در مطلب قبلی اشاره ای به برخی از نکات رسیدن به آرامش درونی کردیم و در این مطلب به ادامه ی این موارد می پردازیم.
راه رفتن در طبیعت
از دیدگاه دیوید لوبروتون روان شناس،پیاده روی بهترین راه برای رسیدن به آرامش است.به فعالیت واداشتن بدن که هزینه بر هم نیست،فعالیت روح را تسهیل می کند.
در این حال،فکر می کنیم،به رویا فرو می رویم و خاطراتی را به یاد می آوریم.وقتی برای چیزی که مثل کلافی سردرگم پیچیده به نظر می رسید راه حل هایی پیدا می کنیم شگفت زده می شویم،به اعتماد به نفس و خوش بینی دست می یابیم و احساس توانمندی می کنیم.
براساس مطالعه ای که تعدادی از پژوهشگران یکی از دانشگاه های انگلستان انجام داده اند،نیم ساعت پیاده روی در دشت و صحرا اعتماد به نفس را در نود درصد افراد بالا می برد و با تحریک هورمون سروتونین که به آن "هورمون خوشبختی "گفته می شود،احساس آرامش را افزایش می دهد.
دل کندن از مال و ثروت
الکساندر ژولین می گوید: "دنیایی که در آن زندگی می کنیم ما را به این باور می رساند که آرامش با ثروت به دست می آید،در حالی که آرامش در وجود انسان یافت می شود.
در این بین،تبلیغات گسترده هم ما را متقاعد می کند که بیشتر داشتن به معنی بهتر بودن است.از این که نمی توانیم آخرین مدل بازی را به کودک مان هدیه دهیم ناراحت می شویم.از اینکه در خانه بزرگتری زندگی نمی کنیم سرخورده می شویم.در عذابیم از تحصیلاتی که نداریم.
بئاتریس میلتر،روان درمانگر یادآور می شود":نارضایتی از داشته های خود یا از آن چه هستیم اعتماد به نفس ما را دچار مشکل می کند."چگونه می توان این روند را مهار کرد؟دیوید لوبروتون پاسخ می دهد: "برای رسیدن به آرامش باید در فاصله ای معقول از اجزای جامعه مصرفی قرار بگیریم."اما این مرز کجاست؟
فردریک رزنفلد با لبخند پاسخ می دهد: "پناه بردن به غار چیزی را عوض نمی کند.عاقل کسی است که به خوبی در دنیای خویش زندگی می کند.یک بودایی ممکن است ماشین زیبایی هم داشته باشد.مهم نوع نگاهی است که وی به دارایی خود دارد.بیش از آن که درصدد عوض کردن دنیا باشیم باید به دنبال تغییر رابطه خود با آن باشیم.اگر بیاموزیم باتوجه به ارزش های خاصمان خود را از مال و ثروت جدا کنیم،می توانیم از ارزش هایی که جامعه به ما تحمیل می کند رها شویم؛حال هر جامعه ای که می خواهد باشد،زیرا راه حل در وجود خود فرد است.بنابراین،آرامش نه با مصرف نکردن برق یا خوراک و پوشاک،بلکه با مصرف صحیح متعادل به دست می آید."
توجه کامل را در خود پرورش دهید
برانژر کازینی می گوید":تمام تمرین های روحی برای افزایش لحظات توام با آرامش ضروری است.برای مثال،اگر سعی کنیم روی زمان حال تمرکز کنیم،وضع درمانی ما کاملا عوض می شود:"عطش به آینده و ترسی که همراهی اش می کند و به همین ترتیب،گذشته و حس پشیمانی توام با آن تضعیف می شود."
از مفهوم "توجه کامل"که در انگلیسی به آن mindfulnessگفته می شود،سال های سال برای درمان استفاده می شود.باید به خویشتن،به چیزی که به آن می اندیشیم،به کاری که انجام می دهیم و همچنین به دنیا،صداها،بوها و سکوتی که اطراف ما را احاطه کزده است بیشتر توجه کنیم.
یک لبخند واقعی و یک سلام از صمیم قلب می تواند مفهوم توجه کامل را تحقق ببخشد.فابریس میدال می گوید: "منظور موضوعی ارادی یا راهی پرفراز و نشیب نیست.باید از منطق حسابگری خارج شویم تا زیبایی های دنیا از جمله یک قطعه موسیقی یا یک منظره را درک کنیم.با اینهاست که هرکس می تواند به آرامش واقعی دست یابد."
الکساندر ژولین می گوید":برعکس فلسفه یونان که آرامش درون یعنی فقدان هرگونه تشویش و پریشانی را می ستاید،اسپینوزا ما را ترغیب می کند در چیزی که شادی می نامید زندگی کنیم یعنی آگاهانه چیزی را که هست بپذیریم،چه خوب باشد چه بد.بنابراین،آرامش،خیلی ساده،به معنای داشتن نگاهی خنثی و محبت آمیز به خود،به دیگری و به دنیاست.با نگاهی آزاد و کنجکاو مثل یک کودک."