به گزارش سلام نو، محمدرضا باهنر از دستاوردهای انقلاب پس از چهل سال، عملکرد دولت های بعد از انقلاب و علت خارج شدن چهره های شاخص انقلاب از صحنه سیاسی گفت. او بیان کرد: دولت جنگ تمام توان خود را به کار گرفت تا تأمین کننده و پشتیبانی دفاع مقدس را بر عهده داشته باشد و موفق بود. دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین درباره دولت سازندگی گفت: این دولت تنها بر مسایل اقتصادی تمرکز کرد و در نهایت مشکلاتی فرهنگی پیدا کردیم. در دولت اصلاحات توسعه سیاسی مطرح شد و بسیار خوب بود و ادبیات تغییر کرد، ولی ۴ سال وقت کشور صرف دعواهای سیاسی گردید.
عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره دولت احمدی نژاد اظهار کرد: آقای احمدی نژاد در مسکن مهر بیش از یک میلیون خانواده را خانه دار کرد، ولی به یکباره از همین مسکن مهر تورمی ۴۲ درصد به سراغ کشور آمد یعنی برای یک میلیون خانواده مسکن ساخت و ۱۵ میلیون خانواده را دچار تورم کرد. احمدی نژاد امروز فقط علاقمند است تا با سوار شدن به موج نارضایتی مردم زمینه را برای انتخاب مجدد خود به ریاست جمهوری فراهم کند. دولت آقای روحانی بر روی برجام متمرکز شد و حرکتی به جا بود.
متن کامل گفت وگوی خبرنگار شفقنا با محمدرضا باهنر را می خوانید:
با توجه به ۴ دهه از وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ به نظر می رسد این انقلاب فرازها و چالش های فراوانی را سپری کرده است. ارزیابی کلی شما چیست؟ با توجه به مقاطع مختلف که برخی متاثر از رویکردها و سیاست های دولت ها نیز بوده است، شما چه ارزیابی از دولت های بعد از انقلاب دارید؟ فکر می کنید کدام یک از این دولت ها بنا به ظرفیت ها و پتانسیل های موجود توانست موفقیت بیشتری کسب کند؟
امسال چهلمین سال استقرار نظام جمهوری اسلامی جشن گرفته می شود؛ ۴۰ سال عمری طولانی است. از نظر آمار باید بدانید که امروز ۷۰ درصد از شهروندان جامعه ایرانی کسانی هستند که بعد از انقلاب به دنیا آمده اند و اگر ما سن ۱۰تا ۱۲ سال را قدرت تمیز به حساب بیاوریم باید گفت بالای ۸۰ درصد از جمعیت امروز ایران قبل از انقلاب را درک نکرده اند و نزدیک به ۹۰ درصد از جمعیت ایران جنگ و امام(ره) را از نزدیک درک نکرده اند و بسیاری این سوال را دارند که انقلاب در این چهل ساله برای ما چه کاری کرده است؟! اگر بخواهیم در رابطه با اتفاقاتی که رخ داده و نکات مثبتی که وجود دارد صحبت کنیم سوال دیگری مطرح می شود و گفته خواهد شد ظرف ۴۰ سال تمام دنیا پیشرفت کرده و فن آوری ها نو شده است و علم پیشرفت کرده و باز این سوال مطرح است که شما چه کاری کرده اید و اگر انقلاب نشده بود چه اتفاقاتی رخ نمی داد؟! و یا اینکه چه اتفاقات بدی قرار بود رخ بدهد که با انقلاب از آنها جلوگیری شد؟! اگر بتوانیم باید به این سوال جواب بدهیم. پاسخ من این است که ما در یکسری از شاخص ها که عموماً در دنیا مطرح است و نحوه عملکرد و رتبه کشورها را در نظام بین الملل تعیین می کند مثل رشد و توسعه و تورم و ضریب جینی و وضعیت بهداشت و وضعیت آموزش و توسعه انسانی و… پیشرفت داشتیم؛ حتی در کشورهایی که حکومت ها غیر دموکراتیک هستند باز هم حکام میل دارند کشورشان پیشرفت کند. و ما هم پیشرفت همه کشورها را قبول داریم اما پاسخ ما این است که ما در بسیاری از این شاخص ها در ابتدای انقلاب و در زمان تحویل کشور رتبه های بسیار پایینی داشتیم. اگر بخواهم ساده تر بگویم باید گفت در این چهل سال ما پیشرفت داشتیم و از کشورهای دیگر تندتر رکاب زدیم و انرژی بیشتری صرف کردیم و به وضعیت بهتری رسیده ایم.
به عنوان نمونه در وضعیت بهداشت که یک شاخص جهانی است. بر اساس آمارهای مجامع بین المللی و آمارهای یونیسف و یونسکو و بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و… ضریب بهداشتی کشور در آسیا در رتبه های انتهایی لیست بود. یعنی نه تنها در روستا ها و نه تنها در شهرهای دور افتاده بلکه در مرکز شهر تهران نیز به طور متعدد پزشکان عمومی هندی و فلیپینی و پاکستانی و بنگلادشی داشتیم که در کشور ما طبابت می کردند. یعنی سطح علمی پزشکی و درمانی کشورهایی که پزشکانشان را بر شمردم از ما جلوتر بود و آنها پزشک صادر می کردند. ولی امروز در آسیا رتبه بهداشتی ما سوم است. این رتبه در آسیایی کسب شده که ژاپن و چین و کره جنوبی و اندونزی و هند و بسیاری از کشورهای در حال توسعه در این مجموعه قرار دارند. به صورتی که امروز در بسیاری از مناطق سازمان ملل از ما درخواست دارد تا در مورد امراضی که ریشه کن کرده ایم از جمله فلج اطفال و آبله و … به کشورهای همسایه پوشش های درمانی ارائه کنیم. و یا در مورد آموزش ما در اوایل انقلاب از حدود هر ۳۰ نفر دیپلم فقط یک نفر را داشتیم که وارد دانشگاه می شود. اما امروز صندلی های دانشگاههای ما بیش از صندلی های دیپلمه هاست. و بعضا دانشگاهها دانشجویان همدیگر را با تشویق جذب می کنند و ما هنوز در دانشگاهها صندلی های خالی داریم. باز اینجا سوال مطرح می شود اینکه پزشکی ما از لحاظ کمی رشد کرده و رشد کیفی نداشته است ولی این نکته روشن است که بسیاری از رشته های پزشکی ما پزشکانی سطح بالا دارد که بسیاری از آنها در اروپا مشهورتر از ایران هستند. نکته دیگر در رابطه با فن آوری های نو است. نانو تکنولوژی هوا فضا سلول های بنیادی هسته ای و… اوایل انقلاب حتی نام آنها در کشور ما شنیده نشده بود و جالب اینجا است که در برخی از این موارد از ابتدای انقلاب تا به حال در تحریم بودیم. در زمان شاه فقط یک راکتور هسته ای در تهران نصب شد و قراردادی بود تا سوخت آن توسط آژانس جهانی هسته ای به ما تحویل داده شود ولی ما هیچ برنامه و کاری ملی در زمینه هسته ای نداشتیم. مشخص است که ساخت و کلنگ زنی نیروگاه هسته ای بوشهر از چه زمانی آغاز شد تمام این مراحل بعد از انقلاب صورت گرفت. شاه آرزوی آن را داشت ولی هیچ برنامه و اقدامی انجام نشده بود.
مهم این است که ما به فن آوری هسته ای دست پیدا کرده ایم. در مشکلات ما با دنیا بر سر مسائل هسته ای راکتور تهران که جزو تعهدات نظام بین الملل بود در مذاکرات مطرح شد و ما سوخت ۲۰ درصد را خواستیم و آنها شروع کردند به بهانه کردن و گفتند ۳ درصدها را بدهید تا ما یک سال بعد به شما ۲۰ درصد بدهیم. ما متوجه شدیم که آنها می خواهند ایران را اذیت کنند و اعلام کردیم که خود ۲۰ درصد را تولید می کنیم. آنها باور نمی کردند کشوری که تازه به علم هسته ای دست پیدا کرده باشد چنین کاری کند و ما ظرف دو سال به ۲۰ درصد رسیدیم و میله گذاری کردیم و خودمان راکتور هسته ای تهران را سوخت گذاری کردیم. کار این راکتور در زمینه های پزشکی و کشاورزی و… است. در مورد نانو چند روز قبل یونیدو رتبه داد و ایران در نانوتکنولوژی در دنیا رتبه چهارم را دارد. یعنی هنوز تعدادی از کشورهای پنج بعلاوه یک به رتبه نانوی ما نرسیده اند. چون نانو علمی جدید است استاندارد های نانو در دنیا تنظیم و طراحی و تدوین می شود و ایران یکی از اعضای کمیته پنج عضوی این کار است. بنابراین در یک کلام عرض می کنم توسعه انسانی خود یک شاخص است که مرکب از سطح آموزش و سطح بهداشت و ضریب جینی و ظرفیت رفاه و…؛ ما در توسعه انسانی در زمان تحویل گرفتن کشور در اول انقلاب رتبه ۱۵۰ دنیا را داشتیم و امروز بیستم هستیم. اینکه شما چه کاری کرده اید که دیگران نمی کردند همین جواب را دارد.
نکته دوم از نظر قدرت امنیتی و دفاعی است. در جنگ افزار های نظامی ما از روز اول انقلاب تا امروز در تحریم بودیم. و هیچ زمانی هیچ کشوری تجهیزات نظامی ایران را نساخته است. هنوز هم هواپیماهای بزرگ ایران فانتوم های آمریکایی هستند که خودمان آنها را تعمیر و بازسازی می کنیم. امروز یک سری هواپیماهای جنگی بومی داریم که خودمان آنها را می سازیم. ما در جنگ افزار و موشک و… که عموم آنها دفاعی است خودکفا هستیم و دنیا قبول دارد که ما بزرگترین نیروی نظامی منطقه هستیم. و همین امر دعوای جدیدی است که آمریکا و اروپا با ما دارد اینکه می گویند چرا نفوذ شما در منطقه زیاد شده است؟! درحالیکه این کشورها از آن سوی دنیا در این منطقه نفوذ دارند.
نکته دیگر بحث سیستم های اطلاعاتی است. دنیا می داند که دور تا دور کشور ما آتش و خون است. در عراق و در افغانستان و در پاکستان و در سوریه و لبنان و… درگیری وجود دارد به لطف خدا با اینکه ایران هدف بسیاری از آنها بوده است اما ما جزیره امنی در این دریای آتش و خون هستیم. و این برکت به قدرت اطلاعاتی و عملیاتی ما اشاره دارد. ظرف این چهل سال کارهایی که ما می خواستیم بکنیم و انجام نداده ایم بسیار زیاد است. ولی در مجموع ایران امروز یکی از کشورهای جدی و مطرح در دنیا است و شاید در بین مقامات آمریکا روزی نباشد که آنها در مورد ایران حرف نزنند.
اما بعد از جنگ همچنان در برخی از مناطق مرزی ایران تنش وجود داشته است. هنوز هم ترورهای کور در این مناطق وجود دارد؛ امنیت در این استانها چطور تعریف می شود؟
من مقایسه ای حرف می زنم. ظرف ۷-۸ سال گذشته داعش دو سه عملیات در ایران انجام داده است. حمله به مجلس و حمله به مرقد امام(ره) و چند انفجار در سیستان و بلوچستان که برخی از سرداران ما شهید شدند. ولی در فرانسه بیش از این بود و در اروپا نیز از این دست حملات تروریستی داشتند. به هر حال ما یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار کیلومتر مربع وسعت داریم. مرزهای ما ۱۲-۱۳ هزار کیلومتر است و بعضاً برخی از مرزهای ما بسیار ناامن هستند.
آشوب در کشورهای پیرامونی ما بعضاً آنقدر زیاد است که سرریز می کند. ما به کشورهای همسایه اعلام کرده ایم که ما قرار نیست به کشورهای هم تجاوز کنیم. وقتی چند راهزن، مرزبانان ما را به خاک همسایه بردند ما قرار نیست با تانک وارد خاک همسایه بشویم. اگر این ضرورت پیش بیاید و مشخص شود که آنها نمی توانند امنیت شهروندان ما را تامین کنند و نیاز باشد چنین کاری خواهیم کرد ولی ما با کشورهای همسایه دوست هستیم و می گوییم باید همکاری های منطقه ای داشته باشیم تا به موقع جلوی این آشوب ها را بگیریم. این مسائل برای برخی از همسایگان ما طبیعی شده است و یا نمی خواهند و یا نمی توانند و هر روز در کشورهای آنها تعدادی به خاک و خون کشیده می شوند و گویی عادت کرده اند و یا توان مقابله ندارند و یا نمی خواهند مقابله کنند لذا برخی از این مشکلات سرریز کرده است.
برگردم به پرسشم، در این چهل سال دوازده دولت بر سر کار آمدند، عملکرد هر یک از دولت ها را چطور ارزیابی می کنید؟ به نظر شما تا به امروز کدام دولت موفق تر در ظرف زمانی و مکانی خود بوده است؟
در مورد پیشرفت ها باید گفت تمام دولت ها شریک بودند یکی زمینه سازی کرد و یکی آماده سازی کرد و یکی جلو رفت و یکی سرعت بیشتری داشت و یکی سرعت کمتری داشت. و نمی توان گفت کدام دولت برای ما کافی بود. اگر از نظر سیاسی عرض کنم چه چپی ها و چه راستی ها و چه اصلاح طلب و چه اصولگرا هر کدام خدماتی را انجام داده اند و طبیعی است که هر کدام نقطه ضعفی داشته باشند. دولت جنگ تمام توان خود را به کار گرفت تا تامین کننده باشد و پشتیبانی دفاع مقدس را بر عهده داشته باشد و موفق بود. ۸ سال دفاع مقدس سال های سختی بود در اواخر جنگ صدام به طور هم زمان میگ روسی داشت. آواکس آمریکایی داشت. سوپر استاندارد فرانسوی داشت. چیفتن انگلیسی داشت. بمب شیمیایی آلمانی داشت. موساد و ریال های عربستان و دینار های کویت و امارات پشت سر او بود و با ما می جنگید. اگر تاریخ ایران را در نظر بگیرید. در دویست سال قبل از پیروزی انقلاب هر زمان حکومت ایران با یک همسایه درگیر شد بعد از پایان درگیری بخشی از کشور را از نقشه درآورده اند. حتی در زمان پهلوی نیز بحرین یک جزیره که از ما بود، جدا شد. ۸ سال دفاع مقدس تنها جنگ تاریخ ایران بود که طی آن حتی یک وجب از خاک ما جدا نشد. شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه را پیشنهاد کرد و ما هم پذیرفتیم. در همان قطعنامه آمده است که میزان خسارت وارد آمده به ایران هزار میلیارد دلار است و عراق موظف شد آن را بپردازد ولی بعد ها عراق آنقدر گرفتار شد که نتوانست بپردازد و اینها جزو طلب های ماست. در تمام دوران بعد از انقلاب فروش نفت ما دو هزار میلیارد دلار بود. یعنی فقط هزار میلیارد دلار آن در جنگ از دست رفت. ما تا امروز ۲۰ هزار شهید ترور داشتیم. شهید مطهری و شهید مفتح بسیاری از نمایندگان مجلس و نمایندگان رهبر در استانها و… شهدای ترور هستند و این افراد از نام آوران بودند درحالیکه با حساب افراد گمنام این جریان، ۲۰ هزار شهید ترور داریم و همه این گرفتاری ها را داشتیم و چهل سال از انقلاب گذشت.
برخی از دولت های ما در یک مساله تمرکز می کردند به طور مثال دولت سازندگی در آبادی خرابی های جنگ تمرکز کرد. البته این به معنی آن نیست که ما امروز خرابی و آثار جنگ را در کشور از بین برده ایم. هنوز هم در استانهای ما جاهایی وجود دارد که نتوانستیم خسارت های وارده را جبران کنیم. اما دولت سازندگی بر آبادانی تمرکز کرد آقای هاشمی عقیده داشت بعد از جنگ فضای کشور فضایی فرهنگی و سالم است و فکر می کردند این فضا همینطور باقی خواهد ماند و فقط بر مسائل اقتصادی تمرکز کردند و ما کم کم مشکلاتی فرهنگی پیدا کردیم. حضرت آقا در سال ۷۴ به طور مرتب درباره تهاجم فرهنگی دشمن تذکر می دادند. و می گفتند دشمن عقبه لشگر ما را می زند. ولی دولت به دنبال کارهای اقتصادی بود.
در دولت اصلاحات توسعه سیاسی مطرح شد و بسیار خوب بود و ادبیات عوض شد ولی ۴ سال وقت کشور هدر شد و دعواهای سیاسی به وجود آمد و اطرافیان دولت بر علیه آقای هاشمی حرف می زدند و می خواستند قتل های زنجیره ای را به گردن مرحوم هاشمی رفسنجانی بیندازند. دعواهای بی خود شروع شد و به تخریب نیروهای قبل از خود پرداختند. آقای خاتمی در دوره دوم به دنبال کارهای اقتصادی بود و عسلویه و پارس جنوبی و… شروع شد.
در دولت آقای احمدی نژاد یک سری کارهای رفاهی در کشور شد. یارانه ها راه اندازی شد با اینکه من یارانه ها را به عنوان یک حرکت استراتژیک قبول ندارم ولی با توجه به آمار مردم محروم در کشور باید گفت آقای احمدی نژاد در مسکن مهر بیش از یک میلیون خانواده را که تا چندین نسل قبل، زیر سقف نخوابیده بودند و همواره در چادر و کپر بودند خانه دار کرد ولی به یکباره از همین مسکن مهر تورمی ۴۲ درصد به سراغ کشور آمد یعنی برای یک میلیون خانواده مسکن ساخت و ۱۵ میلیون خانواده را دچار تورم کرد این کارها برای نتیجه گیری نیاز به تحلیل دارد. باید گفت هر کار مثبتی صورت گرفت چون جامع دیده نشد مشکلاتی به همراه داشت. در مورد یارانه ها باید ۲۰تا۴۰ درصد از کف فقر جامعه گرفته می شد و به آنها یارانه می دادیم نه اینکه به تمام مردم ایران یارانه بدهیم و تورم و گرانی را به کشور تحمیل کنیم.
دولت آقای روحانی بر روی برجام متمرکز شد و این نیاز بود و حرکتی به جا بود. در ابتدای دولت ایشان تمام دنیا با این تصور که ما می خواهیم بمب هسته ای بسازیم بر علیه ما متحد شده بود. تبلیغ می شد و ما وارد بازی بُرد بُرد شدیم. ما می خواستیم در این بازی نشان دهیم که اهل جنگ و دعوا و سلاح کشتار جمعی نیستیم. رهبری فتوا داده اند که ساخت سلاح های کشتار جمعی حرام است و دولت مذاکره کرد و غرب متوجه شد که ایران به دنبال بمب هسته ای نیست. ولی ما فن آوری هسته ای را می خواهیم. در نهایت چند قطعنامه سازمان ملل لغو شد و برجام اجرا شد. درست است که امریکا از برجام خارج شد و همین، مقداری از گرفتاری های داخلی ما را تجدید می کند اما دنیا دیگر بر علیه ما نیست و افکار عمومی دنیا بر علیه امریکا است. اروپا با اینکه نمی تواند به ما کمک کند ولی در جلسات و مذاکرات آمریکا را به عنوان مقصر اعلام می کند. برجام اگر زمانی هیچ سودی برای ما نداشته باشد دلیلی وجود ندارد که ما نیز در این توافق باقی بمانیم. ولی ما آن کشوری نیستیم که از برجام خارج شویم و مجدداً اتحادی در دنیا بر علیه ما شکل بگیرد. دنیا امروز می داند که حق با ماست. اما دولت های اروپایی که می خواهند ما در برجام بمانیم باید هزینه اقتصادی این توافق را بپردازند اگر قرار این باشد که اروپا نفع سیاسی برجام را ببرد ولی هزینه اقتصادی آن را نپردازد، برجام برای ما نفعی نخواهد داشت.
شما نیز همانند برخی معتقدید انقلاب اسلامی ایران فرزندان خود را بلعیده است؟ اگر نگاهی بیندازیم شاید برخی این طور عنوان کنند که بعضی از چهره های شاخص انقلاب به نوعی از میدان خارج شدند. برخی خانه نشین شدند برخی مورد اهانت و تهمت قرار گرفتند برخی زندانی شدندو…. شما تا چه اندازه با این دیدگاه موافقید؟مثال معروفی نیز که گفته می شود این است که چرا در ایران روسای جمهور بعد از انقلاب حالا افرادی که زنده اند نمی توانند یک عکس یادگاری با یکدیگر بگیرند.
ما یکسری اشکالات ساختاری در کشور داریم و شاید حتی نیاز باشد در این رابطه قانون اساسی ما اصلاح شود به طور مثال رییس جمهور در کشور ما بیش از دو دوره پشت سر هم نمی تواند رییس جمهور شود و اگر یک فاصله پیدا شود او می تواند دوباره رییس جمهور شود. رییس جمهور در دوره ۸ ساله کارهایی انجام می دهد و رقبایی دارد. و بعد از اتمام دوره اگر بخواهد مجدداً برگردد اختلافاتی به وجود می آید. در آمریکا قانونی وجود دارد که می گوید یک شخص در طول عمر خود نمی تواند بیش از دو بار رییس جمهور شود. تکلیف روشن است. در ایران این قانون وجود ندارد و همه روسای جمهور می خواهند در اتمام دوره خود برای دوره بعد کاری کنند که بتوانند بیایند. مشهور بود که آقای احمدی نژاد به دنبال مدودوف می گردد. در زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی و در پایان دوره ایشان آقای مهاجرانی سازی کوک کرده بود که قانون را به ترتیبی اصلاح کنند تا یک رییس جمهور تا پایان عمر خود رییس جمهور باقی بماند.
در روزهای ابتدایی ریاست جمهوری آقای روحانی، من برای عرض تبریک رفتم و به ایشان دو پیشنهاد دادم، گفتم: اولین رییس جمهور که فرار کرد و دومین نفر شهید شد و سومین حضرت آقا هستند. شما به عنوان رییس جمهور، روسای جمهور بعد از انقلاب ایران را دور هم جمع کنید. و ماهیانه جلسه ای با هم داشته باشید. شما با آقای هاشمی خوب هستید و می توانید با آقای خاتمی کنار بیایید و باید احمدی نژاد را هم تحمل کنید. و گفتم این مساله را به این مرحله ختم نکنید و به وزرای خود بسپارید تا همین کار را انجام بدهند. حتی استانداران هم باید این کار را انجام بدهند. وقتی مرور می کنم ما در استان کرمان نزدیک به ۱۵ استاندار داشتیم اگر آنها امروز دور هم جمع شوند هم فکری و هم کاری خوبی از میان این جمع ها بیرون می آید. آن طور که من شنیده ام وزیر آموزش و پرورش این کار را انجام می دهد.
آقای روحانی چه واکنشی نسبت به پیشنهاد شما داشتند؟
آقای روحانی گفتند پیشنهاد بسیار خوبی است اما انقدر سرشان شلوغ است که دیگر به این کارها نرسید. پیشنهاد دیگر من این بود که وقتی رییس، مدیر، معاون و وزیر انتخاب می کنید در اولین جلسه به آنها بگویید که پول نداریم؛ اگر می توانید بیایید و تولید ثروت کنید و منابعی ایجاد کنید و خرج کنید. رقابت ها باید رقابت های میدان سیاسی باشد و ایجاد تخاصم نکند. من به بسیاری گفته ام من از نظر سیاسی طرفدار دولت آقای روحانی نیستم، اما همیشه گفته ام که ما و طرفداران آقای روحانی در زمان انتخابات گویی یک مسابقه باشگاهی داشتیم ولی امروز دولت تیم ملی ماست و باید به دولت کمک کنیم چون موفقیت دولت موفقیت نظام و شکست آن شکست نظام خواهد بود.
آقای مهندس به سوال من پاسخ ندادید. معتقدید انقلاب اسلامی فرزندان خود را بلعیده است؟
من همین را گفتم. بعضا این مسایل پیش می آید. به طور مثال آقای احمدی نژاد امروز فقط علاقمند است بر موج نارضایتی مردم سوار شود که مثلا زمینه فراهم شود تا دوباره بتواند رییس جمور شود. خب اینکه نمی شود. یک موقع هست که طرف با دولت رقابت می کند اما یک موقع هست که نه موج نارضایتی های مردم را تحریک می کند. خب اینکه هیچ دولتی اجازه نمی دهد.هیچ حکومتی اجازه نمی دهد.
با این سخن شما، برخی ممکن است بپرسند پس چرا آقای احمدی نژاد با این تفکر هنوز هم در مجمع تشخیص هستند؟
این ها هر کدام باید یک جوری مدیریت شوند.
چون هر کدام پایگاه های خاص خودشان را دارند؟
بله. اینها هر کدام باید یک جوری مدیریت شوند. ولی من قبول دارم مقداری از این اشکالات ساختاری و مقداری رویکردی است.
به عنوان عضوی از مجمع تشخیص مصلحت نظام سرانجام لایحه پالرمو را چطور می بینید؟ برخی دیگر از اعضا قبلا از احتمال تصویب آن گفته بودند. فکر می کنید با توجه به تغییر ریاست مجمع امکان تصویب چه اندازه وجود دارد؟
آقای آملی لاریجانی موضع دیگری ندارند در چند جلسه ای که اداره کردند کاملا مشخص بود که ایشان بحث ها را آزاد می گذارد و حرفها را می شنود و گاهی نظر شخصی خود را ارائه می دهد. من هم قبل از آمدن ایشان نگران بودم که ایشان نظر شخصی خود را اعمال کنند ولی دیدم به دنبال جمع بندی نظر مجمع هستند نه نظر خودشان و من هم امروز نمی توانم در مورد نظر مجمع صحبت کنم؛ شنبه آینده جلسه داریم و این بحث ها را ادامه خواهیم داد؛ در این جلسات هم مخالف و هم موافق وجود دارد. باید دید نتیجه چه خواهد شد.
برخی احتمال حضور آقای رئیسی به عنوان رییس قوه قضاییه را قوی دانستند. با توجه به اینکه یکی از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام هستید، خبری در این خصوص دارید؟
قوی ترین سناریو و احتمال آقای رییسی است ولی هنوز قطعی نشده است و فقط در محافل و مجالس مطرح شده است.
فکر می کنید دولت آینده بیشتر برآمده از جریانات اصول گرایی باشد یا اصلاح طلبی؟آیا امکان حضور یک شخص ناشناخته تر همانند انتخابات ۸۴ هم وجود دارد؟
فاصله زیادی داریم و نمی دانم چه می شود.
در کسوت برادر شهید باهنر آیا خاطره ای از ایشان دارید که تا کنون جایی بازگو نکرده باشید؟ یا احیانا خاطره ای که متعلق به دوران انقلاب باشد؟
شهید باهنر با من ۱۷ سال فاصله سنی دارد و من خاطرات زیادی از ایشان دارم. من در بحبوحه انقلاب در تهران نبودم و در کرمان حضور داشتم و کارها را دنبال می کردم. یکبار به تهران آمدم و ایشان گفتند برای صبحانه در منزل مهمان دارند من فکر کردم از مهمان های دوستانه هستند و صبح دیدم شهید بهشتی و آقای خامنه ای آمدند؛ پس از آن آقای هاشمی و آقای بازرگان و آقای بنی صدر هم آمدند. من هم چای می بردم و احوالپرسی می کردم. آنها آنقدر سِر نگهدار بودند که بعدها فهمیدم این جلسه شورای انقلاب بود که حضرت امام(ره) نصب کرده بودند و اعضای آن مخفی بود و آنها مرتباً جلسه می گرفتند و تصمیم گیری می کردند. این جمع آنقدر سِر نگهدار بود که کار حتی از من که برادر آقای باهنر بودم مخفی بود. بعد از جلسه از این آقایان پرسیدم چه کسی به مرکز شهر می رود تا من هم با ایشان راهی شوم و اتفاقاً آقای خامنه ای که پژوی ۴۰۴ قرمز رنگ آلبالویی داشتند من را رساندند و در راه با هم گپ زدیم تا به مرکز شهر رسیدیم.
/فرارو