به گزارش سلام نو، به زودی لیگ نوزدهم آغاز میشود. در این سری از لیگ جدا از نقل و انتقالاتی که در تیمها شاهد خواهیم بود، دگرگونیهایی را هم درمورد گزارشگران ورزشی خواهیم دید. اینبار خبری از دو گزارشگر محبوب تلویزیون نیست: عادل فردوسیپور و مزدک میرزایی. صداوسیما سعی کرده در سالهای اخیر گزارشگران جایگزینی را برای چهرههای محبوب این حوزه تربیت کند. این گزارشگرها تا بهحال نتوانستهاند محبوبیت نسل خلاقی که در دوره مدیریت محمدجعفر صافی در شبکه سه پرورش پیدا کردند را به دست آورند. صافی میگوید: «ما در آن مقطع بحث آموزش را به صورت جدی دنبال میکردیم. من الان در مورد برنامههای فعلی اطلاعات زیادی ندارم. اما میدانم که آموزش به آن صورت برای افراد درنظر گرفته نشده است. آموزش باید یک کار مستمر باشد، چون افراد جدید میآیند و باید بهروز باشند و آموزش داده شوند. این کاری بود که ما به صورت جدی انجام میدادیم.» در ادامه با صافی،موسس و نخستین مدیر شبکه سه سیما همصحبت شدهایم.
روند انتخاب یک گزارشگر ورزشی در صداوسیما به چه صورت است؟
در گذشته ما کمبود گزارشگر داشتیم. به همین دلیل باید تعداد بیشتری از آدمها را امتحان میکردیم تا بتوانیم از بین آنها افراد مناسبی را انتخاب کنیم، اما کلا روندی که باید طی شود، این است که وقتی فردی میآید و خودش را بهعنوان گزارشگر معرفی میکند تا بتواند در رادیو و تلویزیون گزارش کند، اول باید اطلاعات کافی در زمینه آن ورزشی که میخواهد گزارش کند، داشته باشد. باید اطلاعات مناسبی درباره بازیکنان، تیمها و کلیه مسائلی که مربوط به آن رشته ورزشی است، داشته باشد. دوم اینکه باید از قدرت بیان کافی برخوردار باشد؛ چیزی که در واقع عامل ارتباطی او با مخاطب است؛ یعنی باید صدای باورپذیری داشته باشد و لحن صدایش گرم باشد؛ بهطوری که بتواند مخاطب خود را جذب کند. اینها مواردی است که از نظر تخصصی باید مورد توجه قرار گیرد. در ادامه باید آموزشهایی به او داده شود تا خودش را با شیوههای گزارشگری در برنامههای رادیو و تلویزیون تطبیق دهد.
این نگاه تخصصیای که میگویید، از زمانی که شما شبکه سه را راه انداختید، وجود داشت؟ در ادامه چه اتفاقی افتاد و الان در چه وضعی قرار داریم؟
نگاه تخصصی از گذشته وجود داشته است. در آن زمان، قبل از اینکه شبکه سه افتتاح شود، ما دو شبکه بیشتر نداشتیم. بیشتر گزارشها از شبکه یک پخش میشد. گزارشگرهای ما بسیار محدود بودند، اما با شروع به کار شبکه سه سیما و افزایش رویدادهای ورزشی نیاز بود که تعداد این افراد زیاد باشند. به هرحال یک گزینش اولیه انجام شد. ما نیروی کافی برای آموزش افراد جدید نداشتیم. باید به تدریج این اتفاق میافتاد که ما در قالب برنامههای آموزشی که سالیانه برگزار میکردیم، سعی کردیم که از کارشناسان داخلی استفاده کنیم و در ادامه کارشناسان خارجی را برای آموزش بحث گزارشگری و حتی مسائل فنی پوشش تلویزیون به ایران آوردیم. در این زمینه حتی کتابهایی هم چاپ شد: اینکه چطور مسابقات ورزشی را پوشش دهیم و یک گزارشگر چه شیوهای را برای گزارش باید درنظر گیرد.
آقای صافی؛ در آن دوره چه اتفاقی میافتاد و چه آموزشهایی داده میشد که هنوز هم مجریهای محبوبمان متعلق به آن زماناند؟ نسلی که از آنها بهعنوان «نسل خلاق» یاد میشود و در دل مردم جا باز کردهاند و صداوسیما آنچنان نتوانسته جایگزینهایی برایشان انتخاب کند. افرادی مثل عادل فردوسیپور، مزدک میرزایی و...
ما در آن مقطع بحث آموزش را به صورت جدی دنبال میکردیم. من الان در مورد برنامههای فعلی اطلاعات زیادی ندارم، اما میدانم که آموزش به آن صورت برای افراد درنظر گرفته نشده است. آموزش باید یک کار مستمر باشد، چون افراد جدید میآیند و باید بهروز باشند و آموزش داده شوند. این کاری بود که ما به صورت جدی انجام میدادیم، حتی برای گویش گزارشگرها و مجریان فرد خاصی را گذاشته بودیم و تمام گزارشهای آنها رصد میشد. در یک زمانی اصطلاح «میریم که داشته باشیم» خیلی مصطلح بود، به صورت جدی با آن برخورد شد، بهطوری که این اصطلاح دیگر محو شده است، اما الان در گزارشها اصطلاح «شکل میگیرد» را زیاد میبینیم: یک پنالتی شکل میگیرد، یک کرنر شکل میگیرد، درصورتی که این خیلی بد است. باید از ترکیبهای مترادف استفاده کرد. استفاده از یک کلمه خیلی صحیح نیست. اینها مواردی است که باید دایما چک شود و اشکالات گفته شود تا گزارشگران بتوانند خودشان را اصلاح کنند. در آن زمان خیلی از اشکالات مربوط به گویش گزارشگرها کم شد، چون ما دایما آنها را رصد میکردیم. این یکی از مواردی بود که در کارمان به صورت جدی دنبال میکردیم. ما برنامههای آموزشی مختلفی داشتیم که افراد را از تمام استانهای ایران دعوت میکردیم تا در برنامهها شرکت کنند. استادان داخلی و خارجی میآمدند و کلاسهای خوبی برگزار میشد. باید این روند ادامه پیدا کند تا افراد جدید بتوانند از این آموزشها بهره ببرند.
الان وقتی گزارشهای ورزشی را میبینید، به گزارشگرهایی برمیخورید که کارشان برای شما جذاب باشد؟
بعضی از دوستان گزارشهای خوبی میکنند، اما در بکارگیری گزارشگرهای جدید اتفاقی افتاده که به نظرم خیلی خوب نیست؛ اینکه در بعضی از مسابقات مهم از گزارشگرهای جدید استفاده میشود. در بحث دوبله وقتی کسی وارد میشود، به این شکل نیست که یک سریال یا فیلمی را بهعنوان نقش اصلی برعهده بگیرد. آنها کارشان را با کلمه و جمله شروع میکنند و وقتی در ادامه کنار پیشکسوتان قرار می گیرند، به تدریج آموزش میبینند و گزارشهای بیشتری را انجام میدهند. باید توجه داشت که نباید از گزارشگرهای جدید در مسابقات بهطور کامل استفاده کرد؛ بالاخص در مسابقات بسیار مهم، چون کسانی که مسابقات مهم را پیگیری میکنند، آشنایی کاملی با تیمها دارند و اگر گزارشگرهای جدید اسامی را اشتباه بگویند، باعث ناراحتی مخاطبان میشود.
پس میتوانیم بگوییم که آموزش و رصد مستمری که شما انجام میدادید، این زمینه را ایجاد کرد که گزارشگرهایی محبوب و تکنیکی از دل آن آموزشها بیرون آیند؟
بله؛ وقتی که افراد آموزش ببینند و به آنها گفته شود که چه صحبتهایی را باید بکنند و چه چیزهایی را نه، اثرگذار است. یادم میآید موقع گزارش یک بازی، بازیکنی اخراج شد و از زمین بیرون رفت. کارگردان تصاویر طرفداران آن بازیکن را نشان داد و گزارشگر گفت «مورد تشویق قرار میگیرد». من به او زنگ زدم و گفتم صحبت شما اشتباه است، چون وقتی کسی خطا میکند، اگر هم طرفدارانش او را مورد تشویق قرار میدهند، او بهعنوان یک خطاکار شناخته میشود و در رسانه نباید تشویق شود. گزارشگران باید توجه داشته باشند که اصولی را در گزارششان رعایت کنند، مهمترین اصلها هم این است که باید در امر گزارشگری عادل باشند، چون اگر اینطور پیش نروند، با بیمهری طرفداران فوتبال مواجه میشوند.
گزارشگر محبوب شما؟
خیلی از این بچهها در مجموعه من در آن مقطع رشد کردهاند و مثل یک پدر به آنها نگاه میکنم و نمیتوانم در این مورد اظهارنظر کنم.
گزارش به یادماندنی؟
گزارش ایران و استرالیا به نظرم گزارش زیبایی بود. گزارشهای دیگری هم از عادل فردوسیپور و مزدک میرزایی هست. یادم میآید وقتی سفری به استرالیا داشتم، از شبکهای که این بازی را پوشش داد، بازدید کردم. آن شبکه برای پوشش بازی ایران و استرالیا به دلیل جذب مخاطب زیاد تندیس گرفته بود. من تهیهکننده آن مسابقه را دیدم. او گفت وقتی بازی تمام شد، میخواستیم با بازیکنان تیم استرالیا مصاحبه کنیم، اما بعد از بازی همه بهتزده بودند و در آخر تصمیم گرفتیم که با بازیکنان ایران صحبت کنیم.
میتوانیم برای گزارشگران سبک قایل شویم؟ شما در دوره مدیریتتان سعی کردید که سبک خاصی را ترویج دهید؟
ما روی این بحث که هرکس سبک خاص خودش را داشته باشد، برنامه نداشتیم. الان بعضی از گزارشگرها برای اینکه متفاوت شوند، رفتارهای خاصی از خود نشان میدهند؛ مثلا درمورد گزارشگری باید لحن گزارشگر متناسب با فضای رویداد باشد. یعنی فریادهای غیرلازم را نزند. حس او باید متناسب با حس بازی باشد. بعضی از این فریادهای غیرضروری ممکن است باعث عصبانیت مخاطب شود. اگر در زمانی که گل میشود، ما مدام فریاد بزنیم «توی دروازه»، قاعدتا طرفداران تیمی که گل خورده است، از تکرار این ترکیب عصبانی میشوند. گزارشگر باید بتواند لحن بیطرفانه و اطلاعات کافی داشته باشد و همچنین لحنش درست باشد. او باید در زمان مسابقه سکوت را فراموش نکند. چون گزارشگر تلویزیون چیزی را که میگوید، باید ارزش گفتن داشته باشد؛ اگر ارزش ندارد، بهتر است سکوت کند. سکوت باعث استراحت ذهنی به مخاطب میشود. این سکوت در تلویزیون لازم است، اما در رادیو نه.
لیگ نوزدهم دارد شروع میشود. نخستین لیگی است که دو گزارشگر پرطرفدار را در آن نداریم. اگر بخواهیم گزارشگران جدید را کنار نسل قدیم بگذاریم به چه تفاوتهایی میرسیم؟
اولا امیدوارم فردوسیپور که یکی از سرمایههای صداوسیماست به خانه اصلی خود برگردد. همچنین امیدوارم مزدک میرزایی اگر مسیری که گفته میشود را رفته، از آن برگردد و کماکان به گزارشهای خودش بپردازد. چون یکی از گزارشگران بیحاشیه ما بوده است. ببینید گزارشگری مسائل خاص خودش را دارد. زمانی که مسابقه ایران و ایرلند مقدماتی جامجهانی بود و ایران حذف شد، من گزارشگر بیبیسی را دیدم. او نفسهای عمیقی میکشید، گفتم شما چه کار میکنید؟ گفت دارم خودم را با اتمسفر این فضا وفق میدهم. یکی از گزارشگرهای معروف هم میگفت که من قبل از هر بازی سر تمرین دو تیم میروم تا از نزدیک با بازیکنان آشنا شوم و زمانی که گزارش میکنم بتوانم از دور آنها را به خوبی تشخیص دهم. در بحث گزارشگری نباید خیلی به مانیتور مقابل تکیه کرد. چون بازیای که از طریق تلویزیون پخش میشود، انتخاب کارگردان است.
باید گزارشگران جدید در کنار گزارشگران قدیمی قرار گیرند و به آنها فرصتهایی برای رشد داده شود. آنها باید کمکم گزارش مسابقههای غیرمهم را برعهده گیرند. بعضی از گزارشگرها یاد گرفتهاند که از واژههای خارجی استفاده کنند و فکر میکنند این کار سطح گزارششان را بالا میبرد؛ درصورتی که این کار اشتباه است. وقتی از «کلین شیت» استفاده میشود، برخی از مخاطبان ما که زبان انگلیسی نمیدانند، اذیت میشوند. بعضیها تخصصی در رشته ورزشی دارند و بعضیها هم آدمهای عامیاند که تخصص خاصی در مورد رشته ورزشی ندارند. گزارشگران باید طوری آموزش ببینند که هم مخاطبان متخصص را ارضا کنند هم مخاطبان عام را.
یک فیلم سینمایی مثل فوتبال تقریبا ٩٠دقیقه است. اما بین فیلم سینمایی و رویداد ورزشی تفاوت هست. در فیلم سینمایی از قبل فیلمنامه نوشته شده و براساس آن فیلم کارگردانی میشود. اما در یک رویداد ورزشی مثل فوتبال، همه صحنهها فیالبداهه است. کسی که گزارش میکند باید اینقدر مهارت داشته باشد که به درستی الفاظ را روی مسابقه بنشاند که اگر هم تکرار شد، مخاطبان پی ببرند که کلمات درست به کار برده شده؛ طوری که انگار از قبل نوشته شده است. کسی که گزارش میکند، باید مهارت کافی در شیوه گزارشگری داشته باشد. اینها سالیان سال وقت میبرد. اگر ما گزارشگر جدیدی را بیاوریم و به او گزارش زنده بدهیم، او را سوزاندهایم. چون بهزودی نابود و از دید تماشاگران محو میشود. در نتیجه باید گزارشگران جدید کنار افراد باسابقه قرار گیرند و آموزش ببینند و در طولانی مدت جایگزین شوند. جای بزرگان را گرفتن به سادگی امکانپذیر نیست. مگر اینکه پدیدهای وجود داشته باشد؛ که البته تعداد پدیدهها کم است. باید روال درست آموزش را ترویج دهیم تا جدیدها آموزش ببینند و کم کم جای خود را باز کنند.
موردی هست که بخواهید به گفتوگو اضافه کنید؟
باید به کسانی که سالها زحمت کشیده و جواب خودشان را گرفته و موفق بودهاند، احترام گذاشت و از آنها به درستی استفاده کرد تا درسی برای جدیدترها شود که بفهمند اگر تلاش کنند، درنهایت مثل کسانی میشوند که به آنها احترام گذاشته میشود.
٢ چهره از گفتوگو
گزارشهای به یادماندنیای از عادل فردوسیپور وجود دارد. امیدوارم فردوسیپور که یکی از سرمایههای صداوسیماست به خانه اصلی خود برگردد.
امیدوارم مزدک میرزایی مسیری که گفته میشود را رفته، از آن برگردد و کماکان به گزارشهای خودش بپردازد. چون یکی از گزارشگران بیحاشیه ما بوده است.
٤ خاطره از گفتوگو
یادم میآید موقع گزارش یک بازی، بازیکنی اخراج شد و از زمین بیرون رفت. کارگردان تصاویر طرفداران آن بازیکن را نشان داد و گزارشگر گفت «مورد تشویق قرار میگیرد». من به او زنگ زدم و گفتم صحبت شما اشتباه است. چون وقتی کسی خطا میکند، اگر هم طرفدارانش او را مورد تشویق قرار میدهند، او بهعنوان یک خطاکار شناخته میشود و در رسانه نباید تشویق شود.
زمانی که مسابقه ایران و ایرلند مقدماتی جامجهانی بود و ایران حذف شد، من گزارشگر بیبیسی را دیدم. او نفسهای عمیقی میکشید، گفتم شما چه کار میکنید؟ گفت دارم خودم را با اتمسفر این فضا وفق میدهم.
یکی از گزارشگرهای معروف هم میگفت که من قبل از هر بازی سر تمرین دو تیم میروم تا از نزدیک با بازیکنان آشنا شوم تا زمانی که گزارش میکنم بتوانم از دور آنها را به خوبی تشخیص دهم.
گزارش ایران و استرالیا به نظرم گزارش زیبایی بود. گزارشهای دیگری هم از عادل فردوسیپور و مزدک میرزایی هست. یادم میآید وقتی سفری به استرالیا داشتم، از شبکهای که این بازی را پوشش داد، بازدید کردم. آن شبکه برای پوشش بازی ایران و استرالیا به دلیل جذب مخاطب زیاد تندیس گرفته بود. من تهیهکننده آن مسابقه را دیدم. او گفت وقتی بازی تمام شد، میخواستیم با بازیکنان تیم استرالیا مصاحبه کنیم. اما بعد از بازی همه بهت زده بودند و در آخر تصمیم گرفتیم که با بازیکنان ایران صحبت کنیم.
٨ ویژگی «گزارشگر خوب» از نظر محمدجعفر صافی
گزارشگر باید اطلاعات کافی در زمینه آن ورزشی که میخواهد گزارش کند، داشته باشد.
گزارشگر باید از قدرت بیان کافی برخوردار باشد؛ چیزی که درواقع عامل ارتباطی او با مخاطب است.
گزارشگر باید خودش را با شیوههای گزارشگری در برنامههای رادیو و تلویزیون تطبیق دهد.
گزارشگر باید در امر گزارشگری عادل باشد. چون اگر اینطور پیش نرود با بیمهری طرفداران مواجه میشود.
گزارشگر نباید خیلی به مانیتور مقابلش تکیه کند. چون بازیای که از طریق تلویزیون پخش میشود، انتخاب کارگردان است.
گزارشگر باید در زمان مسابقه سکوت را فراموش نکند. چون گزارشگر تلویزیون چیزی را که میگوید، باید ارزش گفتن داشته باشد؛ اگر ارزش ندارد، بهتر است که سکوت کند.
بعضی از مخاطبان تخصصی در رشته ورزشی دارند و بعضی هم آدمهای عامیاند که تخصص خاصی در مورد رشته ورزشی ندارند. گزارشگر باید طوری آموزش ببیند که هم مخاطبان متخصص را ارضا کند، هم مخاطبان عام را.
کسی که گزارش میکند باید اینقدر مهارت داشته باشد که به درستی الفاظ را روی مسابقه بنشاند که اگر هم تکرار مسابقه پخش شد، مخاطبان پی ببرند که کلمات درست به کار برده شده؛ طوری که انگار از قبل نوشته شده است.
٥ انتقاد به گزارشگران
زمانی اصطلاح «میریم که داشته باشیم» خیلی مصطلح بود. به صورت جدی با آن برخورد شد. به طوری که این اصطلاح دیگر محو شده است.
الان در گزارشها اصطلاح «شکل میگیرد» را زیاد میبینیم. این خیلی بد است. باید از ترکیبهای مترادف استفاده کرد.
باید توجه داشت که نباید از گزارشگرهای جدید در مسابقات بهطور کامل استفاده کرد؛ بالاخص در مسابقات بسیار مهم.
بعضی از فریادهای غیرضروری ممکن است باعث عصبانیت مخاطب شود. اگر در زمانی که گل میشود، ما مدام فریاد بزنیم «توی دروازه»، قاعدتا طرفداران تیمی که گل خورده است، از تکرار این ترکیب عصبانی میشوند.
بعضی از گزارشگرها یاد گرفتهاند که از واژههای خارجی استفاده کنند و فکر میکنند این کار سطح گزارششان را بالا میبرد؛ درصورتی که این کار اشتباه است. وقتی از «کلین شیت» استفاده میشود، بخشی از مخاطبان ما که زبان انگلیسی نمیدانند، اذیت میشوند/ شهروند