکر بی جان جلال را در قسمت بالای شبستان مسجد فیروزآبادی در شهر ری به خاک سپردند.

پس از مرگ نابهنگام آل احمد شایعات پیرامون مرگ وی به وفور شنیده می شد، شمس آل احمد برادر او با جدیت از دست داشتن ساواک در مرگ وی صحبت کرد و شرح مفصلی در این باره در کتاب از چشم برادر بیان کرده‌است، اما از طرفی سیمین دانشور همسر وی، این شایعات را تکذیب کرده‌ و در کتاب غروب جلال، علت مرگ او را زیاده‌روی در مصرف نوشابه الکلی قزونیکا ذکر می‌کند و علت پزشکی مرگ را هم آمبولی در اثر افراط در مصرف مشروبات الکلی و سیگار اشنو نقل می‌کند.

کد خبرنگار: ۱۵
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • پربازدید

    پربحث

    اخبار عجیب

    آخرین اخبار

    لینک‌های مفید