به گزارش سلام نو، 16 سال از شروع فعالیت «سازمان میراث فرهنگی و گردشگری» گذشت تا پس از کشوقوسهای فراوان عمارت آجری آزادی بالاخره نام «وزارتخانه» را بر پیشانی خود ببیند. 14 مرداد 1398 طرح مجلس شورای اسلامی مبتنی بر تبدیل «سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری» به وزارتخانه به تایید شورای نگهبان رسید و با ابلاغ قانون تشکیل وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی توسط ریاستجمهوری، آخرین رییس این سازمان به سرپرستی وزارتخانه گماشته شد. در حالی که کمتر از یک ماه به زمان معرفی وزیر عمارت آزادی باقی است، سیده فاطمه ذوالقدر نماینده تهران در دوره دهم مجلس شورای اسلامی از ویژگیهای وزیر آینده وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی گفته که در این میان داشتن تخصص و ندادن امتیازات قبلی به افراد به چشم میخوردند. اما کدام وزیر میتواند در شرایطی سکان هدایت این وزارتخانه را به عهده بگیرد که در آن فقط در مدت 7 سال 6 مدیر بر صندلی ریاست نشستند و از میان آنها جز یک نفر بقیه تخصص مرتبطی با صندلی ریاست خود نداشتند. برای پاسخ به ابعاد انتخاب نخستین وزیر وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی «اعتماد» در گفتوگویی با سیده فاطمه ذوالقدر به ابعاد این مساله میپردازد. از نظر او که عضو کمیسیون فرهنگی است، کسی میتواند وضعیت فعلی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی را از دور باطلی که گرفتارش شده، خارج کند که یک ویژگی بسیار مهم و اصلی داشته باشد. او این ویژگی را چنین توصیف میکند:«در ایران مدیریتها قائم به فرد است، اگر مدیری مقتدر باشد، میتواند این مجموعه را به درستی هدایت کند».
شمابه عنوان عضو کمیسیون فرهنگی چند مشخصه را برای وزیر آینده معرفی کردید که در این میان داشتن تخصص مرتبط با حوزه و ندادن امتیازات قبلی هم به چشم میخوردند. با توجه به تعدد این مشخصههایی که برای وزیر آینده برشمردهاید به نظرتان کدام یک از این مشخصهها به کمک وضعیت فعلی میراث فرهنگی و گردشگری کشور خواهند آمد و در عمل باعث تغییر خواهند شد نه تکرار همان روال قبل سازمان؟
چند وقت پیش با خبرگزاری میراث صحبتی داشتم و دیدم مشخصههایی که گفته بودم در قالب یک نظرسنجی پیاده کردهاند تحت این عنوان که «به نظر شما وزیر آینده باید کدام ویژگی را داشته باشد؟» اما نکته اینجاست که برخلاف مشخصههای جدایی که در این نظرسنجی مطرح شده است، وزیر آینده باید تمام این شاخصهها را داشته باشد زیرا شاخصههای یک مدیر در وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی با مشخصههای یک فرد معمولی در این سازمان متفاوت است.
چرا متفاوت است؟
زیرا وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی 3 مقوله متفاوت دارد و متخصص بودن در این 3 حوزه کار بسیار دشواری است. اما مدیر این وزارتخانه باید به هر 3 حوزه اشراف و آشنایی کامل داشته باشد و خود مورد قبول صاحبنظران هر 3 حوزه باشد. از طرف دیگر این فرد باید بتواند با هر 3 حوزه ارتباط برقرار کند، چه با افراد مشغول در بخش خود وزارت و زیرمجموعههایش و چه با بدنه تخصصی جامعه به خصوص افراد دانشگاهی. این فرد علاوه بر توانایی در برقراری ارتباط با این افراد باید از متخصصان هر 3 حوزه نیز کمک بگیرد و خصوصا برای دانشگاهیان اهمیت قائل شود. متاسفانه دیدیم که همین چند وقت پیش بازوی آموزشی و علمی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی کشور تعطیل شد و سازمان به جای اینکه به آموزش و پژوهش تخصصی در این 3 حوزه بپردازد و افراد شایسته و کارشناس تربیت کند در پژوهشگاه را بست. این امر و توجه نشان ندادن به پژوهش و آموزش میتواند اثرات مخربی داشته باشد که مسوولان ما توجه خاصی را به این قضیه نشان ندادند.
شما به اشراف و آشنایی به هر 3 حوزه تخصصی اشاره کردید. با توجه به اینکه جز یک نفر، سایر مدیران سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تاکنون دانشآموخته این رشتهها نبودند و تخصصی در این حوزهها نداشتند، فکر میکنید مهمترین ویژگی وزیر آینده این وزارتخانه چه باید باشد؟
مهمترین مشخصه این است شخصی که قرار است وزیر شود باید کاریزما و توان مدیریتی بسیار زیادی داشته باشد. توان مدیریتی را بسیار بالا میدانم و اگر قرار باشد، نمره دهم به توان مدیریتی فرد نمره بالایی میدهم و بعد تخصص و تعهد این فرد است.
یعنی به نظر شما فردی که قرار است وزیر آینده میراث فرهنگی و صنایع دستی و گردشگری شود باید در اولویت اول مدیر خوبی باشد یا تخصص بالا و مرتبطی داشته باشد؟
باید تخصص داشته باشد و حداقل باید به این حوزه آشنا یا اینکه در آن تجربه کاری داشته باشد. چون اساسا این حوزه، حوزهای است که باید قبل از ورود آن را شناخت و نمیشود ابتدا وارد آن شد و بعد از یک سال کار کردن با مسائل و مشکلاتش آشنا شد. بعد از این مساله مدیریت بسیار اهمیت دارد و تاثیرگذار است. باید توجه کرد که وزارت پست اجرایی و مدیریتی است و از همین رو بحث مدیریت درست بسیار پررنگ است. البته شاخصههای دیگری هم هستند که قبلا به آنها اشاره کردهام و قطعا شما خودتان مطالعه کردهاید.
شما به همین شاخصهها اشاره کرده بودید که بدنه گردشگری در سازمان، تخصص مرتبط در حوزه را نداشتند. آیا تبدیل شدن سازمان به وزارتخانه میتواند جلوی حضور اشخاصی را بگیرد که در حوزه کاری، تخصص مرتبط ندارند؟
من سالهاست مدیران قوی در حوزه گردشگری ندیدهام و به نظرم اگر قرار است، شخص وزیر با 3 حوزه آشنایی داشته باشد در مورد گردشگری معتقدم باید این آشنایی کاملا تخصصی باشد. در واقع در حوزه گردشگری معاونان الزاما باید تخصص مرتبط داشته باشند و با حوزه گردشگری کاملا آشنا باشند تا بتوانند به کمک وزیر بیایند زیرا این معاونین هستند که حوزهها را میگردانند و وزیر هماهنگکننده است. بنابراین به شدت معتقدم، معاونین باید دانشآموخته زیرمجموعهای باشند که در آن کار میکنند، به خصوص در حوزه گردشگری.
یعنی مدرک تحصیلی مرتبط داشته باشند؟
بله هم مدرک و هم کار. بالاتر از مدرک به نظرم داشتن سابقه کاری در این حوزه است.
در صحبتهای شما تاکیدی بر مساله گردشگری هست و در صحبتهایی که با کارشناسان این حوزه داشتیم، نگرانیهایی مبنی بر تلفیق حوزه گردشگری با میراث فرهنگی به چشم میخورد و در این چند سال دیدهایم گردشگری که ما در عمل تجربه کردیم، گردشگری پایداری نبود و در مواردی باعث تخریب و آسیب به بدنه میراث فرهنگی یا طبیعت شد. در صحبتهای آقای مونسان هم تاکید به گردشگری به قدری زیاد است که میراث فرهنگی در خدمت گردشگری معرفی میشود. حال سوال اینجاست که آیا بهتر نبود این دو حوزه از هم جدا میشدند؟ با توجه به وجهه پررنگ اقتصادی در حوزه گردشگری آیا قرار است باز هم میراث فرهنگی زیر سایه گردشگری باشد؟
من به همین دلیل معتقدم که وزیر نباید در یکی از این مسائل تخصص داشته باشد. این 3 مجموعه گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی با هم تفاوت دارند. دوستان میراث فرهنگی همیشه دغدغه میراث دارند و دوستان گردشگری هم دغدغه گردشگری. من به شخصه نمیتوانم متوجه این مساله شوم. مگر میشود کسی که دغدعه گردشگری دارد، دغدغه میراث فرهنگی نداشته باشد. ایران کشوری است که فقط از طریق همین میراث فرهنگی، چه ملموس و چه ناملموس قرار است به جهان شناخته شود و اگر قرار است گردشگر جذب کند از همین راه جذب خواهد شد و این 3 وجه باید کاملا مکمل هم باشند. در واقع رونق گردشگری به رونق صنایع دستی میانجامد و این 3 حوزه در کنار هم کار میکنند و هر 3 تای آنها برای ما بار هویتی دارند. از نظر شخصی مثل من نباید به هیچ کدام از این حوزهها اولویت داده شود بلکه هر 3 حوزه باید با هم و به صورت یک مجموعه دیده شوند. بارها این مساله را تجربه کردهام که فعالان حوزه میراث از گردشگری مینالند و گردشگریها از میراث و صنایع دستیها هم که مظلوم واقع شدهاند. اما باید نگاهی فراتر از اینها داشت و هر 3 وجه را در قالب توسعه پایدار برای کشورمان دید. به نظرم در شرایط کنونی چاره توسعه کشور رونق گردشگری است و رونق گردشگری بدون توجه به میراث فرهنگی صورت نخواهد گرفت. شاید اگر از قبل به میراث فرهنگی درست بها میدادیم، امروز در تعریف مقاصد گردشگری، گزینههای بیشتری را پیشرویمان داشتیم. برای من بسیار مهم است که به میراث فرهنگی که در جای جای کشورمان هستند، اهمیت دهیم، آنها را مرمت کنیم تا گردشگر بیاید و گردشگری رونق پیدا کند.
بعد از اینکه خبر تشکیل وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی آمد، صحبتهایی بود مبنی بر اینکه یکی از معایب تبدیل شدن سازمان به وزارتخانه این است که ممکن است برخی در مجلس و سایر نهادها به دنبال رایزنی و گرفتن امتیاز از این وزارتخانه باشند. این ادعاها چقدر درست است و مجلس چقدر میتواند نظارتش را بر وزارتخانه در مسیر اصلاح امور نگاه دارد؟
این ادعا میتواند در مورد تمام وزارتخانهها صحت داشته باشد. آیا چون ممکن است این اتفاقات رخ دهد باید وزارتخانهها را تعطیل و آنها را بدل به سازمان کنیم. اگر چنین چیزی وجود دارد به نظرم برمیگردد به اقتدار وزیر و اینکه اقتدار وزیر تا چه حد است. اگر وزیر، وزیر مقتدری باشد چنین اتفاقاتی به سادگی رخ نمیدهد. تمام این مسائل نکات مهمی هستند. نمایندگان اگر چیزهایی از وزرا بخواهند هم دغدغه منطقه خود را دارند و برای منطقه خود میخواهند و نگاه شخصی ندارند. به نظرم اشکالی ندارد که نمایندهای از وزیری بخواهد برای منطقهاش کاری کند و این کارها به سود منطقه باشد. اگر چنین باشد چه بهتر که نماینده به وزیر کمک کند و وزیر را با مسائل منطقه آشنا کند.
با این حال مسائلی در مورد این وزارتخانه همچنان بر جا میماند برای مثال و با توجه به گزارش کمیسیون اصل 90 مشکلات متعددی در نحوه فعالیت سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مطرح شده بود. آیا فکر میکنید، نظارت نمایندگان مجلس میتواند از ابتدا جلوی این مسائل را بگیرد؟ یعنی تبدیل شدن سازمان به وزارتخانه میتواند در گام اول به بهبود مسائل و کاستیهای آن بدل شود؟
پاسخ به این سوال بسیار سخت است زیرا باید آینده را پیشبینی کرد. اما تلاشی که من خودم برای تبدیل این سازمان به وزارت کردم، تلاشی بود که با کمک کارشناسان و هدایت آنها در 3 حوزه صورت گرفت و همه معتقد بودند این سازمان باید به وزارتخانه تبدیل شود، بدنه سازمان هم کاملا معتقد بود که این اتفاق باید بیفتد. آنها با تجاربی که داشتند، میدانستند وزارتخانه شدن چقدر میتواند در روند کاری سازمان تاثیرگذار باشد. به نظرم این کار، کار بسیار بزرگی بود که صورت گرفت اما نیازمند یک وزیر مقتدر هستیم که کارها را سر و سامان دهد و تغییر ایجاد کند. کشور ما از لحاظ ساختاری مشکلاتی دارد اما همیشه تعریف میکنند در ایران مدیریتها قائم به فرد است و اگر مدیری موفق باشد، میتواند زیرمجموعه را درست هدایت کند. امیدوارم جناب آقای دکتر روحانی یک فرد توانمند را در این رابطه تعریف کند که اصحاب این حوزه او را قبول داشته باشند و خود فرد از پایگاه اجتماعی در این رابطه برخوردار باشد. این مساله خود کمک بسیاری خواهد کرد که این مجموعه رشد پیدا کند.
یعنی در آینده، میراث فرهنگی حیاط خلوت مدیران نخواهد بود؟
نه. مطمئن باشید.
/نیلوفر رسولی،اعتماد