پارسا خائف یکی از اسم هایی است که بعد از برنامه عصر جدید بر سر زبان ها افتاد و باز هم پتانسیل و هنر موسیقی سنتی ایرانی را به رخ کشید.گفتگویی با پارسا خائف انجام شده است که آن را با هم می خوانیم.

در اولین پاسخ‌هایش پارسا خائف برایمان از کودکی ۱۴ ساله قد کشیده و به مانند جوان بالغ و عاقلی روبه رویم نشسته است. با همان سلاست در موسیقی، سخن می‌گوید. موسیقی سنتی با شعر‌هایی از شعرای ایران زمین که هر یک قله رفیعی در عرفان بوده‌اند برای کودکی همچون پارسا ثقیل است، اما با چهره گشاده از علاقه‌اش به موسیقی سنتی می‌گوید:اینکه پدربزرگش به واسطه تدریس ادبیات، او را با دنیای وسیع و عمیق اشعار ایرانی و ادبیات عرفانی آشنا کرده و اینکه خانواده‌اش او را در مسیر تربیت فکری و هنری موسیقی سنتی یاری کرده‌اند.

علاقه‌مند به این شعر سعدی است که «سعدی چو جورش می‌بری نزدیک او دیگر مرو/‌ای بی‌بصر من می‌روم او می‌کشد قلاب را» اثری که در نوای زندگی بخش همایون شجریان نیز روح مخاطب را نوازش داده است و امروز توسط هنرمند جوانی از دیار شعر و موسیقی فاخر، اردبیل، خوانده می‌شود.

نه تنها توصیه مدیر برنامه‌ها و اساتید برای انتخاب اشعار برایش مهم است بلکه خواننده کوچک به مفاهیم اشعار نیز توجه نشان می‌دهد و گاهی پدربزرگ و گاهی پدر و مادر در معنی اشعار کمک حالش هستند.

حتی خواهر کوچکتر، نفس ۴ ساله نیز علاقه‌مند به موسیقی شده و در هنگامه تمرین و نوازش سه تار کنار برادرش می‌نشیند.

جوانان از هنرمند کوچک اردبیلی استقبال کردند

پارسای کوچک از درس و مشقش هم در این ۶ سال غافل نبوده است. با همان سادگی و خلوصی که دارد می‌گوید: «درس‌هایم را بدون وقفه می‌خوانم. گاهی شده در مسیر اردبیل- تبریز یا اردبیل- تهران که برای حضور در اجرا یا برنامه سفر می‌کنم در اتوبوس و هواپیما کتاب درسی به دست گرفته‌ام تا روز بعد سرکلاس آماده باشم.»

هم از همکلاسی‌هایش احترام دیده هم حسادت، اما گویی روح او با اشعاری که می‌خواند آمیخته شده و حال و هوای فخر فروشی یا تکبر ندارد. با همه ساده و بی‌تکلف است. آنقدر دوست داشتنی شده که نه تنها شیفته صدایش بلکه شیفته اخلاقش شده‌اند.

از کشور آذربایجان برای اجرا‌های ترکی مرتبا پیام‌هایی دریافت می‌کند. حتی از آمریکا پزشکان علاقه‌مند ایرانی برای مراقبت از حنجره‌اش پیام‌هایی به او ارسال کرده‌اند. صدای پارسا مرز‌های ایران را طی کرده است و موسیقی فاخر گرفتار در رخوت و فراموشی را دوباره در دل‌ها زنده کرده است و مگر می‌شود که شعر حافظ در دستگاه شور با نوای پارسا دلی را نلرزاند و روحی را نوازش نکند.

نبود هنرستان من را به سفر در جاده‌ها وادار کرد

در نگاه مهربان پارسا می‌توان به خود مغرور شد. شاد و امیدوار شد و آرزو‌های خوشایند از آینده را به یاد آورد. چه نگاه‌هایی که پنهان مانده و چه نوا‌هایی که هنوز شنیده نشده است.

پارسا می‌گوید: «حتما بچه‌های مستعد دیگری هستند، اما کسی از آن‌ها خبر ندارد. در حالی دوست دارد موسیقی بخواند که یک هنرستان موسیقی در اردبیل دایر نیست. حتی در تمرین‌ها نیز با نبود استاد سلفژ، نت خوانی و پیانو هنرمند کوچک را دچار مشکل کرده است.»

همین کمبود‌ها که بسیاری از استعداد‌های اردبیل را ناشناخته نگاه داشته است، موجب شده تا پارسا مرتبا برای تمرینات خود به تبریز سفر کند.

می‌گوید: «هیچ انسانی کامل نیست و همه انسان‌ها نیازمند آموزش هستند. ماه محرم سپری شود تمرینات را از سر می‌گیرم و در عین حال از همه توصیه‌ها برای مراقبت از حنجره‌ام استفاده خواهم کرد تا به خصوص در دوران بلوغ آسیب نبیند.»

به تعبیر مدیر برنامه‌های پارسا، آقای محمد عبداللهی شیطنت‌های کودکانه البته مانع از این شده تا پارسا زیر بار رژیم غذایی سفت و سخت برود، اما مراقبت‌ها به قوت اعمال می‌شود.

با سن کوچکش، دغدغه‌های بزرگ دارد. معتقد است ذهن موسیقیایی هم سن و سال‌هایش پرورش داده نشده و بخشی از مسئولیت او آشنا کردن کودکان هم سن و سالش با موسیقی سنتی است. اما بیشترین مخاطبان پارسا به تعبیر خود او، جوانان ۲۴ تا ۳۵ ساله هستند. گویی این هنرمند کوچک نسلی را از زیربار ساز و آواز ناکوک موسیقی‌های مخرب بیرون کشیده و نسلی از جوانان فردا را نیز تربیت می‌کند.

گوش‌ها به نوای او سپرده شده و پارسا شیفته این است که دنیای بزرگ موسیقی سنتی ایرانی را بار دیگر به گوش جهانیان برساند و چه خوش گفته‌اند که تنها صداست که می‌ماند.

در «عصر جدید» با نظر مردم آشنا شدم

هرچند پارسای قصه ما جوایز ریز و درشتی را از آن خود ساخته است، اما اوج آشنایی مردم با او به واسطه یک برنامه تلویزیونی بود. عصر جدید که فرصتی برای او فراهم ساخت تا نخبه اردبیلی را در سطح ملی معرفی کند.

نیتش از حضور در این برنامه را داوری شدن عنوان کرد و در حالی که داوران به دنبال امتیاز دهی به او بودند، پارسا امتیاز مردم و مسئولان را در خصوص خود سنجید تا ایرادات کار عیان شود.

وارد مرحله فینال شد و توانست مقام سوم را کسب کند، اما معتقد است این مقام را با نظر مردم و نه داوران کسب کرده است.

می‌گوید: تلاش و تمرین زیادی می‌کردم و به همین دلیل امیدوار بودم موفق شوم. آهنگ «صنما» را همایون شجریان اجرا نموده و بسیاری از هنرمندان بر این باورند که اغلب خوانندگان تراز اول نیز قادر به اجرای این قطعه نیستند، اما پارسا تصمیم گرفته بود در فینال عصر جدید ریسک بزرگی کرده و جسارتی والا از خود نشان بدهد تا این قطعه بسیار سخت را اجرا کند. برای اجرا از استاد سهراب پورناظری آهنگ اصلی را درخواست کردیم، ولی به دلیل این‌که خارج از کشور بودند اجازه گرفتیم تا به کمک آقای فرشاد حسامی که از بهترین نوازنده‌های ایران است آهنگ را از نو بسازیم؛ بعد از آهنگ سازی در کمال ناباوری عوامل عصر جدید این آهنگ را خواندم و خود استاد پورناظری در پیامی ضمن تحسین از اجرای خوب این قطعه، قول دیداری حضوری را جهت راهنمایی و بیان توصیه‌های لازم دادند.

پارسا با وجود برخی محدودیت‌ها، مانع تراشی‌ها و سنگ اندازی‌ها نوای موسیقی و زندگی خود را به شور نشانده است. امروز این هنرمند کوچک هر آوازی می‌شنود می‌تواند موسیقی آن را تجزیه و تحلیل کند. معتقد است برنامه عصر جدید نقطه آغازی برای تمرین‌های بیشتر و شناخت بیشتر او شده است.

از من خواسته‌اند ارکستر سمفونی چالدران را اجرا کنم

در حالی که شورای شهر تبریز دوبار از پارسا دعوت کرده است و شورای شهر اردبیل تا حالا به این موضوع بی تفاوت بوده است.

می‌گوید: «استاندار اردبیل، اکبر بهنام جو و محمدرضا حسین زاده مدیر عامل بانک ملی ایران از مسوولانی هستند که دائم و لحظه به لحظه پیگیر فعالیت‌های هنریاش بوده اند.» پارسا که از این اقدام استاندار اردبیل و مدیرعامل اردبیلی الاصل بانک ملی ایران قدردان است، یک بار نیز به شورای فرهنگ عمومی استان دعوت شده و در محضر آیت الله سید حسن عاملی، نماینده، ولی فقیه در استان تقدیر شده است.

سفارش امام جمعه اردبیل در خصوص خوانش آثار فاخر استان و ارکستر سمفوی چالداران با وجود قول مساعد پارسا فعلا در خواب غفلت و بی‌توجهی مسئولان بسترسازی نشده است و دستگاه‌های متولی به مانند روال نانوشته همیشگی هیچ اقدام درخوری جهت تمرین، ممارست، اجرا و پرورش این استعداد کم‌نظیر تدارک ندیده‌اند و این در حالی است که لاف حمایت از نخبگان از زبان بسیاری از مدیران شنیده می‌شود.

پارسا تمامی موفقیت‌های خود را در وهله نخست مرهون خواست خدا و حکمت او می‌داند. به زبان آذری و فارسی می‌خواند و تمامی ترانه‌هایی که با جان و روان مردم این سرزمین آمیخته است را در هنگامه موسیقی ناکوک، از زیر بار خاکستر فراموشی بیرون می‌کشد. صدایش جاودان و گام‌های کوچک و خردمندانه‌اش مستدام باد./ تسنیم

بعد از سال‌ها بی‌حوصلگی و سکون سایه افکنده بر موسیقی سنتی و فاخر ایران زمین، نخبه‌ای از دیار اردبیل درخشیده و حیرت اساتید به نام را رقم زده است.

برخلاف برخی از هنرمندان که حضورشان تکلف و سنگینی به همراه دارد، پارسا با پولیور و کاپشن آبی رنگ، قد و قواره‌ای متوسط، لبخندی بر لب و عینک دور سیاهی بر چشم به مانند تصویری از کودکی همایون شجریان، پدر و مدیر برنامه‌هایش به همراه پسرعمه همراهیش می‌کردند. انگار که برای دورهمی ساده و صمیمی مهمان شده باشد. نه لاف تفاخر داشت و نه آهنگ صحبت‌هایش از سن و سال پسرکی ۱۴ ساله که ادب و اخلاق دارد، دور شده بود.

احوال پرسی با پارسا هم ساده برگزار شد. بی‌تکلف پشت صندلی بزرگ راس اتاق نشاندیمش تا شروع به صحبت کند. صحبت از درخشیدن یک نخبه و صحبت از محبوبیتی که در کوتاه مدت مرز‌های کشور را در هم شکست.

علاقه پارسا به موسیقی از کودکی به حدی بوده که آهنگ‌ها را حفظ می‌کرده و می‌خوانده است و می‌گوید ۸ سالم که بود حفظ کردن و خواندن آهنگ‌ها فکر پدر و مادرم را متوجه من کرد و پیش یک استاد موسیقی رفتیم.

تمامی استاد‌های موسیقی با لفظ «آقای» خطاب می‌شوند و اولین استاد آقای احدی است که توانی متمایز در پارسا می‌بیند و وجد خود را با والدینش در میان می‌گذارد. بعد نوبت به آقای محرمی و آقای امید مظهری در تبریز رسیده است.

دنیای موسیقی سنتی ایران عمیق و گسترده است

کد خبرنگار: ۱
۰دیدگاه شما

برچسب‌ها

پربازدید

پربحث

اخبار عجیب

آخرین اخبار

لینک‌های مفید

***