لئوناردو داوینچی که همه او را به عنوان نقاش و هنرمند می‌شناسند در بسیاری زمینه‌های دیگر هم فعالیت داشت که مردم کمتر از آن خبر دارند.فکر داوینچی چند دهه از زمان خودش جلوتر بود و در طول 67 سال زندگی‌اش به قدری فعالیت‌های گوناگون داشته که برای بسیاری قابل باور نیست.

لئوناردو با پیگیری همه‌جانبه‌اش روی امور مهندسی، کم کم به یک مخترع تبدیل شد

وقتی می‌گوییم مهندس، منظور فردی نیست که پشت یک میز می‌نشیند و تنها با ایده‌هایش، کاری را به انجام می‌رساند. مهندسی یعنی به کارگیری از دانش پیرامونمان؛ یعنی با استفاده از قوانین فیزیک و حتی طبیعتْ سازه‌ها، سیستم، ابزار و حتی ماشین‌‌های مختلفی را بسازیم. به همین علت داوینچی جدا از کسب غریزی مهارت‌های طراحی و نقشه‌کشی، در کودکی یاد گرفته بود در وهله اول یک مهندس باشد.

لئوناردو با پیگیری همه‌جانبه‌اش روی امور مهندسی، کم کم به یک مخترع تبدیل شد. او کنجکاو بود و از هیچ شکستی در فعالیت‌هایش ترس و واهمه از خود نشان نمی‌داد. به همین سبب هر چقدر هم فکر کنید داوینچی به علت نقاش بودنش، روحیه لطیفی داشته، سخت در اشتباه هستید و دقیقا خلاف این طرز تفکر برای شخصیت او صدق می‌کند.

شاید همین روحیه خستگی‌ناپذیر و به شدت کنجکاو لئوناردو باعث شد تا «آندرآ دِل وِروکیو»، مجسمه‌ساز و نقاش برجسته ایتالیا او را به شاگردی خودش قبول کند. وروکیو در فلورانس، کارگاه بزرگی داشت و لئوناردو مهارت‌های خودش را در آنجا تقویت کرد. وروکیو برای علاقه‌های خود زحمت زیادی کشید اما شهرت نقاشی‌هایش در حد و اندازه همان ایتالیا باقی ماند. شاید تقدیر این گونه باید رقم می‌خورد که وروکیو، مهره‌ کوچکی باشد در پرورش هر چه بهترِ لئوناردو داوینچی.

داوینچی در کابدشناس نیز دستی داشت

ذهن خلاق و کنجکاو لئوناردو داوینچی واقعا هیچ حد و مرزی را نمی‌شناخت. لئوناردو در علوم پزشکی نیز سر و گوشش می‌جنبید. او در نوجوانی روی اجساد حیوانات و در زمان جوانی روی بدن اموات، در کارگاه شخصی خود به مطالعه می‌پرداخت. به عنوان مثال اگر او رگی را در ناحیه فوقانی بازوی جسد پیدا می‌کرد، تا مسیر کامل رگ در بدن را روی کاغذ نمی‌کشید، دست از کار برنمی‌داشت. به همین خاطر تاریخ‌شناس‌ها، لئوناردو را جزو اولین آناتومیست‌ها (کالبدشناس) در سطح جهانی می‌دانند.

طراحی و نقاشی‌های او از اندام‌های انسان در دنیای مجازی به وفور یافت می‌شود و دست بر قضا برخی از آموخته‌های داوینچی، در دانشگاه‌های علوم پزشکی نیز یاد داده می‌شود. چرا که به عنوان مثال موقعیت زائده آپاندیس در انسان‌ها دقیقا به یک فرم و شکل نیست. تغییر موقعیتِ اندام‌های بدن را در علم آناتومی، واریاسیون می‌نامند و لئوناردو داوینچی در یک برهه زمانی از زندگی‌اش، به کشف و ثبت واریاسیون‌های آناتومیکیِ بدن موجودات، زنده علاقه وافری نشان می‌داد.

آیا واقعا لئوناردو داوینچی، فردی همجنس‌گرا بود؟

مورخ‌هایی که تعدادشان کم نیست باور دارند لئوناردو به جنس موافق بیشتر گرایش داشته تا مخالف. بر اساس اسناد و شواهدات در سال ۱۴۷۶ میلادی، داوینچی به همراه چند مرد جوان به اتهام لواط دستگیر شد. جرم لواط در آن دوران حتی حکم اعدام هم می‌توانست داشته باشد. با این اوصاف هیچ شاهدی در کار نبود و لئوناردو از این اتهامات مبرا شد. با این اوصاف او توسط مقامات امنیتی تا دو سال تحت نظر بود تا مبادا واقعا او به این دسته از امور خلاف قانون تن دهد.

برخی دیگر اعتقاد دارند از آنجایی که سایر هنرمندان مطرح اهل فلورانس همانند میکل‌آنز، دناتللو و ساندرو بوتیسِلی همجنسگرا بوده‌اند، به داوینچی نیز این انگ را زده‌اند تا چهره‌اش را خراب کنند. در هر صورت داوینچی به علت اعمال جسورانه‌اش و همچنین محبوبیت بسیار سریعش در میان حاکمان آن زمانِ ایتالیا، کم دشمن‌تراشی نکرده و شاید همان افراد سعی در تخریب چهره لئوناردو داشته‌اند. به هر حال، این ماجرا که داوینچی گرایش‌ به جنس موافق دارد در حال حاضر چندان باب پسند نیست. حداقل تا به امروز کسی نتوانسته ثابت کند.

مونا لیزا، تنها اثر هنری معروف داوینچی در مقیاس جهانی نیست

داوینچی در اوایل پا به سن گذاشتن خود، بیشتر تمایل داشته تا با نقاشی و طراحی تصاویر گوناگون خودش را سرگرم کند. با این حال مونا لیزا تنها اثر معروفش در مقیاس جهانی نیست. مرد ویترویوسی و آخرین عشای ربانی مسیح نیز جزو آثار تحسین شده داوینچی به شمار می‌روند. لئوناردو در عرصه نقاشی، مقید هیچ چارچوبی نبوده و به همین سبب هر چیزی برای او سوژه طراحی بود.

جالب است بدانید لئوناردو داوینچی نسبت به رعایت توازن در طراحی‌هایش به شدت وسواس داشته و ما این خصیصه رفتاری را در آثار هنری‌اش به وضوح حس می‌کنیم. آیینه تمام قد این نوع وسواس در توازن را می‌توانیم در مرد ویترویوسی ببینیم. ویترویوس، معمار مشهور ایتالیایی بوده که لئوناردو، طرح تمام قدی از چهره برهنه‌اش به تصویر می‌کشد. همچنین داوینچی در بخش زیرین تصویر، متن کوتاهی می‌نویسد که به صورت قرینه نوشته شده است. داوینچی تمام نسبت‌های بدن انسان را که در تمام مردها صدق می‌کند، روی مرد ویترویوسی پیاده‌سازی می‌کند. برای نمونه فاصله میان رستنگاه مو تا پایین چانه، برابر یک هشتم قد انسان است یا اندازه گوش، برابر نصف طول صورت است و سایر نسبت‌ها که با اندکی تحقیق می‌توانید به تمام این اعداد دست پیدا کنید.

آیا داوینچی به نسبت طلایی اعتقاد داشت؟

نسبت طلایی یا همان عدد فی توسط پیکرتراش شناخته شده یونان باستان به نام فیدیاس در طراحی‌هایش مورد استفاده قرار می‌گرفت تا همواره یک نسبت ثابتی بین اجزا صدق کند. عدد فی به زبانی ساده یعنی عددی ثابت و مثبت که اگر به آن یک واحد اضافه کنیم، به مربع آن می‌رسیم. محاسبه نسبت طلایی فرمول پیچیده‌ای دارد که به طور تقریبی ۱.۶۱ محاسبه شده است.

در محافل ریاضی، این نسبت طلایی را به فیبوناچی و اقلدیس نیز نسبت می‌دهند اما لئوناردو داوینچی اولین فردی بود که نسبت دقیق استخوان‌های انسان را اندازه‌گیری کرد. داوینچی ثابت کرد که استخوان‌ها با ضریب عدد طلایی در بدن انسان وجود دارند. داوینچی شاید از این نسبت در تمامی طراحی‌هایش استفاده نکرده باشد اما حفظ تقارن و یک نسبت معمول در نقاشی‌هایش، سر لوحه طرز تفکرش برای شروع یک طراحی محسوب می‌شود.

راز سربسته مونا لیزا؛ معمای همچنان حل نشده

مونا لیزا، لبخند یک چهره مونث را نشان می‌دهد که کارشناس‌های هنر هنوز مانده‌اند که مونا لیزا دقیقا چه کسی است. از آنجایی هم که لئوناردو در خفا مشغول طراحی این نقاشی بوده، کسی دقیقا نمی‌داند این زن دقیقا چه کسی است. آیا فرد داخل نقاشی معشوقه لئوناردو است یا مادر واقعی‌اش؟ از آنجایی که لئوناردو خلا مادر واقعی‌اش را همیشه احساس می‌کرد، بیشتر احتمال دارد که مونا لیزا در واقع همان مادر داوینچی باشد. چرا که اگر یک خط عمودی صورت مونا لیزا را به دو نیمه مساوی راست و چپ تقسیم کند، مشخص شده که یک نیمه از صورت واقعی داوینچیْ با نیمه دیگری از صورت مونا لیزا تطابق دارد. آیا او می‌خواسته یاد و خاطره مادرش را تا ابد زنده نگه دارد؟

لئوناردو داوینچی نسبت به رعایت توازن در طراحی‌هایش به شدت وسواس داشته و ما این خصیصه رفتاری را در آثار هنری‌اش به وضوح حس می‌کنیم

عده‌ای از مورخین نیز باور دارند که مونا لیزا، چهره لیزا دِل ژکوند، تاجر ثروتمند فلورانسی است. در واقع نام ایتالیایی و اصلی این نقاشی، «لبخند ژکوند» است و بر اساس این فرضیه، لئوناردو این طرح را به صورت سفارشی طراحی کرده بود اما شواهد تاریخی دیگری نشان می‌دهد که در زمان طراحی این قاب نقاشی، لیزا ژکوند حامله بوده و به همین علت در دسترس لئوناردو نبود تا به عنوان یک مدل و الگو در خدمت نقاشی داوینچی باشد.

این نکته هم بد نیست بدانید لئوناردو داوینچی از حافظه تصویری به شدت قدرتمندی برخوردار بود. احتمال دارد او موقع نقاشی، تمام جزئیات صورت ژکوند را در خاطرش مد نظر داشته. از طرفی اگر این کار سفارشی بود، پس به چه دلیل خانواده ژکوند هیچ وقت برنگشتند تا این نقاشی را دریافت کنند؟ آیا رویارویی لئوناردو با لیزا دِل ژکوند، چهره مادرش را یادآوری کرده بود؟ نقاشی مونا لیزا در موزه مشهور لوور در پاریس نگهداری می‌شود و سالیانه میلیون‌ها نفر از این اثر بازدید می‌کنند.

دانشمندی که به پرواز علاقه‌مند بود

از داوینچی به عنوان یک دانشمند نیز یاد می‌کنند چون همواره تلاش می‌کرد تا چیزهای محیرالعقولی را اختراع کند. برای نمونه، داوینچی برای اولین بار توانسته بود طرح یک ارابه جنگیِ شبه تانک را برای جنگاوری بدهد که قدرت تخریب در مقیاس بزرگتری ایجاد شود. با این حال داوینچی از زمان نوجوانی ایده‌ جاه‌طلبانه و مهم دیگری در سر داشت.

داوینچی عمر چندان طولانی‌ای نداشته اما در نیم‌قرن تلاش خود، مسیرهایی را انتخاب کرد که هر فردی نه حوصله‌اش را دارد و نه باورش را

لئوناردو عاشق پرواز بود. او می‌خواست برای مدت کوتاهی هم که شده، در آسمان آبی پرواز کند. این آرزو تبدیل به یک عقده در دل لئوناردو شده و در کتب مختلف و حتی مدیوم‌های دیگر، این وسواس ذهنی در داوینچی به وضوح دیده می‌شود. برای نمونه در دومین نسخه از بازی فرقه اساسین (Assassin’s Creed) لئوناردو داوینچی، در نقش یک شخصیت فرعی در داستان حضور داشته و بازیکن می‌بایست ماشین پرنده اولیه‌ داوینچی را روی آسمان‌ فلورانس آزمایش کند. یا در افتتاحیه سریال اهریمنان داوینچی، جوان مشتاق و با انگیزه‌ای را می‌بینیم که به همراه دوستش سعی دارد با بال مصنوعی برای مدتی کوتاه، در آسمان معلق باقی بماند.

این دو نمونه را مطرح کردیم تا به این موضوع برسیم داوینچی را نمی‌توان صرفا یک هنرمند دانست. چرا که او مرزی بین هنر و دانش قائل نمی‌شد. داوینچی باور داشت مطالعه علوم از او هنرمند بهتری ساخته است. کما اینکه مطالعه و تحقیقات شبانه‌روزی‌اش، تداخلی با حرفه و سایر مهارت‌هایش نداشته و او روز به روز با انگیزه بیشتری به مطالعه علوم متفرقه می‌پرداخت. چون او انسانی بوده همه فن‌حریف، کنجکاو و صد البته کله‌شق! او بارها با آزمون و خطا، نمونه‌های مهندسی‌اش را امتحان کرده و معلوم نیست چند صد بار ماشین پروازش صدمه دید تا بالاخره توانسته نمونه نهایی ماشین پروازش را بسازد.

بنونوتو سلینی، پیکرتراش و هنرمند ایتالیایی در وصف لئوناردو می‌گوید:

غیر ممکن است که انسان دیگری در این دنیا متولد شده باشد و اطلاعات تخصصی و عمومی بیشتری از لئوناردو داشته باشد؛ حداقل نه در هنرِ نقاشی، پیکرتراشی و معماری. داوینچی یک فیلسوف فوق‌العاده نیز بود.

لئوناردو داوینچی عمر چندان طولانی‌ای نداشته اما در نیم‌قرن تلاش خود، مسیرهایی را انتخاب کرد که هر فردی نه حوصله‌اش را دارد و نه باورش را. از این حیث با قاطعیت صحبت می‌کنیم که هنوز بسیاری از مردم باور دارند که یک انسان بالغ، تنها از ۱۰ درصد مغز خود می‌تواند بهره‌برداری کند. در حالیکه این مسئله بارها رد شده و خوشبختانه دیگر به یک خرافه عامه‌پسند تبدیل شده تا یک حقیقت علمی. چرا که تلاش نکردن برای تمامی مردم، زحمتی ندارد. کار بسیار آسانی است که بدون هیچ دلیلِ مستند و شواهد محکمه‌پسندی بگوییم انتهای این مسیر، به یک بن‌بست می‌رسد تا اینکه خودمان در این مسیر پر پیچ و خم وارد شویم. حال این انتخاب شماست. آیا می‌خواهید مثل لئوناردو داوینچی با عشق و علاقه در کسب مهارت‌های گوناگون غرق شوید یا تنها یک مهارت یا دانش را سفت و سخت دنبال کنید؟ انتخاب با شماست.

/دیجیاتو

به گزارش سلام نو، لئوناردو داوینچی در طول زندگانی خود، وقت خودش را تنها به نقاشی محدود نمی‌کرد. داوینچی در عصر رنسانس علاوه بر نقاشی، حرفه‌های دیگری مثل مجسمه‌سازی، معماری، نقشه‌کشی و حتی مهندسیِ ادوات جنگی را نیز امتحان کرد. برخلاف تصور عموم در عصر مدرن که اغلب تصور می‌کنند یک انسان تنها از ۱۰ درصد مغز خود استفاده می‌کند، داوینچی، مردِ خستگی‌ناپذیرِ دوران رنسانسْ باور داشته که یک انسان معمولی می‌تواند بسیاری از دانش و فنون حاکم بر دنیای اطرافش را فرا بگیرد. با استناد به این عقیده داوینچی، یک انسان از  لحاظ ذهنی قدرت‌های زیادی دارد که شاید از مهارت‌هایش آگاهی ندارد. داوینچی در طول زندگی‌اش دست به هر کاری زده و در ادامه بیشتر این دسته از امور را توضیح خواهیم داد.

داوینچی زیر سایه مادر واقعی‌اش بزرگ نشد

وینچی (Vinci) نام شهری در استان فلورانس، واقع در کشور ایتالیا است. به همین سبب «داوینچی» به معنای اهل و زاده‌ی شهر وینچی معنا می‌شود. پدر لئوناردو، سِر پیِرو نام دارد و لئوناردو حاصل رابطه نامشروع سر پیِرو با یک زن روستایی به نام کاترین بود. سِر پیِرو در دم و تشکیلات خانواده سلطنتی مدیچی، اسم و رسمی داشته و برای حفظ آبروی خودش هم که شده، لئوناردو را پس از متولد از مادر واقعی‌اش جدا می‌کند و در عمارت خودش بزرگ می‌کند. هر چند لئوناردو چندان اهل خانه نشستن نبود و در نوجوانی برای خودش کارگاهی نقلی دست و پا کرد.

نبود سایه مادر واقعی بر سر لئوناردو، دست مایه ساخت یک سریال خوش‌ساخت از شبکه استارز به نام «اهریمنان داوینچی» شد که متاسفانه پس از سه فصل پخش هفتگی، در نهایت ادامه تولید اهریمنان داوینچی لغو شد. در این سریال، پی‌رنگ اصلی ماجرا حول محور پیدا کردن مادر داوینچی می‌چرخد. چرا که از رابطه عاطفی لئوناردو با مادر واقعی‌اش کاترین، اطلاعات مستند و محکمی موجود نیست.

داوینچی به روند تحصیل در مدرسه و دانشگاه اعتقادی نداشت

مورخین در این زمینه کمی اغراق می‌کنند که داوینچی از لحاظ آکادمیکی بی‌سواد بود. در صورتیکه داوینچی این گونه بزرگ نشد. او مهارت‌های پایه‌ای مثل خواندن، نوشتن، محاسبات ریاضی و صد البته مبانی فیزیک را در سطح مدرسه یاد گرفت. جدا از این موارد، لئوناردو به استفاده از دستانش برای خلق یک شی بی‌جان به شدت علاقه‌مند بود. تا جایی که بدون سواد دانشگاهی، مهندسی را فرا گرفت.

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***