امام علی علیه السلام درمورد فلسفه حج فرموده اند:
و فَرَضَ علَیکمُ حَجَّ بَیتِهِ الحَرامِ الّـذی جَعَلهُ قِبلَـهً للأنـامِ ، یَرِدُونَـهُ وُرودَ الأنْعامِ ، و یَألَهونَ إلَیهِ وُلوهَ الحَمامِ ، و جَعلَهُ سبحانَهُ عَلامهً لِتَواضُعِهِم لِعظَمَتِهِ و إذْعانِهِم لِعزّتِهِ .
خداوند زیارت بیت الحرام خود را که قبله مردمانش قرار داد، بر شما واجب کرد. آنان همانند چارپایان (که بر آب وارد شوند) به آن جا وارد می شوند و همچون کبوتران (که به آشیانه خود باز می گردند)مشتاقانه به آن جا روی می آورند. خداوند آن خانه را نشانه ای برای فروتنی مردمان در برابر عظمت خویش و اعترافشان به قدرت و عزّتش قرار داد.
أ لاَ تَرَوْنَ أنَّ اللّه َ سُبحانَهُ اخْتَبَر الأوَّلینَ مِن لَدُنْ آدَمَ ـ صلواتُ اللّه ِ علَیهِ ـ إلی الآخِرِینَ مِن هذا العالَمِ بأحْجارٍ لا تَضُرُّ و لا تَنْفَعُ ، و لا تُبْصِرُ و لا تَسْمَعُ ، فجَعَلَها بَیْتَهُ الحَرامَ الّذی جَعلَهُ للنّاسِ قِیامَا ، ثُمَّ وَضَعهُ بأوْعَرِ بِقاعِ الأرضِ حَجَرا ، و أقَلِّ نَتائقِ الدُّنیا مَدَرا ، و أضْیَقِ بُطونِ الأوْدِیَهِ قُطْرا ، بینَ جِبالٍ خَشِنَهٍ ، و رِمالٍ دَمِثَهٍ ، و عُیونٍ وَشِلَهٍ ، و قُرَیً مُنْقَطِعَهٍ، لا یَزکو بِها خُفٌّ و لا حافِرٌ و لا ظِلْفٌ .
ثُمَّ أمَـرَ آدمَ علیه السلام و وَلدَهُ أنْ یَثْنوا أعْطافَهُم نَحوَهُ ، فصارَ مَثابَهً لِمُنتَجَعِ أسْفارِهِم ، و غایَهً لمُلْقی رِحالِهِم ، تَهْوی إلَیه ثِمارُ الأفْئدَهِ مِن مَفاوِزِ قِفارٍ سَحیقَهٍ ، و مَهاوِی فِجاجٍ عَمیقَهٍ ، و جَزائرِ بِحارٍ مُنْقَطِعَهٍ ، حتّی یَهُزّوا مَناکِبَهُم ذُلُلاً ، یُهَلِّلُونَ للّه ِ حَولَهُ ، و یَرْمُلونَ علی أقْدامِهِم ، شُعْثا غُبْرا لَهُ ، قَد نَبَذوا السَّرابِیلَ وَراءَ ظُهورِهِم ، و شَوَّهوا بإعْفاءِ الشُّعورِ مَحاسِنَ خَلْقِهِمُ ، ابْتِلاءً عَظیما ، و امْتِحانا شَدیدا ، و اخْتِبارا مُبینا ، و تَمْحیصا بَلیغا ، جَعلَهُ اللّه ُ سَبَبا لرَحمَتِهِ ، و وُصْلَهً إلی جَنّتِهِ .
و لو أرادَ سبحانَهُ أنْ یَضَعَ بَیتَهُ الحَرامَ و مَشاعِرَهُ العِظامَ، بَینَ جَنّاتٍ و أنْهارٍ ، و سَهْلٍ و قَرارٍ ، جَمَّ الأشْجارِ ، دانِیَ الثِّمارِ ، مُلْتَفَّ البُنی ، مُتَّصِلَ القُری ، بینَ بُرَّهٍ سَمْراءَ ، و رَوْضَهٍ خَضْراءَ ، و أرْیافٍ مُحْدِقَهٍ ، و عِراصٍ مُغْدِقَهٍ، و ریاضٍ ناضِرَهٍ ، و طُرُقٍ عامِرَهٍ ، لَکانَ قَد صَغُرَ قَدْرُ الجَزاءِ علی حَسَبِ ضَعْفِ البَلاءِ.
و لَو کانَ الأساسُ المَحْمولُ علَیها ، و الأحْجارُ المَرفوعُ بِها ، بَین زُمُرُّدَهٍ خَضْراءَ ، و یاقوتَهٍ حَمْراءَ ، و نُورٍ و ضِیاءٍ ، لَخَفّفَ ذلکَ مُصارَعَهَ الشَّکِّ فی الصُّدورِ ، و لَوَضَعَ مُجاهَدهَ إبْلیسَ عنِ القُلوبِ ، و لَنَفی مُعْتَلَجَ الرَّیْبِ مِن الناسِ ، و لکنَّ اللّه َ یَخْتَبِرُ عِبادَهُ بأنْواعِ الشَّدائدِ ، و یَتَعبَّدُهُم بألْوانِ المَجاهِدِ،و یَبْتَلیهِم بِضُروبِ المَکارِهِ ؛ إخْراجا للتَّکَبُّرِ مِن قُلوبِهِم ، و إسْکانا للتَّذَلُّلِ فی نُفوسِهِم ، و لِیَجْعَلَ ذلکَ أبْوابا فُتُحا إلی فَضْلِهِ ، و أسْبابا ذُلُلاً لعَفْوهِ .
آیا نمی بینید که خداوند سبحان مردمان را از زمان آدم ـ صلوات اللّه علیه ـ تا پایان جهان، با سنگهایی که نه سودی می رسانند و نه زیانی، و نه می بینند و نه می شنوند، آزمایش کرد و آن سنگها را خانه با حرمت خود ساخت و آن را جایگاه گرد آمدن مردم قرارداد. سپس آن را در سنگلاخ ترین مکانها و بی گیاه ترین نقاط زمین و تنگ ترین درّه ها جای داد، در میان کوههای خشن و ریگهای داغ و چشمه های کم آب و آبادیهای دور از هم، که نه شتری آن جا فربه می شود، نه اسبی، نه گاوی و نه گوسفندی. سپس خداوند آدم و فرزندان او را فرمود تا به سوی آن روی آورند. پس، بیت الحرام سرمنزل مقصود و باراندازشان گردید . مردمان با تمام وجود از میان فلاتها و دشتهای دور دست و از درون وادیها و درّه های پر شیب و جزیره های از هم پراکنده دریاها به آن جا روی می آورند، تا از سرِ خواری و خاکساری شانه های خود را تکان دهند و لا اله الا اللّه گویان و با موهای آشفته و پیکرهای گرد گرفته بر گرد آن بچرخند. جامه های شخصی خود را به کناری انداخته (و به جایش لباس احرام برگرفته )با اصلاح نکردن موها قیافه زیبای خود را تغییر دهند. این آزمونی بزرگ و امتحانی سخت و آزمایشی آشکار و خالص گردانی و پاکسازیِ موثری است که خداوند بزرگ آن را سبب رحمت خود و رسیدن به بهشتش قرار داده است.
اگر خداوند سبحان می خواست خانه با حرمت خود و مشعرهای ارجمند خویش را در میان باغها و جویبارها و سرزمینهای هموار و پر درخت و پر میوه، که خانه هایش به هم پیوسته و آبادیهایش نزدیک به هم است، در میان گندم زارها و باغهای خرّم و زمینهای پر گیاه و دشتهای پر آب و در وسط باغستانهای خُرّم و بهجت زا و جاده های آباد قرار می داد و آن گاه، به همان نسبت که آزمایش و امتحان ساده تر بود پاداش و جزا هم کم بود. اگر شالوده کعبه و سنگهایی که در ساخت آن به کار رفته، از زمرّد سبز و یاقوت سرخ و با نور و روشنایی بود از رخنه شکّ و تردید در سینه ها(ی ظاهر بینان )کم می کرد و کوشش شیطان را از دلها کنار می زد و تلاطم تردید و وسوسه را از مردم دور می ساخت . اما خداوند بندگانش را با انواع سختیها می آزماید و آنان را با مجاهدتهای گونه گون به بندگی می گیرد و به گرفتاریهای مختلف آزمایششان می کند، تا کبر و خودپسندی را از دلهایشان بیرون کند و فروتنی و خاکساری را در جانهایشان بنشاند، و درهای فضل و رحمتش را به روی آنان بگشاید و اسباب عفو خویش را بآسانی در اختیارشان نهد .