به گزارش سلام نو، روزنامه اعتماد نوشت: آقای رییسجمهور! چرا با خبر «گشایش بزرگ اقتصادی» هیجان تزریق میکنید وقتی هنوز میان کارشناسان بخشهای مختلف دولت بر سر طرح موسوم به فروش «اوراق ارزی با پشتوانه نفت» یا همان فروش «پتههای نفتی» و شرایط اجرایش توافق نشده است.
این برگهها میتوانند حکم برگههای سهام را داشته باشند و آرام، آرام بازار کاغذی نفت را در داخل ایران شکل دهند.» در آن مقاله که با نام «پتههای نفت را رو کنید» در همین صفحه منتشر شده بود، جزییاتی از این طرح شرح داده و تاکید کرده بودم که اجرای این طرح، نیازمند کار کارشناسی دقیقی است.
برخی کارشناسان معتقدند نباید خریدار پتههای نفت را مکلف به برداشت فیزیکی نفت خام در موعد سررسید کرد بلکه باید خریدار باشد تا در موعد سررسید یا نفتش را برداشت کند یا برگهاش را دولت بفروشد یا اینکه به شرکت ملی نفت اختیار دهد تا نفت خریداری شده را از طرف مالک آن فروخته، کارمزدش را دریافت کرده و پول نفت فروخته شده به قیمت روز را به مالک «پتهها» بدهد. این موضوع بسیار پیچیده است. انتخاب هر کدام از این سناریوها، اقتضائات خاص خودش را دارد.
به اعتقاد برخی کارشناسان، شرکت نفت باید یک «کف قیمتی» را برای خریداران پتههای نفتی تضمین کند تا اگر قیمت نفت پایینتر از آن «کف قیمت» رفت، خریدار ضرر نکند. اگر این سناریو پذیرفته شود طبعا شرکت نفت خواهد گفت باید «سقف قیمت» هم تعیین شود تا بالاتر از آن به عنوان سود دولت در نظر گرفته شود به خاطر ریسکی که پذیرفته است.
برخی دیگر از کارشناسان معتقدند، تضمینی برای تعیین حداقل و حداکثر قیمت نفت نباید در نظر گرفته شود و خریداران باید در یک بازار آزاد با پذیرش ریسکهای معامله، خرید و فروش کنند. در این صورت معلوم نیست مردم چقدر از خرید پتههای نفتی استقبال کنند با توجه به اینکه تحلیل بازار نفت بسیار تخصصی است.
گروه سومی هم هستند که اعتقاد دارند، بهتر است پتههای نفتی با 5 درصد کمتر از فوب خلیج فارس عرضه شود(مثل قیمت تحویل نفت به پالایشگاههای داخلی) و بعد بیمههایی با دریافت این 5 درصد، پتههای نفتی را در قیمت مشخصی بیمه کنند.
فرض کنید برگه هر بشکه نفت را در بتههای 100 بشکهای امروز به قیمت 40 دلار با سررسید دو ساله در بازار بورس عرضه کنند. اگر دو سال بعد قیمت هر بشکه نفت 50 دلار شود به معنی این است که خریدار این نفت در هر بشکه سالی دوازده و نیم درصد سود ارزی کرده است. در حقیقت خریدار هم ارزش پولش را در این دو سال به دلار حفظ کرده و هم سالی دوازده و نیم درصد سود ارزی کرده است. این رقم سود بسیار بزرگ است، وقتی بدانید «لایبور» بین 5/1 تا 3 درصد است. (لایبور میانگین نرخ بهره بینبانکی است.) بنابراین ساده است که فروش پتههای نفتی میتواند جذاب باشد به شرط آنکه با اعتماد عمومی مردم بازی نشود.
فروش پتههای نفتی حتما کار خوبی است اگر دقیق و کارشناسی اجرا شود و بسیار بد خواهد بود اگر بیمحابا و بدون در نظر گرفتن ابعاد مختلفش به شعارها گره خورده و راهی بازار شود. اگر پتههای نفت را قطعی نفروشید در حقیقت یعنی اوراق قرضه ارزی منتشر کردهاید تا مخارج امروزتان را تامین کنید. یعنی دولت بعد را از هم اینک بدهکار کردهاید. اگر کار دولت قبلتر بد بود که دولت شما را بدهکار کرد، کار شما هم بد خواهد بود اگر دولت بعد را بدهکار کنید. اگر پتههای نفت را قطعی بفروشید، آنگاه دیگر حق ندارید حداقل و حداکثر قیمت برایش تعیین کنید یا شرکت نفت، فروش نفت به خریدار را صرفا یک امکان بداند نه حق بدون مذاکره خریدار. حالا اگر «کف قیمتی» تضمین نشود، مردم ممکن است اعتماد نکنند و ریسک خرید پتههای نفتی را قبول نکنند. میبینید چقدر ماجرا پیچیده است آقای رییسجمهور!
نظر شما