سینا حجازی، خواننده جوان ایرانی با انتشار تصویری از رامبد جوان در صفحه شخصی خود نوشت:
کسانی که صفحه منو دنبال می کنن تا حدودی میدونن که من زیاد کاری با امواج به راه افتاده در اینستگرم ندارم، نه تسلیت به مرگی نه تبریک پیروزیو و غیره...
ولی این دفعه دلم نیومد چیزی نگم درمورد رامبد.
در تلویزیون ایران(بد از انقلاب) رامبد طوری دل ملت رو شاد کرده که هیچ کس نتونسته. یک عمر سگ دو زد تا به اینجا برسه. تلاش کرد برای دل خوش اما همیشه فکر دل مردمم بود.
امروز میخواد بابا بشه:مهم ترین روز زندگیش!
میدونم حالا یه سری میان منو به فحش میکشن اما از تک تکتون خواهش می کنم انسانیت خودتون رو فراموش نکنید. قضاوت نکنید. یادتون بیفته به کارهای مثبت رامبد و اگه حتی یه شب یه جا یه بار هم حتی حال دلتون رو خوب کرده قدم نو رسیده ش رو مبارک کنید.
پ ن: اگه میگم سگ دو چون خودم فرزند پدری هستم که تو همین صنعت کار می کنه و به اصطلاح از کودکی نون همین کارو خوردم. کافی فقط یه بار یکی بره واسه این که بخواد یه برنامه ۱۰دقیقه ای در هفته واسه تلویزیون بسازه تا بهتون بگم دویدنه یا سگ دو
رضا داوودنژاد، یکی از بازیگران جوان ایرانی در صفحه شخصی خود با انتشار تصویری مشترک از خود و رامبد جوان از وی حمایت کرد و نوشت:
رامبد عزیز
به عنوان یک مخاطب
ممنونم ازت که همیشه با عشق به ما سلام کردی...
ممنونم ازت همیشه با عشق حال من رو پرسیدی...
ممنونم ازت همیشه به من تذکر دادی بخندم...
ممنونم ازت همیشه پایان تمام برنامه هات آرزوی سلامتی کردی...
ممنونم ازت همیشه پایان تمام برنامه هات آرزوی شفای تمام مریض ها رو کردی...
ممنونم ازت که خندوانه ساختی..
ممنونم ازت که جناب خان رو آوردی تو زندگیمون...
رامبد جوان عزیز
آرزوی سلامتی برای تو و خانواده محترمت میکنم...
آرزوی سلامتی برای بچه تو راهت میکنم...
محمدعلی آهنگران از دیگر چهره های مشهور در صفحه شخصی خود متنی را در حمایت از رامبد جوان و نگار جواهریان منتشر کرد که در آن نوشته است:
از وقتی که رامبد جوان با همسر باردارش، نگار جواهریان، راهی کانادا شده است تا فرزندشان در آن جا به دنیا بیاید، موجی علیه این زوج به راه افتاده و حتی کار به پخش گزارش تلویزیونی علیه رامبد جوان کشیده شد.
در مقابل گروهی نیز برآنند که آن چه آنان انجام داده اند، مربوط به زندگی خصوصی شان است و این حق هر پدر و مادری است که درباره محل تولد فرزندشان و آینده او تصمیم بگیرند...و این ماجرا همچنان ادامه دارد.
در این نوشتار بر آن نیستم که درباره این سفر قضاوت کنم چرا که برآنم این حجم از حملات علیه کسی که با هزینه شخصی خود درباره زندگی شخصی اش تصمیم گرفته است غیرمنصفانه است. نیز منافاتی هم بین دوست داشتن ایران و به دنیا آوردن فرزند در کشوری دیگر نمی بینم چرا که ممکن است فردی "وطن "اش را دوست داشته باشد ولی از "شرایط موجود در وطن" ناراضی باشد. وانگهی هرکسی که از پدری ایرانی در هرجای دنیا متولد شود، طبق قانون ایران، ایرانی است و طبق قانون محل تولد ممکن است تابعیت آنجا را نیز علاوه بر ایران بگیرد.
آدرس اشتباه نرویم؛ نه «رامبد» مقصر است، نه «نگار»!
به باور من، آن که باید مورد هجمه قرار بگیرد رامبد جوان نیست بلکه کسانی هستند که کار کشور را بدانجا رسانده اند که رامبد جوان و بسیار بسیار مانند او، دوست دارند فرزندان شان را در خارج از ایران به دنیا بیاورند تا وطن دومی برای خودشان دست و پا کنند.
کسانی که باید مذمت شوند که با سوء مدیریت خود باعث شده اند هر روز تعداد قابل توجهی از ایرانیان جلای وطن کنند و به شرق و غرب عالم بروند تا بدانجا که طبق اعلام مقامات رسمی، ایرانیان در ۱۲۰کشور جهان پراکنده شده اند؛ آن هم نه اندکی از جمعیت که ۵ تا ۶میلیون نفر و حدود ۷درصد از کل جمعیت ایران! غم انگیز نیست؟!
مسوولانی باید از شدت شرم، سرخ و سیاه شوند که با ندانم کاری های خود، اندیشمندان و جوانان نخبه ایرانی را از وطن می رانند، دانشگاه ها و مراکز علمی جهان را آکنده از دانشمندان ایرانی می کنند و جامعه ایران را از وجود آن ها محروم می سازند.
آنان که نگران به دنیا آمدن نوزاد رامبد و نگار در کانادا هستند، آیا به همان اندازه که در این باب داد و هوار کردند، از فرار مغزهایی که با سرمایه های ملی بزرگ شده و موقع «باردهی» به خارج رفته اند نیز غمزده اند یا فقط از سفر زنان در دوران «بارداری» آشفته می شوند؟
آنانی باید خجالت بکشند که کارآفرینان ایرانی را در کشور خودشان سر می دوانند و آنها را به شکل کیسه های پولی می بینند که باید چاپیدشان!
نهایتاً کار به جایی می رسد که صاحبان سرمایه ایرانی، عطای سرمایه گذاری و اشتغالزایی در کشور خود را به لقایش می بخشند و می روند و پشت سرشان را هم نگاه نمی کنند جز با آه و اندوه.
اصلاً بیایید رامبد و همسرش را ممنوع التصویر کنیم و حتی ممنوع الورود به کشور(!) تا دل کسانی که این روزها هرچه ناسزا بود گفتند خنک شود؛ ولی آیا مشکل ما این است یا سوء تدبیر کسانی که وضعیت کشور بزرگ و پُر ظرفیت ایران را به این جا رسانده اند که دهها میلیون ایرانی، یا از کشور رفته اند، یا در حال رفتن اند یا در آرزوی و حسرت رفتن از این سرزمین هستند.
به جای سرک کشیدن در زندگی این و آن و دم از وطن پرستی زدن، ببینیم هر کدام از ما، برای وطن مان چه کرده ایم؟ واقعاً چه کرده ایم؟ و واقعاً چه کرده ایم؟!