عبدالرضا داوری در گفت‌وگو با سلام نو در تحلیل جریانی که این روزها تحت عنوان عدالتخواه شناخته می‌شود می‌گوید: به نظر من این‌ها جریان اجتماعی نیستند و تصویر جدیدی از حزب پادگانی هستند چون جریان اجتماعی خودجوش شکل می‌گیرد و بعد هم به صورت خودجوش تحلیل و رفتار می‌کند.<br/> 

به نظر من این‌ها جریان اجتماعی نیستند و تصویر جدیدی از حزب پادگانی هستند چون جریان اجتماعی خودجوش شکل می‌گیرد و بعد هم به صورت خودجوش تحلیل و رفتار می‌کند.

آقای وحید اشتری که امروز افشاگری می‌کند در اوج قدرت آقای لاریجانی کجا بودند؟ آن روزی که آقای ناطق مورد حمایت بود کجا بود؟ من منتقد آقای لاریجانی و ناطق هستم و مواضع ما مشخص است ولی این اراده‌ای که امروز برای تخریب این‌ها شکل گرفته مبتنی بر قدرت است و مبتنی بر عدالت خواهی نیست.

بر همین مبنا امروز نسبت به آقای آملی لاریجانی سکوت کردیم. ما وقتی درباره آقای آملی لاریجانی حرف زدیم که کل حاکمیت از ایشان حمایت می‌کرد و هزینه حرف‌های خود را دادیم و زندان هم رفتیم، آیا امروز هم کسی از ایشان انتقاد کند زندان می‌رود یا حتی جایزه می‌گیرد؟

این جریان از سوی چه نهادی حمایت می‌شوند که به معاونت دفتر رهبری هم حمله می‌کنند؟

من خبر قطعی ندارم ولی اگر کسی جایگاه آقای محمدی در دفتر رهبری را بداند متوجه می‌شود که نمی‌توان بدون چراغ سبز و حمایت به کسی مثل ایشان حمله کرد.

این جریان و شعارهایش در انتخابات اقبالی خواهد دید؟

نه. جامعه ایران از تمام طیف‌های اصلاح طلب و اصولگرا عبور کرده و مردم می‌فهمند کارهایی از این جنس بیشتر تسویه حساب است و جامعه ایران بسیار جلوتر از این حرف‌ها است که به این زد و خوردها که بازی قدرت است روی خوش نشان دهد. مگر مسئله صدا و سیما تنها همین سریالی بود که آقای جلیلی روی آن دست گذاشت؟

به گمان من امروز اراده بر تغییر نسلی از مدیران است وگرنه آقای جلیلی باید توضیح دهد فعالیت فرهنگی خود در این سال‌ها را با حمایت کدام نهاد انجام داده؟ جشنواره عمار از کجا تامین شده؟

با توضیح شما سرنوشت انتخابات مجلس چگونه خواهد بود؟

اسفند را نمی‌دانم ولی اگر امروز انتخابات مجلس برگزار شود مشارکت در کل کشور به 30 درصد هم نمی‌رسد که با این سطح از مشارکت اصولگرایان مجلس را در دست می‌گیرند که نامطلوب این جریان هم نیست.

و احتمال تغییر این شرایط را نمی‌دهید؟

شرط اول این است که انتخابات آزاد برگزار شود چون انتخابات در ایران امروز انتخابات آزاد نیست و اول آقای جنتی و پنج نفر دیگر تعدادی را انتخاب می‌کنند و به مردم می‌گویند بیایید از بین این‌ها انتخاب کنید و مردم هم این مسئله را می‌فهمند برای همین به نظر من اکنون هیچ کدام از نهادهای انتخابی به معنای واقعی انتخابی نیستد.

صلاحیت‌های در انتخابات باید طور تعیین شود که یک کامپیوتر بتواند صلاحیت را تشخیص دهد، در حالی که متر و معیارهای فعلی بسیار سلیقه‌ای است. برای نمونه شما قانون انتخابات افغانستان را ببینید من اعتقاد دارم همان قانون را در ایران پیاده کنیم انتخابات آزاد برگزار می‌شود.

این اتفاق تا اسفند می‌افتد؟

به لحاظ قانونی که این اتفاق نمی‌افتد چون به نظر من باید بگذاریم همه بیایند و هر کسی سابقه کیفری و جنایی و این چنین سوابقی ندارند در انتخابات شرکت کنند و تنها شروطی مثل سن و ملیت و محکومیت‌های آسیب زننده به جامعه برای ورود به انتخابات مطرح باشد نه چیزی مثل محکومیت سیاسی و مطبوعاتی که اتفاقا به صورت سیستماتیک و کامپیوتری می‌تواند مشخص شود.

بعد هم باید به انتخاب مردم تمکین کرد چون حکومت برای مردم است و هر کس در قدرت نشسته به خاطر مردم نشسته. هیچ کدام از مقامات حق ویژه‌ای ندارند، هرچند متاسفانه این ذهنیت برای بخشی از حاکمیت ایجاد شده که مالک است و تا وقتی این ذهنیت وجود داشته باشد مشکلی حل نمی‌شود.

به عنوان سوال آخر شما از محدودیت‌های آقای احمدی‌نژاد گفته بودید، این محدودیت چقدر جدی است؟

الان آقای احمدی‌نژاد برای مراجعه به اماکن عمومی و سفرهای استانی بارها با مشکل مواجه شده و حتی مصوبه شورای تامین به ایشان ابلاغ شده ولی ایشان تمکین نکرده، در حالی که آقای خاتمی به محدودیت‌ها تمکین کرده. در همین سفر اخیر آقای احمدی‌نژاد مقامات استان به ایشان گفتند نباید سخنرانی کنید ولی ایشان گفتند این خلاف قانون اساسی است و شما نمی‌توانید چنین کنید. شاید اینجا درگیری پیش بیاید و اطرافیان ایشان بازداشت شوند که شدند ولی ایشان تمکین به این محدودیت‌ها نمی‌کنند.

در نمونه دیگر حصر و محدودیت‌های آقای موسوی و خانم رهنورد حتما باید مبتنی بر حکم دادگاه صالح باشد و صرف تصمیم‌گیری شورای عالی امنیت ملی خلاف قانون اساسی است، حتی اگر آن فرد متخلف و متهم باشد. به نظر من این‌ها مسائلی روشنی است که تمکین به آن مشکلات بسیاری را حل می‌کند.

سلام نو – سرویس سیاسی: این روزها جریانی مشهور به عدالتخواه در عرصه‌های سیاسی و اجتماعی فعال است که اثرش در عموم پرونده‌های پر سر و صدای سیاسی و اقتصادی، به خصوص پرونده‌های فساد اقتصادی دیده می‌شود، حسابی در حال فعالیت است و یک پایش در افشای پرونده شبنم نعمت‌زاده و پای دیگرش در تقابل با صدا و سیما و حسین محمدی یکی از اعضای متنفذ دفتر رهبر انقلاب است.

سوالی که این روزها برای بسیاری مطرح شده این است که چگونه طیفی جوان، با هر حد از دغدغه درست و انقلابی، به قدرتمند‌ترین چهره‌های کشور حمله می‌کنند و کم‌ترین هزینه را نسبت به حمله‌ای که می‌کنند می‌دهند؟ از علی شمخانی تا آملی لاریجانی، نعمت‌زاده، رعیت و طبری هر کدام جنسی از قدرت را داشتند و دارند ولی بیشتر آن‌ها در نهایت بازی را به عدالت‌خواهان باختند.

برای گفت‌وگو درباره ریشه‌های این جریان و نسبت آن با احمدی‌نژاد به سراغ عبدالرضا داوری رفتیم که شناخت خوبی از جریان احمدی‌نژاد دارد، جریانی که حداقل بخشی از بدنه جوانش امروز در صف طرفداران عدالتخواهان قرار دارند، ولی گفت‌وگو در تحلیل جریان عدالتخواه متوقف نشد و به صحبت درباره انتخابات مجلس 98، تغییر نسل مدیران در نظام و محدودیت‌های احمدی‌نژاد هم کشیده شد.

داوری در زمان ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد، مشاور رسانه‌ای رئیس‌جمهوری بود و همچنین مدتی قائم مقامی خبرگزاری ایرنا را تجربه کرد و هنوز از نزدیک‌ترین چهره ها به رییس جمهور سابق است.

مشروح گفت‌وگوی سلام نو با عبدلرضا داوری را در ادامه می‌خوانید.

نظر شما درباره کنش‌های اخیر جریان عدالتخواه چیست؟

همین کارهای آقای وحید جلیلی و آقای وحید اشتری را می‌گویید؟

بله.

به نظرم این حرکت‌ها خود جوش نیست. شما به اقداماتی که در برخورد با آقای لاریجانی یا برخی از اعضای دفتر رهبری رخ می‌دهد نگاه کنید.

ریشه تحرکات  این جریان به کجا بر می‌گردد؟

شما به بیانیه گام دوم انقلاب که رهبری در بهمن 97 منتشر کردند و سخنان ایشان در تغییر نسل دقت کنید. در جمهوری اسلامی پروژه تغییر نسل مدیران یک دهه به تاخیر افتاده و کسانی که در ابتدای انقلاب سی ساله بودند به طور طبیعی بعد از سه دهه باید بازنشست می‌شدند ولی حالا در آغاز دهه پنجم انقلاب همان نسل اول انقلاب سر کار هستند.

با توجه به این مسائل به نظرم پشت اقدامات آقای جلیلی و دوستانش انگیزه و اراده سیاسی وجود دارد که به دنبال تغییر نسلی هستند که منطبق بر سخن رهبری و برای روی کارآمدن یک دولت حزب اللهی و جوان باشد.

مشابه این اتفاق در اوایل دهه 40 در رژیم پهلوی اتفاق افتاد و طبقه اشراف سنتی با نیروهای جدید بروکراتی چون حسنعلی منصور جایگزین شدن که با وجود اشرافی نبودن به ساخت سیاسی حاکم وفادار بودند.

ولی برخی معتقدند مصداق سخنان رهبری درباره دولت جوان و حزب‌اللهی با کسی مثل جواد آذری جهرمی منطبق است نه جریانی مثل جریان عدالتخواه.

نه آذری جهرمی قطعا شامل آن مصداق نیست چون حداقل در تعریف مرسوم جریان حزب اللهی باید نسبت به سه جریان اصلاح‌طلب، طرفداران هاشمی یا اعتدال و احمدی‌نژاد موضع منفی داشته باشد و هر کسی یکی از این سه ویژگی را نداشته باشد حزب اللهی شناخته نمی‌شود و آذری جهرمی حداقل یکی از این سه ویژگی یعنی زاویه داشتن با یاران هاشمی را ندارد، فارغ از اینکه ظاهرا آذری جهرمی در 1400 شرایط سنی مقرر در قانون را هم نخواهد داشت.

اما این طور به نظر می‌رسد که برخی از چهره‌های ارشد و بدنه این جریان از هوداران سابق و حتی فعلی آقای احمدی‌نژاد باشند.

این‌ها هیچ وقت نسبتی با آقای احمدی‌نژاد نداشتند و حتی کسی مثل آقای جلیلی از زمان شهرداری آقای احمدی‌نژاد با ایشان مشکل داشت و در انتخابات 84 هم از ایشان حمایت نکرد.

با این تفاسیر پس گزینه مطلوب این جریان کیست؟

با توجه به اخباری که می‌شنویم به نظرم مهرداد بذرپاش گزینه مصداقی این جریان است.

شما این جریان را چقدر اصیل می‌دانید؟

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید