1. این والدین به کودکان خود آزادی عمل می دهند
شاید با وجود نرم افزارهای ردیابی متنوعی که این روزها والدین از آن استفاده می کنند، این کار عجیب باشد. بسیاری از والدین فکر می کنند کنترل کردن فرزندشان حتی زمانی که در یک خانه باهم زندگی می کنند، کار خوبی است.
اما محققان در دانشگاه ایالتی فلوریدا دریافتند افرادی که در دوران کودکی، نظارت بیش از حدی از طرف والدین خود دریافت کرده اند، در بزرگسالی توانایی خودکنترلی پائین تری نسبت به هم سن و سالان خود دارند. این مشکل به خصوص در محافل اجتماعی مانند دانشگاه نمود می یابد. آن ها معتقدند که دلیل این امر این است که والدینی که بیش از حد حساس و دلواپس هستند، در هنگام کنترل احساسات و رفتارهایشان، به فرزندانشان فرصت کمتری برای تمرین و یادگیری انظباط و خویشتن داری می دهند.
2. آن ها به بچه ها آموزش می دهند که کار و تلاش کنند
هر والدین خوبی، می خواهند که فرزندانشان شاد باشند و خوشبختانه سعادت، موضوعی است که توسط محققان بسیار مورد بررسی قرار گرفته است. محققان دریافته اند پایدارترین لذت های زندگی، معمولاً مواردی هستند که از طریق تلاش شخصی به دست آمده اند. وقتی که مردم در مورد چگونگی گذراندن وقت خود در انجام کارهای ارزشمند تأمل می کنند، به این نکته پی می برند که گرچه کار و تلاش در بعضی مواقع باعث کاهش شادی می شود، اما احساس رضایت و خوشبختی همیشگی را افزایش می دهد.
3. بر نقاط قوت فرزندشان تأکید می کنند
محققان دانشگاه آلاباما تجزیه و تحلیل کردند که والدین و نوجوانان چقدر درباره نقاط قوت و ضعف ها صحبت می کنند، تا چه میزان ارتباط خوب و موثری با یکدیگر برقرار می کنند و کودک تا چه میزان احساسات خود را بروز می دهد و رابطه صمیمانه ای با والدین خود دارد. واضح است که صحبت کردن در مورد نقاط قوت نوجوان، همه چیز را تحت تأثیر قرار می دهد، در حالی که بحث نکردن در مورد نقاط قوت، نتایج بدی را در این بررسی ها به همراه داشته است.
4. این والدین در صداقت، الگوی فرزندانشان هستند
محققان مطالعه ای را روی بیش از 200 کودک بین پنج تا هشت سال انجام دادند و به آن ها گفته شد اگر به درستی به چهار سوال چند گزینه ای پاسخ دهند، می توانند جایزه بگیرند. سه سوال اول جواب های واضحی داشتند، مانند این سوال که زنبورها چه نوع مایع شیرینی تولید می کنند؟ جواب عسل بود.
سوال چهارم مقداری چالش برانگیز بود و درباره پایتخت کشوری بود که اصلا وجود خارجی نداشت. قبل از اینکه بچه ها جواب دهند، محقق اتاق را به بهانه آوردن چیزی ترک کرد و به بچه ها گفت که به کارت های پیش روی خود دست نزنند زیرا جواب در پشت آن هاست. 61 درصد کودکان جواب ها را از پشت کارت دیدند و 85 درصد آن ها انکار کردند که جواب ها را دیده اند. درحالی که قبل از بازی، محققان دو موقعیت حقیقت و یا دروغ را به نمایش گذاشتند و عواقب خوب و بد آن را نشان دادند. کودکانی که در آن بازی عواقب کار بد و پاداش کار خوب را به درستی درک کرده بودند، به سوال ها صادقانه پاسخ دادند.
5. از سنین کم برای فرزندانشان کتاب می خوانند
محققان 1772 کودک را در سن یک سالگی و بعد از آن در سه سالگی مورد مطالعه قرار دادند. فرزندانی که مادرانشان برایشان کتاب می خواند و همچنین کودکانی که از نظر ژنتیکی مستعد مشکلات یادگیری بودند را نیز به طور دقیق بررسی کردند. آن ها به این نتیجه رسیدند، کودکانی که والدین آن ها در سنین پایین برایشان کتاب خوانده بودند، در سه سالگی دامنه لغات بالاتری داشتند. این حتی در مورد کسانی که دارای تأخیرهای رشدی هستند نیز صادق بود.