به گزارش سلام نو، مایکل روبین در نشنال اینترست به نشانههای عدم احتمال وقوع درگیری نظامی در خلیج فارس بین ایران و آمریکا اشاره میکند. به اعتقاد او حضور ناوها و بمب افکنهای آمریکایی در خلیج فارس نه تنها نشانه احتمال وقوع جنگ نیست بلکه چنین کاری برای شرایط جنگی بدترین حرکت محسوب میشود. او همچنین تغییرات نیروهای دریایی و تغییر استراتژی نظامی ایران در خلیج فارس را نشانهای از کاهش احتمال جنگ میداند.
در ادامه برشهایی از مقاله مایکل روبین در نشنال اینترست را میخوانید:
در هفته گذشته تنشها بین ایران و آمریکا به حدی بالا گرفته است که از زمان ریاست جمهوری ریگان، که کشتیها و هواپیماهای دو طرف در خلیج فارس درگیر شدند، بیسابقه بوده است. این واقعیت که امنیت ملی آمریکا به طور عام و سیاست در قبال ایران به طور خاص، به یک فوتبال سیاسی تبدیل شده است، مشکل را بدتر میکند. هیچکس از انداختن هیزم در آتش درگیری لفظی دست نمیکشد. ترامپ در پیامی توییتری تهدید کرد «اگر ایران میخواهد بجنگد، این رسما پایانش خواهد بود، هرگز دوباره آمریکا را تهدید نکنید»
خوشبختانه، دست کم الان، در آرایش نظامی آمریکا هیچ نشانهای وجود ندارد که نشان از جنگ یا حتی درگیری محدود باشد. وضعیت استقرار نیروی دریایی آمریکا را در نظر بگیرید: دولت آمریکا یک ناو هواپیما بر به خلیج فارس اعزام کرده است. اما اگر گزینه نظامی روی میز آمریکا باشد، ارسال این ناو بدترین حرکت ممکن است.
خلیج فارس باریک و کم عمق است. برای پرواز جنگنده از ناو هواپیمابر کلاس "نیمیتز"، حتی اگر از سوخت بخار استفاده کند، برای پرواز اف -۱۸ هورنت و ای-۲ سی هاوکی با سرعت ۱۷۰ مایل بر ساعت نیاز به سرعت باد ۲۶ گره دریایی در عرشه است. برای رسیدن به این سرعت باد ضروری یا باید سرعت ناو افزایش پیدا کند یا ناو در جهت باد حرکت کند که انجام هیچکدام از اینها در خلیج فارس آسان و بی خطر نیست. مخصوصا که در این منطقه جزیرههای پراکنده مانند فارسی، ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک و کیش واقع شده است.
با توجه به همه این مسائل، از زمان "عملیات مانتیس" و حمله به نفتکشهای ایرانی در سال ۱۹۸۸، دکترین اساسی ایران از درگیری مستقیم با ناوشکنها و ناوچهها به حمله دسته جمعی به کشتیهای آمریکایی به وسیله قایقهای کوچک تغییر یافته است. این مساله به آن معنی است که هر آرایش نظامی در خلیج فارس میتواند با پاسخ حتمی طرف مقابل پاسخ داده شود.
اما از سوی دیگر اگر ناوهای آمریکایی در ۲۰۰ کیلومتری ساحل ایران در شمال اقیانوس هند لنگر بیاندازند، هواپیماهای آمریکایی میتوانند به ایران حمله کنند و کشتیهای آمریکایی عمدتا میتوانند از تیررس قایقهای کوچک و موشکهای ضد کشتی ایرانی دور بمانند. یا دست کم زمان بیشتری برای واکنش به تهدید آنها داشته باشند.
پس چرا تنش بین دو کشور تا این حد و با این سرعت افزایش یافته است؟ وقتی آمریکاییها در مورد ایران فکر میکنند تنها ۳ یا ۴ چهره رده بالای این کشور را میشناسند و شاید اسم قاسم سلیمانی را هم شنیده باشند. اما در طول سالهای اخیر، تغییراتی در ردههای بالای نظامی ایران اتفاق افتاده است. سردار جعفری، فرمانده سابق سپاه، هرچند برای آمریکاییها ناخوشایند بود، اما حداقل یک شخصیت شناخته شده بود. هرچند تحلیلگرانی آمریکایی با سردار سلامی به عنوان جانشین سردار جعفری آشنا هستند، اما این اولین بار است که او تصمیمات را شخصا میگیرد.
در تقسیم مسئولیتهایی که بین نیروی دریایی راهبردی ارتش و نیروی دریایی سپاه انجام گرفته است، نیروی دریایی ارتش در درجه اول خارج از خلیج فارس حضور دارد در حالیکه اولویت نیروی دریایی سپاه، منطقه خلیج فارس است. علاوه بر اینکه هردو نیرو مسئولیت در تنگه هرمز را تقسیم کرده اند.
عموما، نیروی دریایی آمریکا روابط حرفهای خود با نیروی دریایی ارتش ایران را حفظ میکند، اما نیروی دریایی سپاه ایدئولوژیکتر است. فرمانده هر دو نیروی دریایی ایران به تازگی تغییر کرده اند. وقتی امیر حسین خانزادی در نوامبر ۲۰۱۷ جای امیر حبیب الله سیاری را در نیروی دریایی ارتش گرفت، اعلام کرد نیروی دریایی ارتش پرچم ایران را درست در نزدیکی آمریکا به اهتزار در میآورد. سیاری ۱۲ سال فرمانده نیروی دریایی ارتش بود.
سردار علی فدوی، ۸ سال فرمانده نیروی ردیایی سپاه بوده است. هرچند او با آمریکاییها مخاصمه زیادی دارد، ولی نیروهای آمریکایی و کشورهای عرب خلیج فارس شناخته شان از او را افزایش داده اند. اما چنین شناختی در مورد سردار تنگسیری که ۹ ماه پیش فرمانده نیروی دریایی سپاه شد، وجود ندارد.
تجربه دو نسل از فرماندهان سپاه به آنها نشان داده است که درگیری مستقیم با نیروهای آمریکایی یا نبرد در آبهای متحدین عرب آمریکا چه نتایجی در بر خواهد داشت. کاملا محتمل است که سلامی، خانزادی و تنگسیری در مقابله با آمریکا یا دولتهای شورای همکاری خلیج فارس به دنیال روش متمایزی برای مقابله باشند.
در این شرایط، برای آمریکا بهتر است برای جلوگیری از جنگ و درگیری خطوط قرمزی ترسیم کند. در خاورمیانه، بیشتر "اعتماد به نفس بیش از حد" است که موجب جنگ میشود نه نفت و آب.
خوشبختانه فرماندهان نیروهای دریایی ایران بی تجربه نیستند که احتمال ایجاد درگیری در منطقه زیاد باشد./فرارو