به گزارش سلام نو،مرتضی الویری عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاح طلبان به برخی انتقادات از حضور اعضای حقیقی در جلسات این شورا پاسخ داد.
اگر اعضای حقیقی شورای عالی سیاستگذاری استعفا دهند هیچ اتفاق خاصی نمیافتد
آقای الویری به ضرورت نوشیدن داروی تلخ از سوی اصلاح طلبان اشاره کردید، فکر نمی کنید لازم باشد خود شورای سیاستگذاری پیش از همه این داروی تلخ را بخورد. ببینید امروز انتقاداتی به عضویت افراد حقیقی در این شورا وجود دارد، آیا بهتر نیست اعضای حقیقی خودشان از شورای عالی سیاستگذاری استعفا دهند تا بخشی از افتراقها حل شود. امروز طیف افرادی همچون آقایان رهامی، منتجبنیا، هادی خامنهای انتقاد دارند که نفوذ و وزن چهرههای حقیقی بیشتر از احزاب است. یا انتقاداتی وجود دارد که چرا ریاست دو فراکسیون امید و شورای عالی سیاستگذاری به آقای عارف واگذار شده است؟
اولاً تعداد اعضای حقیقی شورای عالی اصلاح طلبان حدود یک سوم تعداد اعضای حقوقی آن یعنی نمایندگان احزاب و گروهها حدود دو سوم است. بنابراین نمایندگان احزاب دو سوم شورای عالی را در اختیار دارند. شما مطمئن باشید اگر این یک سوم حقیقیها از شورای عالی استعفا دهند هیچ اتفاق خاصی نخواهد افتاد. چرا که تأثیرگذاری اشخاص حقیقی یا حقوقی در جامعه را تعداد آنها رقم نمیزند بلکه وزن و میزان کاریزما بودن آنها تعیین میکند. من تردید ندارم که چهرههایی مانند آقایان رهامی، منتجبنیا و هادی خامنهای مستقل از اینکه وابسته به حزبی باشند یا نباشند وزنی و سنگینی ویژهای در اردوگاه اصلاحطلبان دارند. یا وقتی کلیپ سه دقیقهای سید اصلاحات موسوم به «تکرار میکنم» چند میلیون بار فوروارد میشود، این جایگاه و وزن وجود دارد چه ما بخواهیم و چه نخواهیم. شاید تعجب کنید ولی من صریحاً میگویم که من با حضور چهرههای کاریزماتیک در جامعه موافق نیستم چون احتمال خطای فردی از خطای جمعی خیلی بیشتر است اما این واقعیت تلخ وجود دارد.
من از این واقعیت تلخ خشنود نیستم بنابراین امیدوارم روزی را ببینیم که احزاب فراگیر، قدرتمند و محبوبی بین مردم داشته باشیم که اشخاص حقیقی رنگ ببازند و جایگاهشان تضعیف شود ولی باز هم تاکید می کنم که متاسفانه این واقعیت تلخ امروز وجود دارد.
درباره جایگاه آقای خاتمی صحبت نمیکنیم، انتقادات به حضور اعضای حقیقی در شورای عالی سیاستگذاری است.
افرادی که شما نام بردید همچون آقایان منتجبنیا، آسید هادی خامنهای، عبدالله نوری، رهامی، بهزاد نبوی یا مصطفی تاجزاده تک تک و به صورت مستقل از اینکه عضو حزبی باشند یا نباشند جایگاه و پایگاه اجتماعی خود را دارند. این افراد فراتر از احزاب تاثیرگذاری دارند. اگر بیاییم این افراد را منها کنیم و بگوییم بنا داریم فقط به احزاب تکیه کنیم اگرچه آن را نفی نمی کنم و کار قابل قبولی می دانم اما باید منتظر باشیم که یک مرتبه جریان اصلاح طلبی پشتوانه عظیم خودش را از دست بدهد.
در برخی شهرها، کاریزمای یک فرد حتی از نظرات آقای خاتمی هم تاثیرگذارتر است
ببینید تاکید میکنم که این شرایط مطلوب نیست ولی واقعیت موجود است. یعنی تاثیرگذاری برخی افراد در برخی شهرها البته فارغ از تهران و کلانشهرها که اوضاع متفاوتی دارند غیرقابل انکار است به طوریکه در بسیاری شهرها شما می بینید اطمینان و اعتقادی که به یک فرد از نظر جایگاه کاریزماتیک وجود دارد به مراتب بیشتر از دیدگاه اصلاح طلبانه او است. به خوبی شهرهایی را می شناسم که به دلیل اطمینانی که از قبل به یک شخص دارند حتی اگر نظرات آقای خاتمی، اصلاح طلبان و اصولگرایان را با هم تجمع کنید باز هم به اندازه تاثیرگذاری آن فرد خاص در آن شهر نمیشود.
خب شما اگر بخواهید این موضوع را نادیده بگیرید و بگویید ما میخواهیم فقط به جریانهای حقوقی توجه کنیم در شرایطی که احزاب بلوغ لازم را پیدا نکرده اند نتیجه لازم را نخواهید گرفت. شما ببینید فراگیرترین احزابی که ما داریم به طور مثال حزب اتحاد یا کارگزاران، در تهران میزانی نفوذ دارند ولی به محض اینکه از تهران خارج میشوید شرایط به میزان قابل توجه تغییر میکند؛ باز هم تاکید می کنم که اگرچه ایده آل و مطلوب این است که تکیه گاه مردم از اشخاص حقیقی به اشخاص حقوقی میل کند و احزاب و سازمانهای سیاسی میدان دار شوند زیرا در این شرایط فکر یک فرد حرف آخر را نمی زند بلکه برآیند مجموعه افکار است که تکلیف را روشن میکند که این به مراتب میتواند برای استحکام حرکت مفیدتر و مناسب تر باشد ولی چه کنیم که با شرایط ایده آل فاصله زیادی داریم. احزاب در کشور ما بنا به دلایل مختلف سرکوب شدند چه در زمان رژیم گذشته و چه در دوران جمهوری اسلامی و هنوز احزاب جایگاه بایسته خود را پیدا نکردند که امیدواریم روزی برسد که احزاب نقش کلیدی خود را به عنوان مرکز فکر و تصمیم گیری اجتماعی پیدا کنند.
/خبرآنلاین