در سی و پنجمین سالروز شهادت دکتر مصطفی چمران باز نشر خاطراتی از این یار سفر کرده شاید برای نسل جدیدی که فقط نام او را در فضای عمومی می شنود، برای آشنایی با چمران واقعی مفید باشد.

در دوران تحصیلی دانشکده فنی دانشگاه تهران (1340-1335) با نام دکتر چمران بعنوان شاگرد ممتاز دانشکده فنی و عضو فعال انجمن اسلامی دانشجویان آشنا شدم. در کلاس درس ترمودینامیک شادروان مهندس بازرگان معروف بود که مصطفی چمران در این درس از مهندس بازرگان نمره 22 گرفته است. مهندس بازرگان 2 نمره به جزوه دانشجو اختصاص می‌داد. او با بهره‌مندی از هوش و استعداد فوق‌العاده و خط و ذوق هنری سرشار علاوه بر نمره 20 امتحانات درسی، 2 نمره کامل جزوه را نیزگرفته بود.

یادآوری این نکته در اینجا خالی از لطف نیست که در آن دوران عموماً اعضای انجمن اسلامی‌دانشجویان و فعالان جنبش دانشجوئی از شاگردان خوب و ممتاز دانشگاهها بودند، علی شریعتی، مهدی بهادری نژاد، علی اکبر معین‌فر، ابراهیم یزدی، عزت اله سحابی، کاظم سامی، حبیب اله پیمان، هاشم صباغیان و... در زمره این دانشجویان دهه سی هستند.

در 16 آذر ماه سال 1332 که کماندوهای رژیم شاه به صحن دانشکده فنی یورش بردند و سه تن از دانشجویان را به شهادت رساندند، مصطفی چمران ورودی مهر سال 32 در صحنه حضور داشت و چند سال بعد در سال 1341 مشاهدات و احساس خود را با قلم بسیار شیوائی به رشته تحریر درآورد و در نشریه شانزده آذر شماره مخصوص شهیدان 16 آذر منتشر گردید و یک اثر ماندگار از خود بر جای گذاشت. این گزارش دقیق ترین و جامع‌ترین روایت از 16 آذر است و در چند دهه گذشته به دفعات تجدید چاپ شده است. متن این گزارش نمودار احساس لطیف و شناخت عمیق دکتر چمران از مسائل سیاسی ـ اجتماعی ایران است.

دکتر چمران بعد از کودتای 28 مرداد سال 1332 در مبارزات نهضت مقاومت ملی حضور داشت. در سال 1337 به عنوان شاگرد اول دانشکده فنی دانشگاه تهران با بورس دولتی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت. در بهار سال 1341 همراه با چهار نفر دیگر از جمله دکتر ابراهیم یزدی و دکتر علی شریعتی نهضت آزادی ایران در خارج از کشور را تشکیل دادند و نقش موثری در فعالیت های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خارج از کشور داشتند.

در سال 1341 که برای ادامه تحصیل ابتدا به کشور آلمان و سپس به آمریکا رفتم، ضمن همکاریهای اجتماعی و سیاسی از نزدیک با دکتر چمران آشنا شدم، توانائیهای ذهنی و روحی و ابعاد مختلف شخصیت او مرا تحت تأثیر قرار داد. انجمن اسلامی دانشجویان در آمریکا و کانادا در همان سال به همت دکتر مهدی بهادری نژاد و همکاریهای دکتر یزدی، دکتر چمران و جمعی از دانشجویان مسلمان سایر کشورهای اسلامی پایه گذاری شد و در سالهای بعد با شکل گیری گروه فارسی زبان انجمنهای اسلامی دانشجویان در آمریکا و اروپا بستر فرهنگی ـ اجتماعی گسترده و تأثیرگذاری پدید آمد که در تحولات سالهای قبل و بعد از انقلاب نقش مهمی ایفا کردند.

دکتر چمران با رفتار هوشمندانه و متینی که داشت در سازمانهای دانشجویی و سیاسی ایرانیان مقیم آمریکا از احترام و منزلت ویژه‌ای برخوردار بود و در جذب همکاری افراد رفتار بسیار نافذی داشت. او با سازمان دانشجوئی و جبهه ملی آمریکا با حضور جمعی از نیروهای ملی قدیمی ازجمله دکتر شایگان، دکتر محمد نخشب، دکتر ابراهیم یزدی و... تشکیل شده بود همکاری نزدیک داشت و مسئولیت تهیه نشریه " اندیشه جبهه " را بعهده داشت.

در یکی از سفرهائی که به شرق آمریکا داشتم در ایالت نیوجرسی چند روزی میهمان دکتر چمران بودم. در آنجا شاهد زندگی عارفانه او با همسر اول آمریکائیش بنام "پروانه" بودم که چمران این نام را بر او گذارده بود در حالیکه تخلص خود او "شمع" بود و مناسبات آنها واقعاً چون شمع و پروانه بود. در زیرزمین منزل دکتر دستگاه تکثیری وجود داشت که نشریه اندیشه جبهه تهیه می‌شد و خود او کارهای اجرائی نشریه را نیز انجام می‌داد.

دکتر چمران خود تعدادی از مقالات این نشریه را تهیه می‌کرد. باتوجه به شرایط اجتماعی ـ سیاسی ایران بعد از 15 خرداد سال 42 و به بن‌بست رسیدن خط مشی مبارزات قانونی و علنی تدارک مبارزات قهرآمیز و مسلحانه و بسترسازیهای فرهنگی ـ اجتماعی در آمریکا نیز مورد توجه قرار گرفته بود. به همین علت بخشی از مقالات به معرفی انقلابهای جهانی به ویژه انقلاب الجزایر و جهاد از نگاه قرآن و نهج البلاغه اختصاص داشت. دکتر چمران مقالاتی درخصوص جهاد داشت و با قلم روان و شیوای خاص خود جایگاه جهاد را در فرهنگ اسلامی ارائه می‌کرد. دکتر چمران که به همراه جمعی از فعالان سابق نهضت مقاومت ملی ازجمله دکتر شریعتی، دکتر یزدی و صادق قطب زاده نهضت آزادی ایران خارج از کشور را تأسیس کرده بودند بعد از 15 خرداد سال 42 و تحلیل شرایط ایران در راستای استراتژی جدید مبارزات مسلحانه سازمان سماع ( سازمان مخصوص اتحاد و عمل) را پایه‌گذاری کردند و جمعی در مصر برای مبارزات مسلحانه با رژیم کودتا آموزش‌های لازم را فرا گرفتند. دکتر چمران در دوره اول آموزشی، آموزشهای لازم را فرا گرفت و در دوره‌های بعدی خود مسئول آموزش بخش مهمی از برنامه بود.

در مدت چند ماه اقامت در مصر و کسب آموزشهای لازم و زندگی جمعی در کنار دکتر چمران بیش از پیش با سجایای اخلاقی، انسانی، منش عارفانه و روح ایثارگری و فداکاری او در راه عقیده و ایمان در کنار توانائیهای جسمی و ذهنی او آشنا شدم . در این سفر تاریخی دکتر یزدی را همسر و همه فرزندان او همراهی می‌کردند ولی دکتر چمران ابتدا به تنهائی به مصر آمده بود و از این جهت هزینه های سنگینی بر خانواده او تحمیل شد. به همین علت بعد از پایان چند دوره آموزشی دکتر چمران به آمریکا مراجعت کرد و همراه با خانواده به مصر برگشت تا دوره‌های آموزشی بعدی را دنبال کند.

به دلائل چندی سازمان سماع پس از مدتی متوقف شد اما دکتر چمران به دعوت امام موسی صدر و با معرفی مهندس بازرگان به لبنان برگشت و تا پیروزی انقلاب سال 57 مدرسه صنعتی صور در جنوب لبنان و جنبش امل را پایه گذاری کرد و نقش موثری در تربیت نسل جوان جنبش و شیعیان لبنان ایفا کرد.

در اردیبهشت سال 57 که بعد از یازده سال ممنوعیت خروج، توانستم به خارج از کشور بروم ازجمله در جنوب لبنان با شهید دکتر چمران دیدار داشتم . این دیدار در شرایطی صورت گرفت که ارتش اسرائیل جنوب لبنان را تا ارتفاعات مشرف به مدرسه صنعتی صور اشغال کرده بود و نیروهای فلسطینی منطقه را ترک کرده بودند. اما دکتر چمران با شاگردان و همرزمان خود در مدرسه صور مانده بودند و در مقابل صهیونیستها مقاومت می‌کردند. شرایط سخت زندگی دکتر چمران و برنامه روزانه او با جوانان جنوب لبنان و حالت عاشقانه او در راه خدمت به محرومین در حالی که به علت شرایط سخت زندگی عملاً خانواده خود را از دست داده بود، تعالی روحی و عرفان او را برای هر انسانی تصویر می‌کرد. مقایسه شرایط زندگی دکتر چمران در آمریکا و شغل علمی بسیار برجسته او در شرکت بل (Bell) و مسئولیت او که طراحی اقمار مصنوعی بود و در بازدیدی که داشتم مرا در جریان جزییات پروژه خود قرار داده بود با وضعیت زندگی او در لبنان، منش و بینش و اوج تعالی روح لطیف انسانی او و عشق خدمت به مردم محروم را نشان می‌دهد.

دکتر چمران بعد از پیروزی انقلاب عاشقانه برای سیراب کردن عطش روحی خود و خدمت، به ایران آمد، سمت وزیر دفاع دولت موقت را پذیرفت، عضو شورای مرکزی نهضت آزادی ایران و هیئت امنای روزنامه میزان بود و بعد از آغاز جنگ تحمیلی، ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داد و با بهره‌گیری از هوش و تجربیات نظامی و مهندسی خود و در حالیکه از کمترین امکانات نظامی محروم بود شهر اهواز و خوزستان را از اشغال ارتش عراق نجات داد و سرانجام در همان جبهه نیز شهید شد و عاشقانه و عارفانه به معبود خود پیوست.

در بهمن سال 59 پس از مسئولیت شهرداری تهران به جبهه های جنوب رفتم و در اهواز در محل ستاد جنگ های نامنظم چند روز دیدار داشتم . در این دیدار دکتر کمال خرازی و مهندس مهدی چمران نیز حضور داشتند . جا دارد روزی این دو بزرگوار درد دل دکتر چمران و مسائلی که در ستاد مزبور و منطقه علیه او می‌گذشت برای ثبت در تاریخ بازگو کنند و دوستان و بدخواهان او را در آن شرایط بحرانی معرفی کنند.

در این سفر دکتر چمران به من گفت ما نیاز به مدیریت مهندسی و پشتیبانی جبهه داریم و شما باتوجه به سوابق آموزشی و شغلی می‌توانید به ما کمک کنید . بازدید از جبهه های جنگ، شرایط خطیر منطقه و روحیه ایثار و فداکاری و صداقتی که در جبهه حاکم بود و احساس وظیفه و تکلیف جایی برای تأمل و درنگ باقی نمی گذاشت. باتوجه به اطلاعاتی که درخصوص مشکلات ستاد دریافت کرده بودم، پیشنهاد دکتر چمران را مشروط پذیرفتم و خواستم موافقت شورایعالی دفاع را که اتفاقاً اکثراً در اهواز حضور داشتند برای این مسئولیت کسب کنند. به تهران مراجعت کردم تعدادی خودرو لندرور و استیشن و آنچه در حساب شخصی موجود داشتم برای ستاد جنگهای نامنظم فرستادم چون به پول و وسیله نقلیه نیاز مبرم داشتند. پس از چندی که تلفنی از آقای مهندس مهدی چمران درخصوص نظر شورایعالی دفاع سئوال کردم گفت : "موافقت نکردند".

دکتر چمران در اهواز با مشکلات زیادی روبرو بود که بایستی کسانی که با او در آن دوران ارتباط نزدیکی داشتند این خاطرات را به موقع باز گو کنند. سرانجام در شرایطی که او با اتهامات ناروای زیادی روبرو بود و نتوانست گزارش جبهه های جنگ را به رهبر فقید انقلاب بدهد به اهواز بازگشت و در جبهه دهلاویه روز 31 فروردین سال 1360 دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت. روحش شاد و یادش گرامی باد!

منبع: هفته نامه کرگدن

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید