دارکوب فیلمی به کارگردانی بهروز شعیبی و به تهیه‌کنندگی سید محمود رضوی است، این فیلم داستان اجتماعی روابط انسانی افراد جامعه را در رو در رویی با معضلات اجتماعی و اعتیاد روایت می‌کند.این فیلم نامزد ده سیمرغ بلورین از جمله سیمرغ بلورین بهترین فیلم سی و ششمین دوره جشنواره فیلم فجر شده‌بود، که موفق به دریافت دو سیمرغ شد.

سلام نو - سرویس فرهنگ و هنر | مرتضی کوه مسکن :  بهروز شعیبی بازیگر جوانی که با طلا و مس نامش بر سر زبانها افتاد و پس از سالها کسب تجربه در زمینه بازیگری، دستیار کارگردانی و برنامه‌ریزی در فیلمهای مختلف و پس از ساخت یک فیلم بلند ویدئویی در سال 1384 به نام "باغ آلوچه" سرانجام در سال 1391 با اولین فیلم بلند سینمایی خود به نام دهلیز در مقام کارگردان خوش درخشید و در سی و یکمین جشنواره فیلم فجر در یازده بخش کاندید سیمرغ شد و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از سی و یکمین جشنواره فیلم فجر در بخش نگاه نو (مسابقه فیلمهای اول) را به دست آورد.

وی ازجمله کارگردانان جوان سینمای ایران است که دقیقاً رویکردی اصلاح‌طلبانه را در سینما دنبال میکند و پس از ساخت فیلم دهلیز در سال 1393 سریال پرده نشین را برای شبکه یک سیما کارکرد که به باور منتقدین این اثر کیفیت بالاتری از دیگر آثار تلویزیونی داشته است و برای کارگردانی آن برنده جایزه بهترین کارگردانی مجموعه‌های تلویزیونی از شانزدهمین جشنواره حافظ شد.

وی پس از آن در سال 1394 فیلم "سیانور" دومین فیلم بلند سینمایی خود را که فیلمی تاریخی - سیاسی بود و به تاریخچه حزب مجاهدین خلق ایران در روزهای پس از انقلاب میپرداخت را ساخت که به اذعان بسیاری از منتقدان جزو فیلمهای خوب سال 94 بود و به طرز عجیبی از سوی داوران سی و چهارمین دوره جشنواره فجر نادیده گرفته شد.

دارکوب چهارمین فیلم بلند بهروز شعیبی بعد از فیلمهای "سیانور"، "دهلیز"، "باغ آلوچه" در مقام کارگردان و سومین فیلم سینمایی وی است که همانند دو فیلم قبلی اش"سیانور" و "دهلیز" و سریال "پرده نشین" سیدمحمود رضوی تهیه‌کنندگی آن را برعهده دارد، آنها که پنج سال است با یکدیگر کار میکنند و علاوه بر فعالیت در سینما و تلویزیون در سال ۱۳۹۲ فیلم تبلیغاتی محمد باقر قالیباف برای انتخابات ریاست جمهوری را نیز تولید کردند؛ نادیده گرفته شدن دومین پروژه مشترکشان (سیانور) در جشنواره سی و چهارم موجب شد تا آنها این بار با فیلم دارکوب دوباره با سوژه ای اجتماعی به جشنواره فیلم فجر بیایند و با اینکه در نه رشته نامزد دریافت سیمرغ بودند اما در نهایت توانستند دو سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن و بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کنند.

آخرین تجربه بهروز شعیبی در سینما نشان میدهد او از جمله کارگردانهایی است که علاقه دارد در عرصه ها و گونه های مختلف سینمایی طبع آزمایی کند و به تجربیات گذشته خود بیفزاید؛ فیلمبرداری "دارکوب" اواخر بهمن‌ماه سال گذشته آغاز شد و پس از ۵۵ جلسه در ۵ آذرماه به پایان رسید و فیلمهای بهروز شعیبی همیشه استاندارد‌های لازم را دارد و مورد توجه مخاطبین و منتقدین قرار گرفته و همچنین توانسته فروش خوبی در گیشه داشته باشد، پیش بینی میشود این اتفاق برای دارکوب هم تکرار شود، دارکوب مثل سیانور، پر کاراکتر و پر لوکیشن است اما نگاهش با آن بسیار متفاوت است،  نه‌ فقط از این لحاظ که با یک داستان تاریخی مواجه نیستیم بلکه از آن جهت که شعیبی برای آخرین اثرش یک معضل حاد اجتماعی یعنی اعتیاد را دستمایه قرار داده تا شبکه‌ای از روابط آدمهای درگیر در این معضل را بررسی کند و قصه‌ای شخصی و پر چالش را روایت کند.

دارکوب به کارگردانی بهروز شعیبی یک فیلم اجتماعی با موضوعی تکراری اما درگیرکننده و قوی است که داستان اجتماعی روابط انسانی افراد جامعه را در رویارویی با معضلات اجتماعی و اعتیاد از منظری متفاوت روایت میکند، فیلم دارکوب مواجهه دو طبقه اجتماع با یکدیگر است، دو طبقه در منتهی الیه یکدیگر، فاصله این دو طبقه تنها فاصله قشر غنی و فقیر نیست بلکه فاصله یک بی خانمان با مردمانی است که از تمکن و آسودگی برخوردارند، مواجهه یک زن معتاد با گذشته و شاید آینده ای که میتوانست در انتظار او نیز باشد و در این فیلم مسائلی از قبیل اختلاف طبقاتی، فقر، اعتیاد و حاشیه‌نشینی مورد توجه قرار گرفته است، این فیلم با انتخاب پرسوناژهایی از طبقات مختلف اجتماعی همزمان فرهنگ، سبک زندگی، معضلات و مشکلات آنها را بررسی و مقایسه میکند و فیلمساز سعی میکند به شکلی منصفانه و دردمندانه مسائل و مشکلات زنان و خانواده را مورد بررسی قرار دهد.

دارکوب داستان زنی معتاد به نام مهسا با بازی سارا بهرامی است که همسرش روزبه با بازی امین حیایی او را رها کرده و مجدداً ازدواج کرده ‌است؛ مهسا که به او دروغ گفته شده فرزندش (باران/گلی) مرده است - دختری که فکر میکرده خودش باعث مرگش شده است -  بعد از شش سال شوهرش را در یک فروشگاه زنجیره ای پیدا میکند و در ابتدا که همه چیزش را باخته و چیزی برای از دست ‌دادن ندارد تنها انگیزه‌اش از نزدیک شدن به روزبه و زندگی‌اش دریافت پول مهریه‌اش یا هر کمک مالی است که بتواند بگیرد ولی به طور اتفاقی متوجه میشود که کودکش زنده است؛ مهسا از همه چیز برای اثبات حق مادری داشته یا نداشته اش استفاده میکند و دیگر نمیتواند به پول فکر کند و تنها چیزی که میخواهد تجربه مادر بودن است، اما او آنقدر به شمایل یک معتاد آواره‌ی کارتن‌خواب درآمده است که حتی کودکان هم از او میترسند، این احساس مادرانگی زمانی به اوج میرسد که تینا دوست مهسا قصد دارد کودکش را بفروشد اما مایل به این کار نیست و فقط تحت‌فشار نامزدش و نیاز مالی تن به این کار داده است؛ پیگیریهای مهسا برای پس‌گیری فرزندش مشکلاتی را برای روزبه و زن جدیدش نیلوفر با بازی مهناز افشار بوجود می‌آورد و زندگی نابسامان مهسا و شرایط بحرانی که در آن زندگی میکند کم‌کم به زندگی روزبه و نیلوفر هم سرایت میکند و سماجت مهسا و سر زدنهای گاه و بی گاهش به محل کار این دو زندگی روزبه و نیلوفر را نیز به مرز فروپاشی میکشاند.

قصه اصلی فیلم چندان تازه بنظر نمیرسد و با اینکه بارها و بارها دیده‌ایم و شنیده‌ایم اما روایت خوب و بازیهای گیرا باعث میشوند تکراری بودن داستان توی ذوق نزند، فیلم دارکوب ملودرامی است که بازیها و کارگردانی قابل قبولی دارد و بازی یکدست بازیگرانی چون جمشید‌ هاشم‌پور، امین حیایی، مهناز افشار و سارا بهرامی در قطبهای مختلف داستان خیلی خوب و یکدست از آب درآمده است، نقش مهسا از آن نقشهایی است که به اصطلاح دیده میشود و خواست هر بازیگری است که برای یکبار هم شده ایفاگر چنین نقشی باشد، بازی در نقشهایی با کنشهایی تا این حد بیرونی برای بازیگران حرفه ای چندان سخت و پیچیده نیست و کافی است بازیگر به سمت اغراق نرود که بهرامی در بیشتر سکانسهای حضورش در این مهم موفق عمل میکند و در راستای اجرای درست شخصیت و نقش‌آفرینی، یکی از بهترین بازیهای کارنامه‌اش را ارائه کرده است.

وی که پیش از این در مجموعه موفق "پرده نشین" با بهروز شعیبی همکاری داشته است به‌درستی خاستگاه شخصیت و انگیزه‌هایش را واکاوی کرده و در صحنه‌هایی آن قدر در قالب نقش فلاکت یک مادر، یک زن و یک معتاد فرو میرود و بیننده را با خود در این منجلاب غرق میکند که آدم نگران سلامتی‌اش میشود؛ موضوعی که نشان میدهد او از تجربه و ریسک نمی هراسد و بازیهای خوبش در فیلمهایی مثل خانه‌ای در خیابان چهل‌ویکم و ایتالیا ایتالیا اتفاقی نبوده است.

سارا بهرامی بازیگری است که سعی میکند به شاخ ‌و برگ نقشهای خود اضافه کند و کار دقیقش روی صداسازی و زبان بدنش در دارکوب بر این خلاقیت صحه میگذارد، در مقابل نقش سارا بهرامی که برونگرا است نقش مهناز افشار کوتاهتر و درونگرایانه تر است، نقش نیلوفر طوری است که به سادگی میتوانست به شخصیتی تخت و تلویزیونی بدل شود اما افشار با بازی خوب و یکدست و روانی که در طول فیلم ارائه میدهد این نقش را از ملال و یکنواختی نجات میدهد.

امین حیایی هم گرچه انتظار میرفت بتواند در این نقش حسابی بدرخشد، اما فروغ چندانی ندارد اما هادی حجازی فر که با سه فیلم در سی و ششمین دوره جشنواره امسال حضور داشت و یکی از پرکارهای جشنواره بود با اینکه در فیلم حضور کوتاهی دارد، اما میدرخشد و موقعیت سخت شخصیتش در نقش مازیار که برادر مهساست را به‌ خوبی منتقل میکند.

بهروز شعیبی که در دهلیز نشان داده بود ملودرام را به خوبی میشناسد و میداند چگونه باید با مهار احساسات یک ملودرام جذاب و قصه‌گو ساخت در دارکوب از نظر محتوا به فضای اولین فیلمش دهلیز نزدیک شده و در کارگردانی نمره قابل قبول تری میگیرد و فیلمساز در این فیلم نیز که از حیث مفهوم و جهان بینی که از فیلمهای مهم و قابل بحث سینمای امسال است سعی میکند در کنار یک قصه رمانتیک و احساسی حقایق تلخی از جامعه امروز را به مخاطبان و سیاستمداران نشان دهد و آنرا باید اثری منطبق با شیوه روایی کلاسیک دانست که تکلیفش از ابتدا با خود و مخاطب روشن است.

فیلم قصه اش را سر راست تعریف میکند و در این مسیر نه به زیاده گویی روی میاورد و نه در ارائه اطلاعات خست به خرج میدهد به همین خاطر توان و پتانسیل راضی نگه داشتن مخاطب را دارد، دارکوب شروعی درگیر کننده و جذاب دارد و چیدمان اتفاقات قصه طی روالی منطقی و کلاسیک پیش رفته و آخرین فیلم شعیبی را به درامی خوش ریتم بدل میکند، شعیبی به‌خوبی در دارکوب قصه‌گویی میکند، شخصیتهایش را معرفی میکند و آنها را به ذهن بیننده گره میزند، شرایط دراماتیک و جذابی می‌آفریند و با یک ریتم مناسب بیننده‌اش را تا پایان همراه میکند.

دوربین بهروز شعیبی در این فیلم دوربینی پویا و جستوجوگر است و کارگردان خود را در مقام قضاوت قرار نمیدهد و دوربین اش را همانند چشم سوم وارد بطن زندگی شخصیتهای اصلی قصه اش میکند، دوربینی که خود را به میانه واقعه می‌اندازد و با واقعه درگیر میشود، فیلم با طراحی صحنه دقیق و توزیع مناسب رنگهای سرد و گرم میان سکانسهای مختلف به فراخور نیازهای حسی هر سکانس به خوبی توانسته پاساژهای حسی هر سکانس را با عناصر رنگی مورد نظر تقویت کند، همچنین طراحی دقیق و درعین‌ حال واقعی محله‌های مختلف حاشیه‌ نشین امری صعب و دشوار بوده که طراح صحنه به خوبی از عهده آن برآمده است و این شکل از صحنه‌پردازی آنچنان دقیق طراحی شده که در بعضی سکانسها نظیر سکانس پارک، تنه به مستندهای اجتماعی میزند.

جدا از نکته‌ای که گفته شد دارکوب از فیلمنامه نامنسجم و حفره‌های متعدد لطمه میخورد و به نظر میرسد که شعیبی باوجود سابقه ساخت چند فیلم و سریال هنوز سبک خود را نیافته است و اولین مشکلِ فیلم سردرگمی میان کاراکترها و تعدد مسائل و معضلات مطرح شده در فیلم است که سبب شده تا نتواند مخاطبان را با خود همراه کند، مضمون اصلی فیلم هم بدون هیچ ظرافتی در جای‌جای فیلم فریاد زده میشود، این مضمون ‌زدگی باعث شده فیلم به جای این‌که داستان خوبی تعریف کند شعار بدهد، شعارهایی که در نهایت به ضرر فیلم تمام شده و نتوانسته چیزی را که مد نظر کارگردان بوده به تماشاگر منتقل کند.

یکی دیگر از معایب فیلم علاوه بر اینکه مهسا چطور گم شده و بعدتر چطور پیدا شده و اصرار بی دلیل نیلوفر برای سر زدن به پاتوق معتادین، پیدا کردن مهسا و بروز ماجرایی جدید میتوان به پایان بندی ابتدایی و سرخوشانه فیلم اشاره کرد که در آن تمام درگیریهای شکل‌گرفته تنها با یک مکالمه یک‌دقیقه‌ای حل میشود، آنها برای دور ماندن زن معتاد از بچه‌اش، حاضر شده بودند از شهر فرار کنند اما یکبار از او خواهش نکرده بودند که از خیر بچه بگذرد!

شعیبی در فیلمهایش علی الخصوص فیلم سیانور ثابت کرده بود که کارگردانی محافظه‌کار و میانه‌رو است و نشان داد که چه فیلمی اجتماعی و چه فیلمی حساس و سیاسی بسازد سعی میکند بیش از آنکه جانب سینما و داستانش را بگیرد، طوری فیلم را پیش ببرد که همه را ازخود راضی نگه دارد، ریسک نکند و جدل به راه نیاندازد.

عیب دیگر "دارکوب" استفاده ابزاری و تبلیغاتی از فیلم است، فیلم بیشتر شبیه فیلم تبلیغاتی آقای قالیباف است که از اهمیت فروشگاه شهروند و تلاشهای زیرزمینی برای توسعه مترو میگوید و پلانهای طولانی از دریاچه چیتگر و ...

دارکوب علیرغم همه جذابیتهایش نفوذ چندانی ندارد و تأثیر برانگیزی‌اش به سالن سینما محدود میشود و به‌ شدت فاقد یک عنصر جذاب دراماتیک است که آن را منحصربه‌فرد کند و در کارنامه کاری شعیبی آن را ویژه سازد و فلاش بک هایی هم دارد که زائد است؛ در هر حال دارکوب میتوانست با روایتی متفاوت کمی مخاطب را با زنانِ معتاد در جامعه نزدیک کند اما از سطح یک درام متوسط بالاتر نمیرود و بهروز شعیبی با فیلمهای پیشینش توقعی را به وجود آورده که با دارکوب برآورده نمیشود و با هر متر و معیاری یک عقب‌گرد آشکار برای او است.

"دارکوب"

کارگردان : بهروز شعیبی

تهیه‌کننده : سید محمود رضوی

نویسنده : حسین تراب‌نژاد / آزیتا ایرایی

بازیگران : جمشید هاشم‌پور / مهناز افشار / امین حیایی / سارا بهرامی / هادی حجازی‌فر / شادی کرم‌رودی / نگار عابدی / طوفان مهردادیان و ...

مدیر فیلمبرداری : علیرضا برازنده

صدابردار : کامران کیان ارثی

طراح چهره پردازی : فاطمه کمالی و زهرا کمالی

طراح صحنه و لباس : آیدین ظریف

موسیقی : بهزاد عبدی

تدوین : فرامرز هوتهم

محصول سیمای مهر

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***