در طرف مقابل ظریف هرچند نماد تمام چیزهایی که اعتدالیون و اصلاحطلبان میخواهند نیست ولی اینقدر نقاط مثبت دارد که به عنوان نامزد هر دو گروه معرفی شود. او نماینده بزرگترین اختلاف نظر اصولگرایان و اصلاحطلبان، یعنی سیاست خارجی مبتنی بر مذاکره موثر است. حاشیه ندارد، سلامت است، عهد شکن نیست و اعتماد چهرههای ارشد نظام را دارد.
با این همه هر دو نفر بارها در برابر نامزدی در 1400 مقاومت کردند و حضور در انتخابات ریاست جمهوری را به صراحت رد کردند و هر کدام به دلایلی دست رد به سینه طرفدارانشان زدند.
امیرحسین قاضیزاده هاشمی، نایب رییس مجلس شورای اسلامی و نماینده مشهد از مخالفت رئیس قوه قضاییه با کاندیداتوریاش در انتخابات ریاست جمهوری ١۴٠٠ خبر داد و تاکید کرد که رئیسی مایل است ماموریتش در قوه قضاییه را با قوت پیگیری کند.
قاضی زاده هاشمی در توئیت خود نوشت: «سخن برادرم آقای امیرآبادی بر لزوم حضور آیت الله رئیسی در انتخابات ۱۴۰۰ جدید نیست. جمع بندی بسیاری از انقلابیها همین بود که مطرح هم شد اما ایشان به شدت مخالفت کردند و ضمن تاکید بر برنامه ۵ ساله خود در قوه قضاییه، طرح بحثهای اینچنینی را انحراف درمسیر تحولی قوه و گفتمان مبارزه با فساد دانستند.»
جواد ظریف هم در آخرین مصاحبه تصویری خود به فرید مدرسی گفت که فقط دیپلماسی بلد است و به جز این کار و تدریس در دانشگاه به هیچ کار دیگری علاقه ندارد.
او با تاکید چند باره بر اینکه فقط متخصص دیپلماسی است و در دیگر حوزهها یک شهروند عادی است گفت:« من در کمال صداقت عرض میکنم در خودم صلاحیت این مسئولیت را نمیبینم و فقط دیپلماسی بلدم و همین را ادامه خواهم داد.»
با این اوصاف چه کسانی میتوانند جای خالی رئیسی و ظریف را برای دو طیف سیاسی اصلی کشور پر کنند؟ به ویژه آن که هر دو گروه نیازمند گزینهای اجماع ساز برای ورود به قرن جدید هستند.
اصولگرایان محمد باقر قالیباف را هنوز روی میز دارند. او گزینهای آرمانی نیست اما حداقلهای لازم برای حضور در صحنه را دارد به خصوص اگر در یک سال آینده بتواند مجلس را خوب اداره کند. قالیباف هم تشکیلات سازی بلد است، هم میتواند دولت جوان و جهادی تشکیل دهد و هم نماد کارآمدی و تکنوکراسی در میان اصولگرایان است.
سعید جلیلی دیگر گزینهای است که در چهار سال گذشته با کابینه سایهای که درست کرده در قامت منتقد دولت ظاهر شده و هواداران خاص خود را در میان اصولگرایان دارد. مشکل جلیلی وزن کمش در دنیای سیاست است. او هرچند نماد نیروهای ارزشی اصولگرا است ولی چهرههای بسیاری خود را از جلیلی برای ریاست جمهوری مناسبتر میبینند. از علیرضا زاکانی تا حداد عادل لیست بلند بالایی وجود دارد که جلوی سعید جلیلی قرار دارند.
علی لاریجانی هم هرچند وزین، مجرب و توانمند است ولی مردی نیست که تمام اصولگرایان به او اعتماد داشته باشند. مشکل بزرگ لاریجانی اینجا است که به سختی میتوان رای مردم را به سویش جلب کرد. شخصیت آرامش هرچند برای سیاستورزی مناسب است، اما برای ایستادن در میان مردم نه.
اعتدالیون به جز جواد ظریف هیچ گزینه دیگری ندارند که توان جذب حداقلی از رای را داشته باشد. از محمد باقر نوبخت تا محمود واعظی هیچ کدام توان رقابت در انتخابات ریاست جمهوری را ندارند.
اصلاح طلبان اما با هر گزینهای به جز ظریف یا کسی شبیه به او وارد شوند به مشکل جدی بر میخورند چون نه شورای نگهبان بنای سازگاری با آنان را دارد و نه مردم دیگر به اصلاحطلبان اعتماد سابق را دارند.
به نظر میرسد کنار کشیدن ظریف و رئیسی بیش از همه به ضرر اعتدالیون و اصلاحطلبان باشد چون نه تنها امکان شکلگیری دو قطبی قوی از بین میرود بلکه اساسا دست آنها برای معرفی نامزد در پوست گردو میماند. باید دید آیا چهرههایی مثل سورنا ستاری و مهرداد بذرپاش جناحهای سیاسی ایران را از تنگنا خارج میکنند؟
سلام نو – سرویس سیاسی: جواد ظریف و ابراهیم رئیسی دو نامی هستند که مدتها است گمانه زنی درباره حضور آنها در انتخابات 1400 مطرح میشود. هر دو نفر امروز از چهرههای ارشد نظام هستند و هر کدام میتوانند نماد یک جریان خاص و مطالبات آن برای آینده ایران باشند.
ظریف و رئیسی هر دو به اندازه کافی مشهور هستند و نیاز نیست جناحهای سیاسی برای معرفی آنها به جامعه به آب و آتش بزنند. از طرف دیگر در دوران ناکارآمدی هر دو حدی از کارآمدی را داشتند.
ابراهیم رئیسی نماد هر چیزی است که اصولگرایان از سیاست و از یک رئیس جمهور میخواهند. روحانی، مردمی، ضد فساد، کارآمد، ضد استکبار و اتحاد ساز. ابراهیم رئیسی بت شکن اصولگرایان است و نمادی از نامزدی که هیچ وقت نداشتند. او مثل احمدینژاد ناشناس و عهد شکن نیست و مثل قالیباف حاشیه و حرف و حدیث ندارد.