بهشتی و هاشمی کلیدی‌ترین مناصب سیاسی پس از انقلاب را بر عهده گرفتند. بهشتی عضو تاثیرگذار و شاید تاثیر گذارترین عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و دومین رئیس دیوان عالی کشور پس از مهدی سجادی بود. هاشمی هم رییس مجلس و جانشین فرمانده کل قوا در جنگ بود.

سلام نو – سرویس سیاسی: او خود را این گونه معرفی می‌کند: «من محمد حسینی بهشتی هستم، که گاه به اشتباه محمد حسین بهشتی می‌نویسند. نام اولم محمّد و نام خانوادگی ترکیبی است از حسینی بهشتی. در دوم آبان ۱۳۰۷ در شهر اصفهان در محله لومبان متولد شدم، منطقه زندگی ما یک منطقه قدیمی است، از مناطق بسیار قدیمی شهر است...»

اگر هنوز زنده بود و در فاجعه هفتم تیر به شهادت نمی‌رسید امروز وارد 92 سالگی می‌شد ولی کینه سازمان مجاهدین خلق کار دست سید محمد بهشتی داد و کتاب زندگی پربارش در 7 تیر 1360 به پایان رسید، آن هم پایانی خون بار که به شهادت وی و جمعی از دوستان و هم‌فکرانش در حزب جمهوری اسلامی ختم شد.

محمد از همان دوران نوجوانی و جوانی زندگی پر تلاطم و پویایی داشت. اهل نشستن نبود و همیش در حال تلاش و کار بود و تا آخرین لحظه همین مسیر را پیمود. همیشه متفاوت بود. چه آن زمان که با فن سخن‌وری جواب استاد حوزه اصفهان را به گونه‌ای داد که از آن حوزه رفت، چه وقتی که در کنار کسانی مثل سید موسی صدر به یکی از اولین روحانیونی تبدیل شد که وارد دانشگاه شدند و تحصیلات دانشگاهی داشتند.

شاگرد درجه یک حوزه و دانشگاه بود و چنان پیش رو بود که زودتر از چیزی که فکرش را می‌کرد از فضای حوزه قم خسته شد. او به فلسفه علاقه داشت ولی حوزه روی خوشی به فلسفه نشان نمی‌داد و همین باعث شده بود تا او فکر هجرت به اروپا به سرش بزند، اما درست در آستانه این تصمیم مرتضی مطهری دستش را گرفت و او را به محفل فلسفی علامه طباطبایی برد، نخستین کسی که توانست به اشکال‌های فلسفی بهشتی جواب بدهد.

اما محمد حسینی بهشتی به همین‌جا خلاصه نمی‌شود. او در کنار اکبر هاشمی رفسنجانی و مرتضی مطهری سه یار امین امام خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی بودند. سه نفر که بیشترین مشورت را به امام می‌دادند و بیشترین نقش را در اعمال رهبری ایشان داشتند. مرتضی مطهری و محمد بهشتی از همان لحظات اول ورود امام به کشور در کنار او بودند و تصویر بهشتی که شانه به شانه امام پیش می‌رود هنوز موجود است. هاشمی رفسنجانی هم کسی بود که حکم انتصاب مهدی بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت را خواند.

در مثلثی که امام در مرکز آن بود هاشمی رفسنجانی راس سیاست‌ورز بود، مرتضی مطهری راس تئوریک بود و سید محمد بهشتی راس تشکیلات ساز. هرچند به روایت برخی روحانیون جوان‌تر همان زمان هم سوپر انقلابی‌ها بهشتی و مطهری را به انقلابی بودن قبول نداشتند و آن‌ها را به میانه روی متهم می‌کردند.

از این سه نفر مرتضی مطهری بسیار زود به شهادت رسید ولی بهشتی و هاشمی کلیدی‌ترین مناصب سیاسی پس از انقلاب را بر عهده گرفتند. بهشتی عضو تاثیرگذار و شاید بشو گفت تاثیر گذارترین عضو مجلس خبرگان قانون اساسی و دومین رئیس دیوان عالی کشور پس از مهدی سجادی بود. هاشمی هم رییس مجلس و جانشین فرمانده کل قوا در جنگ بود.

این دو در کنار هم و با حضور چهره‌هایی مثل سید علی خامنه‌ای و محمد جواد باهنر حزب جمهوری اسلامی را تشکیل دادند تا یکی از فراگیرترین احزاب سیاسی تاریخ ایران شکل بگیرد. شاید اگر مخالفت امام نبود بهشتی عنوان ریاست جمهوری را نیز در چشم به هم زدنی به دست می‌آورد.

بهشتی اهل مناظره و گفت‌وگو، طرفدار آزدای بیان و از جدی‌ترین مخالفت هرگونه تندروی و هرگونه شکنجه‌ای بود. او بی‌تردید تا زمان حیاتش از موثرترین افراد در شکل‌گیری ساختار نظام بود، اثری که البته با شهادت زود هنگامش توسط مجاهدین نیمه‌کار ماند و به سرانجام نرسید.

با وجود حضور کوتاه بهشتی در ساختار نظام و شهادتش در زمانی که آماج تهمت و کینه بود، میزان خوشنامی و محبوبیت او هنوز به میزانی است که طرفداران ابراهیم رئیسی چه در دوران نامزدی انتخابات ریاست جمهوری و چه حالا که رییس قوه قضاییه است او را با بهشتی مقایسه می‌کنند.

مسیح مهاجری، از روحانیون نزدیک به بهشتی و از حاضرین در جلسه‌ای که منجر به شهادت او شد آخرین جملات شهید بهشتی را اینگونه روایت می‌کند: من و آقای درخشان و آقای صادق اسلامی وارد جلسه شدیم که این دو نفر شهید شدند و من مجروح شدم. وقتی وارد جلسه شدیم آقای بهشتی مقداری از صحبت‌هایشان را کرده بودند. جمله‌ای که من بعد از نشستن در جلسه از آقای بهشتی شنیدم این بود که گفتند: «این بار ما باید کاری کنیم که یک مهره آمریکا رئیس‌جمهور ما نباشد.» همین جمله را که گفتند آنجا منفجر شد. در همان مرحله اول هم به شهادت رسیدند و کار اصلی که بمب کرد در واقع به شهادت رساندن ایشان بود.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید