سلام نو – سرویس فرهنگ و هنر: سی و هشتمین جشنواره فجر مثل تمام سی و هفت دوره قبلی با تمام بالا و پایینها و کم و کاستها در حال برگزاری است.
شهاب حسینی دیر میآید، کیمیایی نمیآید، خورشید ناگهانی وارد جشنواره میشود، آشغالهای دوست داشتنی تا مرز اکران با بهروز وثوقی میرود اما اکران نمیشود. برخی جشنواره را تحریم کردند، برخی گفتند چه بهتر که جشنواره تصفیه شود و برخی گفتند ما میدان را برای ایدئولوژی زدهها خالی نمیکنیم.
اوج چند فیلم را تهیه کرد و برخی دو فیلم و برخی هم برای تهیه یک فیلم ماشین و طلای همسرشان را فروختند. فیلمهایی کم بودجه و فیلمهایی سرشار از پول بودند.
در تمام این بالا و پایینها اما گروهی هستند که به ظاهرا احترام میبینند، فیلم برای آنها اکران میشود و جلسه پرسش و پاسخ اختصاصی برای هر فیلم دارند، آنها اهالی رسانه یا همان خبرنگاران هستند.
خبرنگاران عامل اصلی پوشش جشنواره فجر و فیلمهای آن هستند و از این نظر برای اهالی سینما مهم هستنند اما محترم نه! اهالی رسانه برای آنها صرفا ابزار تبلیغاتی هستند که حق نقد درست و حسابی ندارند، حق پرسش ندارند، حق زیر سوال بردن ندارند و صرفا میتوانند زمینه را برای دیده شدن فیلمها مهیا کنند.
ابراهیم حاتمیکیا که خود از رسانهچی بودن و از زیر بال و پر سید مرتضی آوینی آمده به خاطر یکی دو نقد تند از اهالی رسانه و منتقدین شاکی میشود و به آنها میگوید که بیحیا شدهاند! بی حیاییهایی که حرفهای او را به خودش تحویل میدهند! او صراحتا به منتقدانش میگوید "به توچه ربطی داره؟" و فشار نشست خبری را به فشار قبر تشبیه میکند!
اما کدام فشار قبر آقای حاتمیکیای عزیز!؟ شما که در همان نشست خبری محکم ایستادید و صدای منتقدان را قطع کردید. شما در همان نشست خبری هم که کف زن و سوت زن و هوا خواه داشتید، هرچند شبیه منتقد و خبرنگار نبودند.
اما این رفتار فقط مخصوص حاتمیکیای همیشه شاکی نیست. باران کوثری هم با خبرنگاران درگیر میشود و هادی حجازیفر هم خبرنگار را فاشیست خطاب میکند.
این وسط یکی هم مثل شهاب حسینی با هر مجوزی که شده برای فیلمش نشست خبری تشکیل میدهد تا یک دفاعیه بلند بالا تک نفره را قرائت کند و بعد هم که خبرنگار از او یک سوال میپرسد با صدایی بلند و چهرهای سرخ میخواهد صدای خبرنگار فرو بنشاند. بعد هم در پاسخ به این پرسش که چطور هواداران و ادمینهای اینستاگرام هواداری شما در نشست هستند میگوید که من هم به نشست دعوت شدهام و نمیدانم!
از ابراهیم حاتمیکیا تا باران کوثری، از سنتی تا مدرن همه و همه در بهترین حالت خبرنگار و نشست خبری را ابزاری برای دیده شدن فیلم خود میبینند، فیلمی که خودش برای دیده شدن کافی نیست!
قطعا خبرنگاران بی عیب و نقص نیستند، تمام سوالاتشان بدون قصد و غرض نیست و گاهی اشتباه میکنند ولی کاش سینماگران که از کن تا اسکار رفت و آمد دارند کمی هم به احترام و جایگاه خبرنگاران در فرنگستان توجه میکردند.
در آمریکا و در قبله آمال و آرزوهای بسیاری از اهالی سینما خبرنگاران جدی نه! بلکه پاپارتزیها هم جایگاه و احترامی دارند، خبرنگاران و منتقدان که جای خود را دارند. درگیر شدن با اهالی رسانه و عصبی شدن از سوالهای آنها اتفاقی است که کمتر به چشم میخورد و هنرمند خود را موظف به پاسخگویی میداند.
این مسائل به ظاهر ساده سالها است که در سینمای ایران رعایت نمیشود و اهالی سینما گمان میکنند حضور آنها در نشست خبری لطف و اطلاع رسانی و تبلیغ فیلمها وظیفه خبرنگاران و منتقدان است! توهمی که شاید خود اهالی رسانه نیز در آن مقصر باشند، توهمی که باید از بین برود!