سلام نو - سرویس اقتصادی: "سرمایهگذاری در بورس کمک به اقتصاد مملکت است" ، جمله ای که سر زبان سرمایهگذاران در بورس است و در جمع سپردهگذاران بانکی، معاملهگران ارز و طلا یا دلالان کالا با افتخار نسبت به آن صحبت می کنند. اما کمک حال بودن آنها چگونه است؟ آیا وجوهی که سرمایهگذاران به بازار بورس می آورند، مستقیما به عملکرد شرکتها یا اقتصاد کشور کمک می کند؟ خیر! در واقع حالت عکس آن اتفاق می افتد و عملکرد خوب شرکتها جذابیت سرمایه گذاری را افزایش می دهد و سرمایه گذاران را جذب بازار سهام میکند. پس چگونه سرمایه گذاری در بورس به نوعی کمک حال اقتصاد می شود؟
برای پاسخ بهتر است نگاهی مختصر به فرآیند سرمایهگذاری در بورس داشت. در ابتدای عرضه شرکتها در بورس پس از اعلام آمادگی مالکان اصلی و درخواست آنها، سازمان بورس اوراق و بهادار امکان ورود شرکتها را از جنبههای سودآوری طی یک سال مالی و کفایت حقوق صاحبان سهام بررسی و بعد از احراز شرایط مطلوب تایید میکند و پس از عرضه اولیه شرکت، بخشی از مالکیت شرکت به سهامداران جدید انتقال مییابد که در آینده در سود یا زیان سالانه شرکت سهیم خواهند شد.
با طی شدن این مراحل فضای سرمایهگذاری مطلوبی ایجاد شده که در آن درآمد سهامداران از شیوه بدون ربا و با پذیرش سود یا زیان شرکتها به میزان سهم خود از شرکت حاصل می شود. همچنین کارمزدی که سرمایهگذاران هر مرتبه به هنگام خرید یا فروش معاملات خود پرداخت میکنند، علاوه بر اینکه تعدیل کننده حجم معاملات است و تا حدودی از سفته بازی جلوگیری میکند یک منبع درآمدی برای سازمان بورس و نهادهای مالی مرتبط تحت نظارت آن تلقی شده که متناظر با بالا رفتن میزان معاملات افزایش می یابد.
مالیات نیز می تواند پاسخی دیگر به پرسش بالا باشد. در بازار بورس تهران، سرمایه گذاران دو نوع مالیات به صورت مستقیم و غیر مستقیم پرداخت می نمایند. مطابق ماده 105 قانون مالیاتهای مستقیم، شرکتهای بورسی به عنوان اشخاص حقوقی مشمول این قانون، بخشی از سود سالیانه فعالیت های خود را به عنوان مالیات به دولت پرداخت می نمایند که می توان به عنوان مالیات غیر مستقیم سهامداران این شرکتها در نظر گرفت و وفق ماده 143 مکرر قانون مالیاتهای مستقیم، از هر نقل و انتقال سهام، مالیاتی معادل 0.5 درصد مبلغ معامله توسط کارگزاریهای بورس از فروشنده سهام کسر می گردد و به اداره مالیات پرداخت می شود و می توان به عنوان مالیات مقطوع و مستقیم سهامداران در نظر گرفت.
چالش جدید سهامداران
به تازگی سازمان امور مالیاتی روش جدیدی برای اخذ مالیات از سهامداران بورسی در نظر گرفته و به عنوان مالیات بر عایدی سهام از آن صحبت می کند. طی مصاحبههای مدیرعامل بورس تهران، مشخص شده است که این مالیات، جایگزین مالیات مقطوع خواهد شد که توسط سرمایهگذاران به صورت مستقیم پرداخت می شود. اما آیا اساسا امکان چنین تغییر مهمی وجود دارد؟
جایگزینی مالیات بر عایدی سهام که در بورسهای بین المللی به عنوان Capital Gain Tax (CGT) شناخته شده با مالیات مقطوعی که در حال حاضر کارگزاران بورس تهران از فروشندههای سهام کسر می کنند کمی بعید به نظر می رسد. ضرورت وجود مالیات بر عایدی سهام به عنوان یک ابزار هدایت کننده مقابل سهمهایی که به شکل سوداگرانه بدون در نظر گرفتن سود شرکتها و غیر منطقی، رشد قیمت به مراتب بالاتری نسبت به رشد شاخص بورس دارند بر کسی پوشیده نیست اما باید دانست در صورتیکه این مالیات بخواهد به عنوان ضلع سوم مالیات سهامداران بورسی از آنها اخذ شود جذابیتهای سرمایه گذاری را کاهش می دهد که خود منجر به کاهش درآمد مالیات مقطوع خواهد گردید و اگر هم به عنوان ضلع دوم، جایگزین مالیات مقطوع شود، باعث بر هم زدن نظم فعلی سرمایهگذاری ها و از بین رفتن یک ابزار بسیار مفید دیگر خواهد شد. ابزاری که بوسیله آن دولت در سال 97 و با کاهش نرخ آن از 0.5 به 0.1 درصد از کل مبلغ فروش سهام، نقش بسزایی در افزایش تمایلات به سرمایه گذاری در بازار بورس داشت و به تبع آن بخشی از نقدینگی سرگردان را به این بازار هدایت کرد. چالش دیگر این نوع مالیات، مدت طولانیتر نقدشوندگی آن خواهد بود. مطابق قانون بلافاصله پس از فروش سهام، مالیات مقطوع آن از فروشنده کسر و کارگزار بورس ظرف مدت 10 روز مبلغ آن را به حساب مشخص شده توسط سازمان امور مالیاتی واریز می کند. در حالیکه سازوکار اخذ مالیات بر عایدی سهام نیازمند زیرساختهای مجزا بوده و با توجه به رویه جاری در اخذ مالیات توسط سازمان امور مالیاتی ممکن است به روندی طولانی تبدیل و حتی در برخی موارد غیر قابل وصول شود. بنابراین، در صورت اضافه یا جایگزین شدن مالیات بر عایدی سهام می بایست وجوه مختلف آن که تاثیر بسزایی دارند، در نظر گرفته شود.
نویسنده: امیرحسین بوداغی/کارشناس بازار سرمایه