به گزارش سلام نو، بعضی واژهها را میشود معادل فارسی به کار برد و چیزی از ارزشهای زبان ما کم نمیشود. مثلاً میشود به جای تئوری گفت نظریه یا به جای تست نوشت آزمون و به جای آرم نوشت نشانه. اما کسی به عکس سلفی که همه جای دنیا شناخته شده نمیگوید خویشانداز
فرهنگستان زبان و ادب پارسی یکی از چهار فرهنگستان ایران است که حوزههای گوناگون علمی، ادبی و هنری را در ایران و در قلمرو زبان فارسی از جنبههای مختلف موضوعی تحت پوشش قرار میدهد. این فرهنگستان به حوزه زبان و ادبیات فارسی میپردازد و در سال ۱۳۶۸ با هدف پاسداری و گسترش و پرورش زبان بنیان نهاده شد. این سادهترین اطلاعاتی است که با یک جستوجوی ساده در ویکی پدیا میتوانید آن را بخوانید. همه شما مخاطبان این نوشتار، به یقین نام فرهنگستان را بارها و بارها شنیدهاید. حتی گاهی برای معادلهای فارسی واژگان از سوی این فرهنگستان خنده بر لبتان نشسته است.
وقتی یک فرهنگستان با این عظمت و تعدادی کارمند قرار است از زبان مادری ما که همانا پارسی، چون قند است دفاع کند، چطور میشود که ما اینهمه تغییر و تحول ناخوشایند در زبان را شاهد هستیم. آنچه به وضوح پیداست ضعف این فرهنگستان در کنترل و پاسداشت زبان پارسی است. به نظر میرسد معادل فارسی پیدا کردن برای کلمات کافی نباشد و باید نحوه استفاده و حتی بهکارگیری آن در سطوح مختلف جامعه فراگیر شود. اینکه عدهای هماندیشی کنند و به جای واژه خارجی استامپ که با فرهنگ جامعه انس پیدا کرده جوهرگین را انتخاب کنند. به جای زونکن که کوچک و بزرگ همه به این نام میشناسند بگویند پروندان، به جای ژتون بگویند بها مهر کافی نیست. اینگونه نه تنها حال زبان مادریمان خوب نمیشود بلکه هر روز بیشتر به دست فراموشی سپرده میشود. وقتی واژههای معادل زیبا نیستند و فقط به صرف ایرانی بودن انتخاب شدهاند، جایی به کار برده نمیشود. در هیچ ادارهای گفته نمیشود پروندان را بده یا در بانک به مشتری نمیگویند جوهرگین کنارتان است آن را بردارید و برگه را انگشت بزنید. در بعضی موارد این کلمات معادل بیشتر موجب تمسخر زبان فارسی میشود تا پاسداشت آن. همگرایی زبان در همه دورانهای تاریخ بوده و بسیاری از واژهها از زبانهای گوناگون در زبان و ادبیات یک کشور رخنه کرده است. مطمئن باشید در سطح عامه جز با طنز نام کش لقمه را برای پیتزا نخواهید شنید. یا به بروشور دفترک نمیگویند. انتظار نداشته باشید بلوار را بعد از این چارباغ بگویند. یا مدیر ساختمان در برد ساختمان به جای درخواست شارژ بگوید سرانه خدمات خود را بپردازید. آیا خودتان اگر بخواهید در یکی از شهرهای شمالی یا زیارتی اقامت گزینید به جای یک سوییت جمع و جور میگردید دنبال سراچه؟
خودتان یا فرزندانتان که ارتباط مستقیم با این فرهنگستان دارند آیا در مکالمات روزمره از این واژههای معادل استفاده میکنند؟ آیا شبکه فیلم و سریال را میشود به فیلم و زنجیره تغییر داد؟ میشود به جای عوض کردن دکوراسیون برنامه بعد از این گفت با ارائهگری جدید در خدمت شما هستیم. آیا میشود؟ بعضی واژهها را میشود معادل فارسی به کار برد و چیزی از ارزشهای زبان ما کم نمیشود. مثلاً میشود به جای تئوری گفت نظریه یا به جای تست نوشت آزمون و به جای آرم نوشت نشانه. اما کسی به عکس سلفی که همه جای دنیا شناخته شده نمیگوید خویشانداز.
برای مراقبت از زبان پارسی باید از رسانهها آغاز کرد. آنها که رأس فرهنگسازیاند. وقتی تلویزیون در اخبار میگوید اپوزیسیون مجلس، چه سودی دارد که شما اسمش را بگذارید گروه مخالف؟ میشود در برنامههای آشپزی به جای اسانس وانیل گفت عطر مایع وانیل؟!
هرچند تمام این تغییرات شدنی است و میشود با تکرار و فرهنگسازی درست جایگزینها را در ادبیات محاوره جا انداخت، اما این کار به انرژی و وقت بسیار نیاز دارد و اگر وقتها صرف این تغییر شود، دیگر نمیتوان جلوی هجوم واژههای جدید را گرفت. باید شیوه جذابی برای برتری دادن زبان فارسی برگزید؛ راهی که جوانها را ترغیب کند به جای کلاس گذاشتن با واژههای لاتین، فارسی را خوبتر بگویند. باید ملاک دانایی افراد تغییر کند و استفاده از عبارات و اصطلاحات فارسی ملاک خوب گفتن و نوشتن باشد. باید نویسندهای را ارج نهاد که فارسی را پاس بدارد و گویشهای اقوام را احیا کند. باید اصلاح زبانی را از کودکی آغاز کرد. همان موقع که والدین ذهن کودک را برای حفظ کردن کلمات انگلیسی آماده میدانند، به کارگیری ضربالمثل و اصطلاح و کنایهها را هم یادش بدهند.
این تحولات و تداخلات زبانی در طول تاریخ پدید آمده است و نمیشود با یک دستورالعمل کاغذی آن را انکار کرد. کاش به جای مقاومت در مقابل واژههای بیگانه از آنچه که هست و هنوز دستخوش تغییر نشده است پاسداری کنیم. کاش زبان پارسی را مدیران و روسای سازمانها ارج بگذارند که تصورشان این است که هر چه سختتر و قلمبه سلمبهتر بنویسند، اثر یا سخنرانیشان فاخرتر میشود. رئیس فلان وزارتخانه میخواهد در باره یک رویداد ادبی سخن بگوید، اما تمام جملاتش مملو از واژههای عربی و لاتین است. انگار کسر شأن میدانند با زبان ساده و بیپیرایه برای مردم سخن بگویند. چطور میشود ادبیات فارسی را نهادینه کرد وقتی واژههای لاتین نشانه روشنفکری و تمدن انسانهاست و هر که واژههای خارجی بیشتر به کار برد انسان فرهیختهتری محسوب میشود؟ چطور میشود به یادگار نیاکان بها داد وقتی سراسر نامههای اداری پر از لغات عربی است؟ آیا نمیتوان کلمات را ساده و دور از جمعهای دشوار عربی به کار برد؟
نکته مهم دیگری که باید به آن اشاره کرد تنوع شیوههای نگارشی در کشور است. هر سازمانی ادبیات و شیوه نگارشی خاص خودش را دارد و طبق همان الگو پیش میرود. کتابهای رمان به یک شیوه تحریر میشود. مجلات و روزنامهها نگارش خاص خودشان را دارند و آنچه در مدرسه به کودکان آموخته میشود با همه آنها متفاوت است. کودک تازه الفبا را فرا گرفته و در کلاس اول «ی» میانجی را میآموزد، اما بعد از آن در هیچ کتاب و روزنامهای با آن برخورد نمیکند. این تناقضها او را گیج میکند. به نظر میرسد مرجع واحدی برای زبان پارسی وجود ندارد، جایی که همه را متحدالشکل کند و هر کس ساز خودش را کوک نکند.
زبان شیرین پارسی مراقبت میخواهد، اما این به آن معنا نیست که برای هر واژه پر تکرار بیگانه، معادلی تعریف شود که هرگز بر زبان کسی جاری نمیشود. اگر نگران تحریفهای زبان هستیم باید از خودمان شروع کنیم. به عنوان یک پارسی زبان ببالیم به فرهنگ غنی خودمان و هر جا که ضرورتی نیست از واژههای بیگانه استفاده نکنیم. به عنوان یک ایرانی به کودکانمان شعرها و ضربالمثلهای ایرانی را بیاموزیم و یاد بدهیم که در چه موقعیت مکانی قادر به استفاده از آن هستند. استفاده از واژگان فارسی و ارائههای ادبی اصیل، زبانمان را شیرینتر کرده و قدرت تأثیرگذاریاش بیشتر میشود.
/خبرآنلاین