او با انتقاد از حجاریان نیز میگوید شرط گذاشتن برای شرکت در انتخابات معنا ندارد. انتقاد منتجب نیا از ایده تحریم و شرط گذاشتن اصلاح طلبان برای حضور در انتخابات هم جالب است آنجا که می گوید: رقیب فرش قرمز که پهن نمی کند، خوشحال هم می شود.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفتوگو است؛
*******
آقای منتجب نیا! در یک سال اخیر انتقادات زیادی متوجه عملکرد نیروهای اصلاحطلب در مجلس و شورای شهر بوده است. این انتقادات چقدر بر آینده این جریان در انتخابات ۹۸ تاثیرگذار است؟
در این رابطه یکی از موضوعاتی که مطرح میشود بحث عملکرد اصلاحطلبان است.این که آیا اصلاحطلبان مسئولیتی را که بر عهده داشتند تنوانستند آن را به اجرا بگذارند یا خیر؟! در دوران اصلاحات و ۸ سال ریاست جمهوری آقای خاتمی مسئولیت اجرایی بر عهده اصلاحطلبان بود یا در زمان مجلس ششم و مجلس سوم اصلاحطلبان حضور حداکثری در مجلس داشتند اما در این مرحله مسئولیت اجرایی بر عهده اصلاحطلبان نیست یعنی دولت آقای روحانی دولت اصلاحطلب نیست که عملکرد ایشان را پای اصلاح طلبان بگذاریم و بگوییم این عملکرد اصلاحطلبان است. تنها نقشی که اصلاحطلبان در این دولت داشته و دارند این است که آقای روحانی را معرفی کردند و در میان کاندیدها در سال ۹۲ و ۹۶ چون کاندیدای مستقلی نداشتند از روحانی حمایت کردند؛ که البته دلیل نداشتن نمایندگان مستقل هم شرایط خاصی بود که در آن مقطع حاکم بود.
یعنی ما در آن زمان کاندیدایی که هم مورد توجه اصلاحطلبان وهم مورد توجه مردم باشد پیدا نمیکردیم و و بهترین گزینه ای که در این شرایط می توانست رای بیاورد خود روحانی بود. اصلاحطلبان فقط از ایشان حمایت کردند و روحانی کاندیدایی نبود که از میان اصلاحطلبان آمده باشد و تاکنون در طی این ۶ سال اصلاحطلبان از دولت حمایت کردهاند؛ هرچند انتقاد هم زیاد کردند و شخصا کمتر روزی است که انتقاد نداشته باشم با این حال از دولتمردان حمایت کردهایم و حمایت میکنیم. اما از سوی دیگر نقش اصلاحطلبان در مدیریت کشور هم مهم است.
اصلا دولت آقای روحانی فراتر از اصلاحطلبی و اصولگرایی است و تحت عنوان اعتدالگرا و فرا جناحی عمل میکند. بنابراین نقش اصلاحطلبان در دولت نقش کمرنگی دارند و نمیتوان گفت دولت امروز دولت اصلاحطلب است.
فارغ از دولت روحانی، جریان اصلاحطلب در انتخابات ۹۴ و ۹۶ لیستی را وارد مجلس و شورای شهر کرد که امروز انتقادات زیادی نسبت به آنها وجود دارد به طوریکه نتوانست رضایت مردم را جلب کنند. به نظر شما آیا این نارضایتی می تواند مشارکت سیاسی را پایین بیاورد؟
واقعیت این است که اعضای لیستی که توانست در انتخابات ۹۴ پیروز شود و به مجلس شورای اسلامی راه پیدا کند همه اصلاحطلب نبودند بلکه کاندیدهای دسته دوم و پایین تر از آن بودند؛ شورای نگهبان کلیه کاندیدهای درجه یک اصلاح طلبان را رد کرد، وفقط ۱۰ تا ۲۰ نفر از آنان باقی ماند بنابراین ناچارهای بود به جز آنکه کاندیدایی را معرفی کنند که مطلوبشان نبود.
درواقع هرکسی که حامی روحانی بود آن را در لیست قرار دادیم بنابراین لیست امید لیست اصلاح طلبی نبود بلکه لیست هواداران آقای روحانی بود که درست یا اشتباه اصلاحطلبان مرتکب آن شدند. در شورای شهر متاسفانه اشتباه رخ داد و شخصا با این لیست مخالف بودم و تذکری هم به دوستان دادم که از این لیست حمایت نشود و این لیست نمی تواند پاسخگوی نیاز مردم باشد که پافشاریها و اصرارها موجب شد تا بزرگان ما از این لیست حمایت کنند و در نهایت این لیست رای آورد.
اما این که مردم دلسرد باشند و پای صندوق کمتر بروند من فکر نمی کنم مسئله صحیحی باشد زیرا مردم علیرغم تمام انتقادات رشد بلوغ سیاسیشان ایجاب میکند در زمان انتخابات وارد صحنه بشوند و حق خودشان را بگریند زیرا انتخابات حق مردم است؛ مردم نمیآیند از حق خودشان بگذرند به این دلیل که یک دولت اشتباه کرده است. مردم وارد صحنه میشوند و میگویند ما از این دولت ناراضی هستیم و میخواهیم یک دولت دیگری تشکیل دهیم یا مجلس را نپسندیدیم و مجلس دیگری می خواهیم. آنها خودشان باید ابتکار را به دست بگیرند و انتخاب اصلح تری انجام بدهند. پیشبینی من این است که مردم حضوری فعال و گسترده دارند اما علت اینکه گفته میشود مشارکت در انتخابات کمتر خواهد بود به دلیل گلایه هایی است که مردم نسبت به دولت دارند.
مردم نباید نسبت به اصل نظام بی تفاوت باشند و باید حضورشان فعالتر باشد و تلاش کنند انتخابشان انتخاب بهتری باشد که این اشتباه تکرار نشود و دیگر اینکه مسائل دولت پای اصلاحات و یا کل نظام نگذارند به هر حال باید کسانی باشند که پاسخگو باشند. مضاف بر آنکه اصلاحطلبان هم باید تجدیدنظر کنند و افرادی را معرفی کنند که این افراد پای اصلاحات بایستند و پاسخگوی عملکردشان باشند.
این یک شرطی دارد و آن اینکه اصلاحطلبها در قالب احزاب به فعالیت خود ادامه دهندیکی از مشکلات ما در گذشته این بود که احزاب به حاشیه رانده شد و اشخاص جایگزین شدند. اشخاص را می شود مدیریت کرد و حتی به اشتباه انداخت اما این موضوع در احزاب رخ نمیدهد و احتمالش خیلی کم است چرا که در احزاب یک جمعیت زیادی تصمیم میگیرند و احتمال اشتباهشان خیلی کمتر است لذا کارها باید ارجاع شود به خود احزاب این شوراها و تشکلاتی که تشکیل میشود اینها فقط یک نقش ائتلاف دارد اما تصمیمگیری باید در احزاب انجام شود که در چند سال گذشته ما شاهد چنین چیزی نبودیم و برخلاف آن انجام شده است و نتیجهاش هم ثمره تلخی بودهاست بنابراین بهتر از بازگرداندن به شکلی که از اول انقلاب بود یعنی احزاب مینشستند تصمیم گیری میکردند و تقریبا بهترین تصمیم را میگرفتند.
منظور شما این است که شورای عالی سیاست گذاری در این چند سال نتوانسته آن نقش تصمیمگیری را برای اصلاحطلبان داشته باشد؟
بله من معتقدم همه این اشتباهات به شورای عالی سیاستگذرای باز میگردد و این موضوع که ما یک شخص را ملاک قرار دادیم و آن را جایگزین احزاب قرار دادیم. بهتر است در حال حاضر این خاطرات تلخ را کنار بگذاریم و به سراغ تجربه شیرین تحزب و خرد جمعی و به احزاب بها بدهیم که نتیجهاش را هم در کوتاه مدت ببینیم و هم در بلند مدت شاهد نهادینه شدن احزاب باشیم و مردم هم بتوانند به احزاب اعتراض کنند و احزاب هم خود را در مقابل مردم پاسخگو بدانند. در حال حاضر هیچکسی پاسخگوی عملکرد لیست امید در مجلس و شوراها نیست چراکه احزاب نقش کمرنگی داشتهاند و اشخاص بودهاند که آنها را انتخاب کردهاند و اشخاص هم خود را کنار میکشند و از این طریق از خود سلب مسوولیت میکنند اما احزاب چون یک نهاد مردمی قانونی هستند نمیتوانند سلب مسوولیت کنند و مردم هم میتوانند به آنها مراجعه کنند انها را مواخذه کنند و انها نیز باید پاسخ دهند.
به نظر شما این جبهه اصلاحات جدیدی که تشکیل شدهاست و می گویند تغییر نام یافته شورای عالی سیاستگذاری است؛ چقدر میتواند آن نقشی را که شما میگویید ایفا کند؟
واقعیت این است که من اصلا نمیدانم ماهیت این جبهه اصلاحاتی که تشکیل شده است چیست و چند حزب در آن عضو است من چون اطلاعاتی در این رابطه ندارم نمیتوانم نظر دقیقی هم در این رابطه ارائه کنم. ممکن است چند جزب به دور هم جمع شده باشند با بخواهند دوباره یک چیزی درست کنند و به جای حزب آن را معرفی کنند.
با تمام صحبتهایی که شد اما و اگر درباره حضور در انتخابات هر روز بیشتر میشود تا آنجا که افرادی از جمله آقای حجاریان و آقای تاجیک و برخی دیگر از چهرههای سیاسی اصلاحطلب معتقدند اصلاحطلبان بر سر یک لیست مقتدر و تمام اصلاحطلب توافق کنند و در صورتی که شورای نگهبان تائید صلاحیت کرد وارد انتخابات شوند در غیر این صورت اساسا وارد گود انتخابات نشوند؟
من به جد با این نظر مخالفم چراکه برای احقاق حق معنا ندارد. مانند این است که فردی میخواهد برود و حقش را از جایی بگیرد و بگوید من به شرطی حقم را میگیرم که شما چنین بکنید؛ مسلم است که طرف مقابل میگوید بسیار خوب ما حق شما را هم برمیداریم و خودمان استفاده میکنیم. برای مثال شریکی میخواهد سهم خود را از شرکت بردارد میگوید به این شرطی سهمم را برمیدارم که فلان اتفاق رخ بدهد؛ کاملا مشخص است که طرف مقابل میگوید شرط را قبول نمیکنم سهم هم خودم برمیدارم.
انتخابات گرفتن حق است مردم باید حقشان را بگیردند معنا ندارد شرط بگذاریم؛ آیا اگر شرط گذاشتیم آنها شرط ما را میپذیرند؟ خیر آنها هرگز به شرط ما عمل نمیکنند. من یکبار دیگر هم گفتهام اگر ما شرط گذاشتیم فکر نکنیم آنها به اصلاحطلبان التماس کنند یا برای ما به فکر پهن کردن فرش قرمز میافتند خیر آنها از خدا میخواهند که ما در انتخابات شرکت نکنیم و سهم ما را هم خودشان بردارند. ما باید به مردم بگوییم به صحنه بیایید و حق خودتان را بگیرید.
این حرف شما به این معنی است که اصلاحطلبان به هر قیمتی وارد انتخابات شوند حتی اگر مجبور شوند نمایندگان دست چندم را به مجلس بفرستند؟
بله همین اندازه هم بهتر از این بود که هیچی شرکت نکنیم و صد درصد کرسیها را به دست انها بسپاریم. همینکه خود مردم تصمیم بگیرند بهتر از ان است که کناره گیری کنند و انتخابات را به رقیب واگذار کنند. اصلا بیتفاوتی نسبت به انتخابات و کنارهگیری هیچ توجیهی ندارد و حضرت امام هم همواره تاکید کردهاند که در دورههای انتخابات شرکت کنند من تعجب میکنم از دوستان عزیزمان که صاحب فکر هستند این بحث را مطرح میکنند این موضوع باعث دلسردی مردم میشود. باید تلاش کنیم شرایط شرایط مناسبی شود برای حضور مردم نه اینکه بگوییم ما در انتخابات شرکت نمیکنیم یا شرط بگذاریم.
باید تلاش کنیم و اصرار کنیم و از مسوولان بخواهیم منصفانه عمل کنند و رد صلاحیت غیرقانونی نداشته باشند. مجلسی ها به جای انکه اصلاح انتخابات را محکم پیگیری کنند که خللی در آن راه نداشته باشد به امور دیگری پرداختند؛ دولت هم همینطور؛ من فکر نمیکنم این اصلاح قانون انتخابات به صورتی باشد که راه سواستفاده را ببندد. اگر ما به جای انکه قانون وضع کنیم و مصادیق تائید و رد صلاحیت را مشخص کنیم دائما به این موضوع فکر کنیم که در انتخابات شرکت نکنیم یا شرط و شروط بگذاریم هیچ سودی ندارد به جز انکه موجب دلسردی مردم میشود. بنابراین شرط و شروط گذاشتن یا عدم شرکت در انتخابات کمک کردن به رقبا و بازی در زمین آنهاست./خبرانلاین
به گزارش سلام نو، چهار سال پیش با شعار تغییر وضع موجود و کنار گذاشتن افراطیون و دلواپسان از مجلس وارد گود انتخابات شدند و با تکرار رئیس دولت اصلاحات و حمایت هاشمی رفسنجانی لیست امید توانست در انتخابات مجلس شورای اسلامی پیروز شوند؛ از آن تاریخ سه سال است که میگذرد اما جریان چپ درمانده از پوشاندن لباس عافیت به تن وعدههایی که داده بودند کاسه چه کنم برای انتخابات ۹۸ به دست گرفته است. انها خوب میدانند پیروزیشان در گرو جذب آرا خاکستری است و با نارضایتی موجود بعید است مردم پای صندوق بیایند.
برخی معتقدند بهتر است اگر کاندیداهای درجه یک اصلاح طلب تائید صلاحیت نشدند اصلاحطلبان اساسا وارد انتخابات نشوند موضوعی که رسول منتجبنیا قائم مقام سابق حزب اعتماد ملی در این رابطه معتقد است اصلاحطلبان به هر قیمتی باید در انتخابات شرکت کنند.