به گزارش سلام نو، به باور پژوهشگران حوزه مطالعات مرگ، گذر از دنیای پیشاصنعتی و ورود به عصر مدرن، شهرنشینی، صنعتیشدن، سازمانیشدن، افزایش جمعیت و درهم تنیدگیهای فرهنگی از جمله عواملی هستند که بر نحوه کنش افراد جامعه با پدیدههای مختلف، بویژه پدیده مرگ، تاثیرگذار هستند.
تجربه مدرنیته نه تنها در دیگر امور روزمره انسان ها حضور داشته و موجبات تغییر می شود بلکه مناسک مربوط به مرگ را هم دچار تحول کرده است. آنچه که در جامعه مدرن، پیش روی همگان قرار میگیرد الگوبرداری از یک شیوه و روش مناسکی ثابت و تکرار شونده است. چرا که یک شیوه دستور شده، در فرمت یک دستورالعمل، به افرادشهرنشینِ صنعتی این فرصت را میدهد که در کمترین زمان و با سرعت عمل حذفِ جسد را انجام دهند و زندگی شهری و شلوغ خود را مجددا از سر گیرند.
اما در کنار یکنواختی هایی که مدرنیته برای زندگی شهری فراهم کرده است شاهد تنوعات و گوناگونی هایی از سوی برخی افراد و گروه ها نیز هستیم. میل انسان ها به تمایز گذاری و بازنمایی باورهایشان سبب بروز گونه های متفاوت رفتاری چه در رابطه با سنگ های قبر و چه در رابطه با مراسم سوگواری اطرافیان می شود. مصداق این امر را می توان در خبر مربوط به شادی در مراسم سوگواری در بهشت سکینه کرج دید.
اما اینکه تغییرات مربوط به برگزاری مراسم چگونه می تواند به بازسازی هویت های از دست رفته کمک کند و تغییر مراسم مربوط به خاکسپاری آیا پدیده ای متعارف و یا غیر متعارف شناخته می شود، سبب شد با هاجر قربانی، پژوهشگر حوزه مطالعات مرگ به گفت و گو بنشیینیم.
**تغییر مناسک مربوط به مرگ و خاکسپاری
قربانی در خصوص چرایی تغییر مناسک مربوط به مرگ و خاکسپاری گفت: شاید بهتر باشد در همین ابتدا نگاهی به مناسک مرگ و خاکسپاریای که امروزه در ایران معاصر برگزار میشود، بیاندازیم و این پرسش را از خودمان داشته باشیم که آیا عملاً نوعِ برگزاری مناسک مرگ، بویژه در شهرها و کلانشهرها، همانند چند دهه گذشته برگزار میشوند؟ پاسخی که قطعا بخش بزرگی از جامعه به این پرسشها خواهد داد خیر است. ما با مناسک بیشمار و متفاوتی مواجه هستیم که هر کدام از آنها در هر زمانی که به مناسکِ پیشین اضافه شدند بهمثابه یک شوک فرهنگی عمل کردند.
وی افزود: به نظر متخصصان، حوزه مطالعات مرگ یکی از مهمترین عواملِ تغییر برپایی مناسک مرگ و خاکسپاری گذر از دنیای پیشاصنعتی و ورود به عصر مدرن است. شهرنشینی، صنعتیشدن، سازمانیشدن، افزایش جمعیت و درهم تنیدگیهای فرهنگی از عواملی هستند که بر نحوه کنش افراد جامعه با پدیدههای مختلف، بویژه پدیده مرگ، تاثیرگذار بودند.
قربانی افزود: دنیا در مواجه با این پدیده سه دوره زمانی را پشت سر گذاشته است. دورانی که مرگ امری طبیعی و تقدیر بود و همه آن را میشناختند و میپذیرفتند. برای مثال از پدربزرگها و مادربزرگها بسیار شنیدهاید که چند نوزاد خود را از دست میدادند و چقدر این امر برای آنها یک امر طبیعی بود و آن را به مثابه تقدیر در نظر می گرفتند. «عمر نوزاد به دنیا نبود» این جملهای است که در بین گذشتگان و جامعه سنتی بسیار شنیده میشد. بر بالین محتضر یک فرد متقی یا روحانی حضور داشت تا برای محتضر دعا بخواند تا به آرامش ابدی فرو رود و پس از آن اعضای خانواده و بستگان تمامی مناسک مرتبط با متوفی را انجام میدادند. اما در دو یا سه دهه اخیر شما با این امر مواجه نیستید. مرگها در خانه رخ نمیدهد. مکان مرگ و فضای مرگ تغییر کرده. مرگ در دست متخصصان پزشکی قرار گرفته است. انسانها زندگی دوباره خود را از پزشکان طلب میکنند. هر کودکی که قرار است بهدنیا بیاید انتظار زندگی تا دوران بلوغ و بعد از آن را در همان ابتدا داریم و به نظر می رسد که مرگ کنترل شده است. زمانی هم که مرگ رخ میدهد این بستگان و اعضای خانواده نیستند که مناسک مرگ و خاکسپاری را برگزار میکنند. حتی در این حوزه تخصصگرایی شده است، چرا که عملا هیچ یک از ما نمی دانیم که چگونه باید با این پدیده رفتار کنیم. آیا شما به تمامیِ احکام و مناسکی که باید در قبال یک فرد متوفی انجام شود آشنایی دارید؟ آیا می توانید نمازش را بخوانید و یا تطهیرش کنید و تلقین بخوانید؟
وی افزود: حالا نگاهی به همین روزها بیاندازید. در همین رسانه هایی که محور گفت و گوی من و شماست چند نفر را میشناسید که در برابر بیماریهای سخت خود ایستادگی کردهاند و نخواستهاند بمیرند؟ از تلاششان برای مبارزه با مرگ چقدر خواندهاید و دیدهاید و آیا شما هم این افراد را تشویق و تحسین نمیکنید؟ آیا این بیماران مبتلا به مرگ نیستند که شرایط خودشان را از هر کسی بهتر میدانند و بیمارستانها و کلینیکها با تصمیم آنهاست که زندگی این افراد را برنامه ریزی میکنند؟ بگذارید یک مصداق ویژه از تجربه خودم در برابر دو شخص محتضر بیان کنم. فرد اول مردی 88 ساله و فرد دوم زنی 99 ساله است. من در احتضار مرد 88 ساله که در شهری کوچک و سنتیتر زندگی میکرد و در یک شرایط سنتی زیسته بود حضور داشتم. او یکسال پیش از مرگش به وضوح مرگ را بر خود پذیرفته بود و حتی تلاشی برای از جای برخاستن نکرد. چه بسا که پزشکان اعلام کرده بودند این فرد توانایی بازگشت به زندگی را دارد. او کمتر از یک سال به تقدیری که خودش بر آن مهر زده بود تن در داد. اما محتضر دوم زنی 99 ساله که در شرایط و بستر فرهنگی متفاوت و شاید بهتر است بگویم در حال حاضر و مدرن زندگی میکند. در شرایطی که پزشکان اعلام کردند او دیگر نمیتواند زندگی کند برخاست و اکنون به راحتی زندگی روزانه خودش را از سر می گذراند و در پاسخ سوال های من گفت: «تصمیم گرفتم نمیرم».
این پژوهشگر افزود: با این تفاسیر قطعا تغییر مناسک مرگ و خاکسپاری امری طبیعی و قابل پذیرش خواهد بود. چرا که در دنیای جدید عملا انسانها با مقوله های جدیدی همچون تکنولوژی، مدیریت، پزشکی ، کالایی شدن و عقلانیت سروکار دارند. پس تجربه مدرنیته نهتنها در دیگر امور روزمره انسانها حضور داشته و موجبات تغییر شده که مناسک مرگ را هم دچار تحول کرده است.
**شادی و دست و جیغ در مراسم خاکسپاری در بهشت سکینه کرج
قربانی در خصوص خبر مربوط به شادی و دست و جیغ در مراسم خاکسپاری در بهشت سکینه کرج گفت: نکته جالبی که اخیرا برای من رخ داد سرازیر شدن این فیلم از سوی اطرافیان برای من بود. چرا که به واسطه شناخت حوزه مطالعاتی من این گمان می رفت که باید جوابی عجیب از من شنیده شود. در همین ابتدا باید به شما بگویم که برگزاری آیین شادی به این شکل من را اصلا شگفتزده و متعجب نکرد. چه بسا که من در بسیاری از فرهنگهای کوچک تر و دستنخوردهتر بارها شاهد این مساله بودم که اگر فرد جوان و مجردی از دنیا میرفت. بخشی مهمی از آیینهای مرتبط با مرگ این فرد جوان آیینهای شادکامی بویژه بازنمایی عروسی بوده است. از حضور ماشین عروس، حجله، پوشش لباس سفید، کِل زدن و حضور سازهایی همچون سُرنا و دُهل با رقص و آواز. در اصل سوگواری کنشی است از سوی بازماندگان برای حل مساله مرگ و برای فهم و درک موقعیت جدید بازماندگان. وقتی فردی از یک گروه یا اجتماع میمیرد آن گروه یا اجتماع به یک باره دچار بینظمی میشود و این آیینهای مرگ و سوگواری هستند که به این اجتماع از هم پاشیده نظم مجدد را باز میگرداند.
وی افزود: اما آنچه که در جامعه مدرن پیش روی همگان قرار میگیرد الگوبرداری از یک شیوه و روش مناسکی ثابت و تکرار شونده است. چرا که یک شیوه دستور شده، در فرمت یک دستورالعمل، به افرادشهرنشینِ صنعتی این فرصت را میدهد که در کمترین زمان و با سرعت عمل حذفِ جسد را انجام دهند و زندگی شهری و شلوغ خود را مجددا از سر گیرند.
**تشخص طلبی و دیده شدن در مراسم سوگواری
قربانی در خصوص تشخص طلبی و دیده شدن در مراسم سوگواری گفت: نکتهای که در اینجا به نظر من میرسد و فکر میکنم بر مفاهیمی که شما بکار میبرید ارجحیت داشته باشد، پتانسیل مناسک بویژه مناسک سوگواری و عزاداری در بازنمود هویتی اجتماعها و گروههای مختلف است که فکر می کنم با سوال شما نسبت به «دیدهشدن» و «تشخصطلبی» همخوانی داشته باشد. در همینجا بیان کنم که هدف من در مقایسه و تطبیق آنچه در اینجا خواهم گفت، این است که نشان دهم سوگواریها در جوامع از چه پتانسیل و قدرتی برخوردار هستند و چگونه از این طریق باورها، اعتقادات و تفکر سیاسیشان را برای دیگر گروهها بازنمایی میکنند.
**پیامدهای برگزاری مراسم سوگواری نامتعارف در جامعه
قربانی در خصوص پیامدهای برگزاری مراسم سوگواری نامتعارف در جامعه گفت: من فکر نمی کنم چنین رویدادی پیامد جدیای داشته باشد. چرا که ناخواسته جامعه ایران معاصر در حال تغییر و گذار است. وقتی نظرات بسیاری از مردم را در شبکه های مجازی نسبت به این نوع مناسک سوگواری می خواندم متوجه شدم که نگاه عموم جامعه عمیقا همانند شرایط پیچیده جامعه و نگاه انسانها به هر پدیدهای آن هم در دوران مدرن و زمانی که جامعه به سوی فردیتخواهی پیش میرود است. چرا که اتفاقا در همین لحظات مناسکی هست که هر گروه و اجتماع و جامعه ای میتواند نگرش خود نسبت به مرگ را بازنمایی کند. باید به این مساله دقت کنیم که وقتی جامعه در انتخاب نحوه مرگ، انتخاب نحوه از بین رفتن بدن پس از مرگ، انتخاب مکان دفن، فرهنگ مادی شکل گرفته در مکان دفن و در اصل مناسک مرتبط با مرگ هیچ اراده و تصمیمِ انفرادی یا گروهی و قومیای ندارد شاید در یک برهه زمانی آن را به اجبار بپذیرید اما پس از مدتی تلاش میکند با رویکردهای خلاقانه همه قوانین سخت و یکسان فرهنگیای را که از سوی دولت تنظیم شده است، درهم بریزد.
قربانی افزود: برای واضح شدن این مساله مثالی خواهم آورد. در دهه 70 دستور یکسانسازی قبور شهدا صادر شد. یکی از شهرهایی که از همان ابتدا این دستور را در مرحله اجرا گذاشت شهر شیراز و گورستان دارالرحمه بود. تمامی فرهنگ مادی و عناصر تاریخ فرهنگی جنگ به یکباره از بین رفت و بجای آن دستههای گور یکسان و یک شکل با نوشته های یک شکل نمایان شدند. بماند که در پی این رویداد چه تعداد از مادران شهدا دچار حملات قلبی و صدمات روحی شدند.اما بعد از گذشت 15 سال اگر وارد این بخش از گورستان شوید مشاهده میکنید که تک تک خانوادهها با نگاهی خلاقانه و در مقابله با چنین عملی تغییراتی را در سنگقبرها بوجود آوردند. یا بهتر است به قطعههای جدید گورستان پایتخت سر بزنید. آنگاه که اندازه و نحوه چیدمان سنگ قبور یکسان اعلام شد بستگان برای تمایزگذاری و بازنمایی باورهایشان به سمت نوشتههای روی سنگ قبور و تصاویر جدیدی روی آوردند. اگر در تمامی قطعات بخش اول بهشت زهرا شما واژه های تاریخ ولادت و تاریخ وفات را مشاهده میکردید یا محدوده متون و اشعار بر روی قبور دیده می شد امروز با بیشمار واژگان، نماد و زبان مواجه خواهید بود که بواسطه آنها می توانید بازنمایی نگرشها و باورهای متعدد بازماندگان و متوفیان را تماشا کنید و ببینید.
/ایرنا