سلام نو - سرویس سیاسی: روزگاری پدررهبر معنوی دانشجویان خط امام و بعدتر شخصیت محوری اصلاحطلبان در مسائل سیاسی مهم بود، اما امروز سید محمد موسوی خوئینیها در حالی در 78 سالگی به اکبر هاشمی رفسنجانی و موسی صدر حمله میکند که نشانی روشنی از آن سیاستمدار رمز آلود دهه 60 ندارد.
او که روزگاری عالیجناب خاکستری و پدرخوانده جناح چپ بود و میتوانست از اصغرزاده تا خاتمی و عارف را دور یک میز بنشاند امروز ظاهرا هیچ نشانی از آن مرد دیروزین ندارد.
او امروز هرچند همچنان خاکستری است، اما قطعا دیگر عالیجناب نیست. همچنین او به طور قطع پدر و پدرخوانده جریان اصلاحطلب نیست و شاید به جرات بتوان گفت که او امروز نه تنها نسبتی با اصلاحات ندارد بلکه از نظر تئوریک با این جریان تحولخواه و مدرن در تضاد جدی قرار دارد.
حمله به هاشمی از سایهها
موسوی خوینیها اخیرا در مصاحبهای خبرساز خطبههای نمازجمعه هاشمی در دهه 60 و خود هاشمی را رادیکال دانست و گفت که
" من بعنوان یکی از اصلاحطلبها، بیکار ننشستم که هر کسی حرفی علیه آقای هاشمی زد فوری به میدان بیایم و از آقای هاشمی دفاع کنم. مگر آقای هاشمی نسبت به من اینطور بود؟ در دنیای سیاست اینها توقعات یکطرفه نیست. چه دلیلی داشته هر کسی به ناروا علیه آقای هاشمی حرفی زده، اصلاحطلبها به صحنه بیایند و از او اعلام برائت کنند. مگر آقای هاشمی برای اصلاحطلبان از این کارها کرده است؟"
موسوی خوئینیها در اتهامی دیگر به هاشمی او را کسی میداند که به قانون علاقهای نداشته و برای پیش برد کار خود حاضر به انجام هر کاری از جمله اجازه از امام و رهبری بوده.
فارغ از قابل دفاع بودن یا نبودن عملکرد هاشمی از دهه 40 تا 90 باید از پدرخوانده دیروزین اصلاحات پرسید که اگر هاشمی شخصیت رادیکال دهه 60 بود او و دانشجویانی که رهبری معنوی آنان را به عهده داشت که و چه بودند؟
اگر هاشمی بیشترین اجازه را از رهبری و امام گرفت که شما برای پیش برد کار خود همین را هم روا ندانستید و بعد از فتح سفارت آمریکا خبرش را به امام دادید!
پدر رادیکالیسم و انتقاد از رادیکالیسم
اقدامات رادیکال خوئینیها در تمام این سالها با رادیکالیسم گره خورده و تنها اقدام او فتح سفارت آمریکا از روی دیوار نبود بلکه نام موسوی خوئینیها با خون، ترور و گروه فُرقان گره خورده است.
حجت السلام والمسلمین علی اکبر ناطق نوری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، سالها پیش در مصاحبه با نشریه «یادآور» پیرامون استفاده گروهک فرقان از منبرهای آقای موسوی خوئینیها در مسجد جوستان گفته بود: «من بعدها در دادگاه فرقان، از یکی از اینها (اعضای گروهک فرقان) سئوال کردم که شما از کجا به اینجا رسیدید؟» او گفت: «ما اول تفسیر پرتوی از قرآن را خواندیم. بعد دیدیم یک کسی روشنفکرتر از او تفسیر میگوید و رفتیم به مسجد جوستان در خیابان نیاوران قدیم!»
ناطق نوری در ادامه از قول این عضو گروهک فرقان اضافه کرد: «بعد دیدیم یکی انقلابیتر از همه اینها آمده و روشنفکرتر از همه اینهاست و او اکبر گودرزی است!» مسیر را ملاحظه میکنید. مجاهدین خلق هم بیشتر بچهها را از همین طریق گول میزدند. هم در زندان و هم در بیرون از زندان. آنها هم تفسیرهای تفنگی میکردند.»
جوستان مسجدی بود که موسوی خوئینیها پیش از پیروزی انقلاب در دهه ۵۰ در آن مباحثی را به عنوان تفسیر قرآن و نهجالبلاغه ارائه میداد که به گفته شهید مطهری تفسیرهایی مارکسیستی بوده است و چهرههایی چون بازرگان هم نسبت به خطر آن هشدار داده بودند.
موسوی خوئینیها دنبال بازگشت به سیاست است؟
اما پرسش اینجاست که چرا محمد موسوی خوئینیها حالا بعد از سالها یادش افتاده از موسی صدر و انقلابی نبودنش و چمران و عدم علاقه به انقلاب بگوید؟ چه شده که هاشمی دهه 60 رادیکال شده؟ مگر خود خوئینیها معتدل بود؟
واقعیت این است که از ظواهر امر اینطور پیداست که پدرخوانده چپها در سالها دور دوباره سودی قدرت دارد و امید دارد بتواند به گونهای نو به سیاست ایران برگردد و حمله به هاشمی و دفاع از رهبری آیتالله خامنهای در همین چارچوب توجیه پذیر است. خوئینیها امروز در حالی از هاشمی انتقاد و از رهبری رهبر انقلاب دفاع میکند که چند دهه است با پیامی خاص صحنه سیاست ایران را ترک کرده است.
ترک موسوی خوئینیها دو پیام عمده داشت، نخست قهر با حاکمیت و دوم اینکه در غیبت دو دههای او حالا رهبر اصلاحات و اصلاحطلبان خاتمی است و پس از او نیز شخصیتهایی چون عبدالله نوری حضور دارند و موسوی خوئینیها آن نفوذی را که باید دیگر ندارد.
با این حال با توجه به مجموع حرکات سیاسی مرد خاکستری اصلاحات به نظر میرسد میتواند انتظار حرکات بیشتری از موسوی خوئینیها را برای بازگشت به سیاست داشت، البته اگر تمام گفتههای اخیر مرد خاکستری اصلاحات از روی کینه به هاشمی نباشد.