سلام نو – سرویس ورزشی: شب گذشته وقتی هوداران بارسا و بایرن در حال کل کل فوتبالی بودند بدبینترین هواداران بارسا و خوشبینترین هواداران بایرن هم فکر نمیکردند سنگینترین شکست بارسا در ۸۰ سال گذشته رقم بخورد و بعد از هشت دهه این تیم دوباره با نتیجه ۸-۲ ببازد.
سنگینترین شکستهای بارسا که ما به خاطر داریم در سال ۲۰۱۹ در برابر لیورپول و در سال ۱۹۹۴ در برابر میلان و هر دو با چهار گل رقم خورد، نتایجی که با شکست ۸-۲ در برابر بایرن بسیار فاصله دارد.
با این همه بارسا دو شکست سنگین این چنینی دیگر در کارنامه دارد که کمتر کسی از آن دوران زنده است تا آن شکستها را به خاطر داشته باشد. اولی شکست ۸-۲ برابر رئال مادرید در ۸۵ سال پیش است که تبدیل به بزرگترین شکست بارسا از رئال و البته بیشترین تفاضل گل در یک بازی حرفهای بین دو تیم شد. دومی که اتفاقا پرگلترین شکست بارسا نیز به حساب میآید هم شکست از سویا با نتیجه ۱۱-۱ در لالیگا در سال ۱۹۴۰ یعنی ۸۰ سال پیش است.
یک مربی درجه دو برای یک تیم درجه یک
اما چرا بارسلونا چنین در برابر بایرن فروریخت؟ آن چه دیشب در زمین فوتبال رخ داد یک اتفاق ساده نبود، هرچند برای زدن هشت گل شانس هم همراه بایرن بود، اما واقعیت این است که بارسلونا این فصل اصلا در حد خودش نبود. بارسا هیچ جامی کسب نکرد، هیچ درخشش خاصی نداشت و حتی مسی آن مسی همیشگی نبود.
اولین دلیل عملکرد این فصل بارسا به نیمکت این تیم باز میگردد جایی که کیکه ستیین هدایت بارسلونا را به عهده دارد. او به جای ارنستو والورده به بارسا آمد و قرار بود زنده کننده راه و روش یوهان کرویف باشد و بارسلونای پر جنب و جوش را زنده کند، اما او بارسا را به تمام معنا نابود کرد. در دوران والورده بارسا حداقل در لالیگا قهرمان میشد و در اروپا عملکرد آبرومندی داشت اما بارسای ستیین هیچ چیز ندارد، نه جام، نه بازی زیبا و نه حتی آینده.
واقعیت این است که ستیین مربی بدی نیست. با رئال بتیس نتایج درخشانی گرفت و سختکوش است، اما او در نهایت یک مربی درجه دو است که برای یک تیم درجه یک کار زیادی نمیتواند بکند. نیمکت تیمهایی مثل رئال و بارسلونا به چهرههای وزن داری مثل زیدان، گوآردیولا و رایکارد نیاز دارد که به جز توان فنی، وزن و پرستیژ لازم برای هدایت و رهبری چنین تیمهایی و بازیکنانش را داشته باشند.
حالا فابریتزیو رومانو خبرنگار ایتالیایی اسکای اسپورتس اعلام کرد، مسئولان بارسا به این نتیجه رسیده اند که این بارسلونای بیمار نیاز به بازسازی جدی دارد و این مساله با حضور ستیین ممکن نخواهد بود؛ بنابراین در گام اول امروز حکم برکناری ستیین صادر خواهد شد و ظاهرا اریک آبیدال هم باشگاه را با او ترک میکند تا جای خود را به چهرههایی مثل ژاوی یا پوچینیو دهند. به نظر میرسد پس از این دو بارتومئو هم باید از سمت ریاست باشگاه کنار برود، مردی که یک محصول مدیریتش دیشب به چشم آمد و گرانترین خرید تاریخ بارسا یعنی فیلیپ کوتینیو در تیم رقیب توانست سه گل وارد دروازه بارسا کند.
ستارگانی که پیر میشوند
مسئله دیگر بارسا پیر شدن ستارههایش و عدم بازسازی نسلی این تیم است، چیزی که برای بارسا با آن آکادمی فوتبال مشهورش فاجعه بار است. مسی بیتردید بازیکن کم نظیری در تاریخ فوتبال جهان است، اما مسی، بوسکتس و پیکه پیر شدهاند و دیگر آن جوانان شاداب سالهای ابتدایی دهه اول هزاره جدید نیستند که بتوانند به تنهایی بارسا را به جلو بکشند.
از سوی دیگر جای خالی اینسیتا و ژاوی هنوز که هنوز است در بارسا حس میشود و بعد از رفتن این دو از بارسا انگار قلب و مغز بارسا در میانه زمین از کار افتاده. مسی ستاره بزرگی است اما کاری که ژاوی و اینیستا میکردند را نمیتواند تکرار کند و مدیریت باشگاه باید جایگزین بزرگ و مناسبی برای ستارگان خود مهیا میکرد.
مسی نیز در این سالها نشان داده که با رفتن ستارههای دیگر بارسا مانند سالهای قبل نمیتواند یک تنه بازی را عوض و اشتباهات دیگران را جبران کند، چنانچه بیهوده است انتظار داشته باشیم او به تنهایی هشت گل بزند! او بارها نارضایتی خود را از کادر فنی و مدیریتی تیم ابراز کرده و بسیاری نگرانند با این روند، بارسا را ترک کند.
آخرین نکته شب گذشته اما مخصوص تماشاگران ایرانی بود. آنها در شبی که یکی از امپراطوریهای فوتبال در دو دهه گذشته سقوط کرد بیش از همه چیز نبود عادل فردوسیپور را حس کردند، به ویژه وقتی گزارشگر بازی برای ده گل رد و بدل شده در مسابقه یک جمله مناسب، یک توصیف متفاوت و حتی یک حس درست نداشت.
نظر شما