سلام نو - سرویس سیاسی: حسن عباسی سخنران مشهور اصولگرا که به سخنان تند، حمله به دولت و حمایت از جریانهای رادیکال اصولگرا شهرت دارد باز هم سخنانی جنجالی گفته و این بار به اعتراضات بنزینی آبان 98 پرداخته و گفته که "در حوادث آبان ماه نظام حجامت شد، مثل لبنان و عراق."
اگر اندکی دست به گوشی باشید حتما کلیپهای رنگارنگ حسن عباسی را دیدهاید، کسی که برای بار هزارم سخنانی خلاف مصالح و امنیت ملی میگوید و راست راست در خیابان راه میرود، سخنرانی میکند و میتینگ سیاسی تشکیل میدهد.
او کارش را از تحلیل سینما و تلویزیون آمریکا در برنامه راز نادر طالبزاده در شبکه چهار سیما آغاز کرد و اینطور پا به عرصه عمومی رسانه گذاشت و در یک دهه لیستی بلند بالا از توهین و تهمت به جریانها و چهرههای مختلف سیاسی برای خود مهیا کرد و مجموعهای از توهمیترین تئوریهای ممکن را در هر حوزهای ارائه داد.
او هرچند از اوایل دهه هشتاد سعی در مطرح کردن خود کرد، اما تنها با ظهور دولت احمدینژاد بود که توانست قدرت بگیرد و در نهایت به جایی برسد که از ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ عضو شورای پروانه نمایش و از اعضای هیئت داوران بیست و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر در سال ۱۳۸۹ شود.
حالا هم او در حالی میگوید در آبان نظام مثل عراق و لبنان حجامت شد که به گفته شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی بسیاری از کشته شدگان در تظاهرات حضور نداشتند و قربانی پروژه کشته سازی سرویسهای امنیتی خارجی شدند. چطور میشود خونهای ریخته بیگناهان را خون کثیف حاصل از حجامت خواند؟
چطور حسن عباسی وقایع عراق را حجامت میداند در حالی که آیتالله سیستانی تظاهرات اعتراضی مردم را تایید، کشتار معترضین توسط دولت و غیردولت را محکوم و در نهایت زمینه استعفای دولت را مهیا کرد.
اینجا البته ایرادی به حسن عباسی نیست، او مرد همین میدان و اهل چنین کارهایی است و کارنامهاش پر است از گفتار و کرداری که جز ضرر برای نظام و کشور هیچ نداشته است. از ویدئوهایش که عراق به نفرت از ایران دامن میزند تا تهمتهایی که به ارتش و وزارت اطلاعات زده همه و همه نشان از رویکرد تغییر ناپذیر او دارد.
سوال مهم این جا است که چرا سیاست قوه قضاییه حتی در دوره رئیس جدید قوه که از عدالت سخن میگوید در برابر امثال حسن عباسی چنین دوگانه است؟
چرا برای مهدی محمودیان به خاطر یک روایت از اتفاقات آبان 98 باید احضاریه برود و بازداشت شود ولی حسن عباسی برای روایتی دیگر، که اتفاقا ضرر بیشتری برای نظام دارد، نباید به هیچ وجه مورد پرسش قرار گیرد؟
این حاشیه امن برای امثال حسن عباسی و رائفیپور باعث شده آنها از تحلیلگران دست چندم مراسمهای دانشجویی که درباره ارتباط شلوار جین و جن بود(!) تبدیل به سخنرانی سیاسی شوند که برای خود وزن سیاسی قائل باشند و حتی جریان با سابقهای مثل اصولگرایی را تهدید کنند که برای حمایت در انتخابات باید با معیار آنها مطابقت پیدا کنند.
میدان دادن به این چهرهها هرچند تاحدی جالب و جذاب است، اما تاثیرات مخرب آنها به مرور زمان مشخص میشود جایی که درخت تناور اصولگرایی به آرامی از درون تهی میشود و چنین سخنرانان دست چندمی اجازه پیدا میکنند نه تنها با مسائل سیاسی داخل کشور بلکه با منافع ملی نیز بازی کنند و بعد طلبکارانه خود را در قواره وزیر امور خارجه ببینند!
کاش دستگاه قضایی برای یک بار هم که شده واکنشی جدی به جراحتهای پرشماری که حاصل کار این چهرهها است نشان دهد تا هم منافع ملی حفظ شود و هم مردم بیش از پیش به عدالت و بیطرفی مدیریت جدید قوه قضاییه امیدوار شوند و گمان نکنند که نگاه سیاسی همچنان بر استراتژیهای قوه قضاییه سایه افکنده.