به گزارش سلام نو، ماجرای استقلال و استراماچونی بالاخره تمام شد. ماجرایی که انتهای آن هرچه که می بود و حتی اگر مربی ایتالیایی راضی می شد که یک بار دیگر به تهران بازگردد،نتیجه ای جز یک شکست تمام عیار برای مدیران باشگاه استقلال و همچنین در اشل بالاتر،وزارت ورزش و جوانان نداشت. مدیرانی که انگار به سبک مدیریت دیمی عادت کرده اند و اصلا انتظار نداشتند که یک نفر تمام قد برای احقاق حقوقش در مقابل آن ها بایستد و حقش را مطالبه کند. حجم کثیر و غیرقابل باور پرونده بازیکنان و مربیان خارجی که طی سالیان اخیر در ایران فعالیت کردند و در نهایت از طریق فیفا یا AFC موفق به دریافت مطالبات خود شدند،خود گواه حجم ناکارآمدی و بی تدبیری مدیران فوتبال ماست اما چون همه این اتفاقات بعد از دوران فعالیت شان در ایران رخ داد،چندان نمودی نداشت و این چنین همگان را حساس نکرد. همچنین در طی تمامی این سال ها نجابت بازیکنان و مربیان ایرانی در پذیرش این ضعف ها و کار کردن در همین فضا، دیگر عاملی بود که بر روی این سبک مدیریت که عدم شفافیت و عدم پاسخگویی بخش عمده ای از آن است،سرپوش گذاشته بود.
حالا اما فتح بابی که استراماچونی در این زمینه انجام داد و کالدرون هم دنباله روی او شده، بیش از همیشه ثابت کرد که نمی شود با افرادی غیرمتخصص در دل فوتبالی دولتی به سوی حرفه ای شدن و پیشرفت حرکت کرد. فارغ از اینکه استراماچونی در حق هواداران و بازیکنان استقلال بی معرفتی کرد یا نه، او خدمت بزرگی به همه اهالی فوتبال ایران کرد و آن این بود که نشان داد سطح مدیریت در یک وزارتخانه و یک باشگاه بزرگ و پرافتخار در چه حدی است.
حالا گویا مدیران استقلال به دنبال استخدام یک مربی خارجی دیگر هستند حال آنکه اساسا سوال این است که اگر توانایی کار کردن با یک مربی خارجی و برآورده کردن خواسته هایش در بین مدیران باشگاه وجود دارد، چرا استراماچونی را فراری دادند که حالا بخواهند به سراغ یک گزینه جدید بروند؟ آیا فارغ از مسائل فنی و اینکه احتمالا استقلال یک فصل دیگر را هم از دست رفته می بیند، به ابعاد مالی چنین فرایندی فکر کرده اند یا فقط به فکر نمایش های رسانه ای هستند؟
از 20 روز بیش تا همین چند ساعت پیش همه مدیران عالی رتبه باشگاه و وزارت ورزش حرف از بازگشت استراماچونی و حل شدن مشکلش می گفتند. قبل از این حدود 20 روز هم به مدت چند ماه همه جا خبر از وعده های گوناگون برای رفع مشکلاتی نظیر زمین تمرین و پرداخت حقوق ها و جذب بازیکنان و... بود که در نهایت هیچکدام محقق نشدند. استراماچونی هم در نهایت ایمیل استقلالی ها را پاسخ نداد تا به جدایی دائمی اش مهر قطعی بزند.
حال سوال این است که آیا در این میان کسی استعفا خواهد داد و یا حداقل یک عذرخواهی ساده از هوادارانی که بیست روز با احساسات شان بازی شد انجام خواهد داد؟ آیا یکی از آن مدیرانی که خیلی راحت به دوربین نگاه می کردند و هرچه دلشان می خواست وعده می دادند یا در توییتر از خاطرات خدمات شان توییت می کردند، صندلی خود را ترک خواهند کرد یا دوباره از شنبه صبح با آرامش بر آن تکیه خواهند زد؟
ای کاش آقایانی که چنین راحت بر سرمایه مادی و معنوی استقلال و فوتبال ایران چوب حراج زدند هم مثل استراماچونی دیگر بر سر کار خود حاضر نشوند تا بلکه ورزش ایران از دست شان نفسی بکشد و بتواند طلوع کند./ خبرآنلاین