سلام نو – سرویس اجتماعی: سردیس قصیر امین پور دزدیده شد. به همین راحتی! شهرداری منطقه 2 این دزدی را تایید کرده و از پیگیری حقوقی شهرداری و همچنین تهیه و نصب سردیس جایگزین توسط سازمان زیباسازی شهر تهران خبر داده است.
به گزارش سلام نو، این نوبت نخست نیست که خبری از سرقت مجسمه شنیده می شود. نه سال پیش و در سال 1389 خبر دزدی سازماندهی شده مجسمه های پایتخت بسیاری از شهروندان را بهت زده کرد. اتفاقی که هیچ گاه چند و چون آن مشخص نشد و افکار عمومی پاسخ قانع کننده ای برای آن نیافتند.
هنوز هم وقتی از ماجرای مجسمه های سال 89 گفته می شود نمی دانیم باید از واژه سرقت استفاده کنیم یا صرفا بگوییم این مجسمه ها ناپدید شده اند چرا که ابعاد این ماجرا هیچ گاه به صورت جزئی مورد بررسی قرار نگرفته است. اگر هم احیانا بررسی جزئی صورت گرفته باشد هیچگاه درباره آن اطلاع رسانی درستی نشده است.
اردیبهشت سال 89 خبری منتشر شد که بر اساس آن 12 مجسمه سطح شهر تهران که هر کدام بین 70 تا 700 کیلوگرم وزن داشتند ناپدید شده اند. هرچند اولین بار سال 87 بود که چهار مجسمه از هفت مجسمه ساخت پرویز تناولی در پارک دانشجو ناپدید شد.
وزن سنگین این مجسمهها از یک سو و ارزش ریالی آنها از سوی دیگر این تردید را به وجود آورده که آیا واقعا این مجسمه ها دزدیده شده یا ماجرا چیز دیگری است. جعفر نجیبی، کسی که مجسمه استاد معین را ساخته بود در این باره به نکته جالبی اشاره کرده بود. او اظهار کرده بود: مجسمه استاد معین 140 کیلوگرم وزن داشت، برنز دست دوم کیلویی 2000 تا 4000 تومان (سال 93) است، این بدین معنا است که سارق مجسمه استاد را در نهایت 300 هزار تومان بفروشد، این با احتساب هزینه بالای جرثقیل خنده دار است که کسی مجسمه بدزدد.
روح الله شمسی زاده هم به عنوان سازنده مجسمه «ترند هفت بچه می گذارد، یکی بلبل است» درباره سرقت مجسمه 500 کیلویی اش گفته بود ارتفاع این مجسمه دو متر و 20 و عرض آن سه متر و 20 سانتی متر بوده است و در کنار نگهبانی پارک نصب شده بود، علاوه بر این که خودم تمهیداتی برای استحکام اثر به کار بردم، مانده ام چطور اثر حجمی به این بزرگی و درست جلوی اتاق نگهبانی دزدیده شده است؟
محمدباقر قالیباف، شهردار وقت تهران انگیزه های غیرمالی برای دزدیده شدن این آثار ارزشمند را رد نکرد اما با توجه به اینکه نیروی انتظامی مسئول پیگیری این ماجرا شد شهرداری و یا شورای شهر آنچنان که باید و شاید در این پرونده ورود نکردند. هرچند احمد مسجدجامعی، عضو شورای شهر در این باره گفته بود این سرقت ها نوعی لجبازی با افکار عمومی، هنرمندان و مفاخر هنری کشور است.
سرهنگ محمدیان، رئیس وقت پلیس آگاهی تهران تاکید کرده بود این سرقت ها کار افراد خاصی است و افراد عادی نمی توانند این سرقت را انجام بدهند چرا که این کار نیازمند وسایل و تجهیزات خاص است.
حالا پس از گذشت چند سال از سرقت مجسمه های پایتخت دزدیده شدن سردیس قیصر امین پور باز هم این سوال را در ذهن مخاطب به وجود آورد که چرا پرونده سال 89 تعیین تکلیف نشد و اینکه آیا واقعا این ماجرا ریشه در یک سرقت ساده داشت یا ماجرای دیگری در پشت پرده این اتفاق وجود داشت؟
آن زمان شایعه شده بود برخی مسئولان دستور برداشتن برخی از مجسمه های مشاهیر را داده بودند و صرفا برای اینکه صدای اعتراض مردم درنیاید به گردن دزدهای فرضی انداخته اند. در همین رابطه خبرنگار یکی از رسانه ها وقتی متوجه شد سردیس ستارخان سر جایش نیست از مسئولان پارک ماجرا را جویا شدند و آنها پاسخشان این بود که مجسمه ها برای تعمیرات از اینجا برداشته شده اند. همین مسائل بود که شائبه ها را بیشتر کرد.
آن زمان در کنار اشاره ای که مسجدجامعی به بی اعتنایی به مفاخر هنری داشت بهانه هایی مانند حرام بودن مجسمه سازی یا مخالفت با مشاهیر ایرانی و ایرانیت زدایی باعث شده بود بسیاری تصور کنند سرقت مجسمه ها یک دزدی ساده نبوده است. تصوری که درست یا غلط پس از عدم اقناع افکار عمومی به آن دامن زده شد.