سلام نو – سرویس سیاسی: "تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد" تک بیت مشهور سعدی است که سالها است در قامت ضرب المثل در جامعه ایرانی دهان به دهان میچرخد، بیتی که در باب اول گلستان و زیر عنوان در سیرت پادشاهان نقل شده و به نظر میرسد مخاطب اول آن پادشاهان و در شکل عمومیتر حکمرانان باشد.
اما به نظر میرسد این روزها و در اوج بحران کرونا باید این بیت را چندین و چند باره به برخی مسئولان و سیاستمداران یادآور شد تا با اظهارات عجیب و غریب خود بیش از پیش مایه تمسخر کشور و البته ناامیدی مردم را فراهم نکنند.
دو اظهار نظری که در همین یکی دو روز حسابی مورد توجه گرفته نظرات رئیس صدا و سیما درباره سریال پایتخت و البته اظهارات عجیب و غریب محسن رضایی است.
علی عسگری در دستوری که به معاون خود درباره حواشی سریال پایتخت و شباهت آن به یکی ازفیلمهای قبل از انقلاب داده تاکید کرده که لازم است بررسی شود که این اقدام حاصل اشتباه، بی توجهی و وادادگی است یا نتیجه عملیات مرموز و فتنه انگیز «ستون پنجم فرهنگی دشمن»؟!
البته این تنها اظهار نظر عجیب علی عسگری نیست و او چندی پیش نیز با غرور زیاد در جلسه ستاد ملی کرونا به رئیس جمهور گفته بود که صدا و سیما جامعه را اداره میکند! جملهای که با چهره شگفتزده روحانی مواجه شد.
اظهار نظر عجیب دیگر مربوط محسن رضایی است که البته سابقه اظهارات عجیب و غریب کم ندارد. دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در دیدار جمعی از اساتید دانشگاههای استان تهران و در پاسخ به پرسشی درباره تحلیلهای ارائه شده پیرامون جهان پساکرونا، گفت: متعاقب یا مقارن انتشار یادداشت تحلیلی اینجانب، چندین تحلیل راهبردی درباره نظم جدید پساکرونا مطرح شد که از جمله مهمترین آنها تحلیل جداگانه آقایان چامسکی و کسینجر با دو نگاه متفاوت بود.
این یعنی محسن رضایی با ظرافت و البته با شکست نفسی کم و بیش قائل به این است که تحلیل چامسکی و کسینجر به نوعی پیآمد تحلیل او هستند!
اگر علی عسگری و محسن رضایی دو آدم معمولی و دو شهروند ساده بودند مشکلی با حرفهای آنها نبود. همین حالا هم در تمام نقاط دنیا حرفهایی عجیبتر از این زده میشود. بسیاری معتقدند هیلتر زنده است و برخی هم از ملاقات با مسافران زمان سخن میگویند، اما مسئله اینجا است که این دست از آدمها در کمتر کشوری صاحب جایگاه حکومتی هستند، آن هم جایگاهی مثل ریاست صدا و سیما یا دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام!
توهم توطئه از این بالاتر که عالیرتبهترین مسئول صدا و سیما یک اشتباه ساده در یک سریال را نتیجه عملیات مرموز و فتنه انگیز «ستون پنجم فرهنگی دشمن» بداند و نظراتی در قواره اکانتهای فیک توییتر داشته باشد؟ اگر چنین نباشد که وای به حال رسانه ملی که چنین رئیس متوهمی دارد و اگر چنین باشد وای به حال تمام نهادهای اطلاعاتی ایران که مقهور چنین نفوذ گستردهای شدهاند!
معلوم نیست چرا رئیس سازمان صدا و سیما به جای پذیرش یک اشتباه ساده - تازه اگر بازسازی یکی دو صحنه از یک فیلم قبل از انقلابی را اشتباه بدانیم - سعی در انحراف افکار عمومی دارد. کارگردان و نویسنده پایتخت به سادگی صحنهای از یک فیلم دیگر را با تمام موازین مرسوم بازسازی کردند و حالا رئیس سازمان به جای حمایت از نیروهایش هماهنگ با اکانتهای فیک مجازی به توهمات بیارزش دامن میزند.
مشکل اینجا است که با بررسی شواهد موجود به نظر میرسد علی عسگری به این توهمات باور دارد و نه تنها واقعا احتمال نفوذ در پایتخت را میدهد بلکه واقعا اعتقاد دارد صدا و سیما در حال اداره جامعه است! همین توهمات عظیم است که تصویر شوالیهگونه او روی جلد نشریه داخلی صدا و سیما را توجیه میکند.
چنین چیزی درباره سخنان محسن رضایی هم صادق است و او نه تنها به حرفهای متوهمانه خود درباره تاثیرش بر چامسکی و کسینجر باور دارد بلکه خود را تئوریسینی میبیند که هیچگاه آن طور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. چنین نگاه متوهمانهای به خصوص برای کسی که قدرت سیاستگذاری دارد مانند سم میماند.
این که در این شرایط ما آرزو کنیم تا عرصه به مسئولانی خردمندتر برسد آرزویی دور و دراز و تا حدی ناممکن است ولی این که آرزو کنیم تا مسئولان کمتر سخن بگویند تا عیب و هنر نداشته آنها به چشم نیاید آرزوی سخت و عجیبی نیست. کاش علی عسگریها و رضاییها حداقل در دوران کرونا کوتاه بیایند و اجازه بدهند فشار ذهنی بیشتری متوجه جامعه نشود.