در داستان «پادشاه و کنیزک» دفتر اول مثنوی معنوی، کنیزی خرید و فروش شده است و در قبال آن نیز هزینه ای پرداخت شده است.
در این مطلب ابتدا بر اساس تعاریف فقهی_حقوقی، مصادیق مربوط به عقد فروش از جمله؛ اقسام، اوصاف، شرایط و آثار آن را در اصل داستان مورد گفتگو قرار داده و در پایان به این نتیجه می رسد که در تعیین نوع فروش از جهات مناسب، قالب معامله با گزاره مساومه، نقدی و مالک گشتن نوشتاری – خارجی همخوانی دارد، در بخش چگونگی بیع فقط امر واجب بودن دارای شبه به نظر می رسد، در بخش شرایط بیع در بیان موضوع آن صراحت وجود دارد و در قسمت شرایط خریدار رکن شفافیت و طهارت با مانع مواجه است.
حدود چهارده قرن پیش آن زمان که اسلام در سرزمین حجاز در میان اعراب جاهلیت ظهور کرد خرید فروش برده در آن جوامع با تفاوت در روش خرید و فروش از جمله قرار دادهای رایج اجتماعی بود و در واقع برده داشتن به عنوان یک اتفاق اجتماعی در ساختار اجتماع و زندگی افراد ساکن حجاز ریشه داشت و در زندگی اجتماعی و فردی نقش به سزایی داشت و حذف آن امکان پذیر نبود و دین اسلام به همین دلیل با پذیرش اصل این موضوع فقط توانست در رابطه های حقوقی این معاملات تغییرات خوبی ایجاد کند و با ایجاد شرایط و قانون های فقهی سرانجام خوبی به نفع غلامان و کنیزان آن دوره رقم بزند.
بردهداری و نظام بردهداری از قبل از اسلام در شبه جزیره عربستان وجود داشت و از شکلی خشن و از نظام طبقاتی آن زمان تبعیت میکرد. این قرارداد اجتماعی در لایههای پیچیده جامعه و همچنین سبک زندگی آن زمان آمیخته شده بود که به راحتی قابل حذف نبود.
اسلام با قبول آن، به منظور کاهش تبعات و خشونت رفتاری صاحبان بردهها و در راستای حذف تضاد طبقاتی و شناخت هویت انسانی بردهها اقدام به اصلاح قوانین و ایجاد برخی احکام عبادی نمود تا باور و شعور مردم پیش از اسلام را نسبت به نظام بردهداری متحول نماید.
به این شکل که با ایجاد احکامی در خصوص محدودیت در برده گرفتن و رعایت حقوق انسانی بردگان و تشویق و تاکید برای آزاد سازی بردهها به روش مختلف توانست نظام بردهداری را شکلی انسانی و درخور دهد و مسیر زوال و محدودیت آن را فراهم کرد.
فروش کنیز از قوانین فقهی آن زمان بوده که در حوزههای مختلف مطالعات فقه اسلامی برای آن روش ها و آثاری دیده شده و قوانینی مقرر گردیده است.
قرارداد فروش که در داستان پادشاه و کنیزک اتفاق افتاده است از نظر اعلام و عدم اعلام بها معامله از نوع بیع مساومه و از بابت پرداخت بها، از نوع نقدی و همچنین از بابت نوع تصاحب، خارجی - انشایی است. عقد مورد بحث از تمام اوصاف مربوط به بیع بهرهمند است به جز وصف واجبات که بیماری کنیزک با خیار غبن و حیوان آن را دارای شبه کرده است. از بین شرایط مشمول فقط در موضوع فروش وضوح وجود دارد و شایستگی، اراده و مشروعیت با نظیر آشکار می شود؛ که البته عرف آن زمان چنین منطقی را توجیه می کند. در بحث شرایط خریدار در خصوص طهارت و طلق تأمل وجود دارد و به نظر می رسد که مولوی بیماری روحی کنیزک و روان پریشی وی را علت ممنوعیت فرض کرده و آن را تابعی از بیع می داند که در تملک فروشندگان قبل مانده است.